عصر دولتشاهی                
یک اصل سیاسی است که در دپلوماسی همیشه کسی می بازد که عاجز باشد.
در مورد برخورد و رویارویی اتحاد انتخاباتی و تیم ارگ نیز، باید پذیرفت که تیم ارگ به خاطر در دست داشتن قدرت دولتی و توانایی مهندسی کردن انتخابات تیم قوی است. در برابر تیم ارگ، اتحاد انتخاباتی از پشتیبانی مردم برخوردار است. اگر این پشتیبانی و اعتماد را بتوانند نگهدارند، پیروزی شان بر تیم ارگ را حتمی می سازد.
ازینرو باید اتحاد انتخاباتی روی مشخص ساختن هرچه بیشتر اهداف خود و هم برای طرح راهکارهای عملی برای برآوردن این اهداف کار کنند و به مردم روشن بسازند که توانایی، اراده و امکانات برآورده ساختن آرمانهای مردم خود را دارند. به جای معامله گری ها باید با تشکیل کمیته های مختلف در عرصه های مختلف به روشن کردن برنامه های خود بپردازند تا پرسشهای مردم را در کمپاین انتخاباتی خویش پاسخ بدهند. اگر چینین کارهایی روی دست نداشته باشند، معنی اش اینست که اتحاد انتخاباتی دکان بزرگی است که اینها برای معامله های کلان برای خود شان باز کرده اند. یعنی اهداف مشخصی مردمی و ملی را دنبال نمی کنند بلکه هدف شان از اتحاد و ایتلاف ها معامله گریست. هر قدر نام دکان ها بزرگتر به همان اندازه قیمت فروش بالاتر...
هرگونه دپلوماسی با ارگ اگر از موضوع قدرت کافی نباشد، منجر به شکست اتحاد انتخاباتی خواهد شد. بهترین راه برای رسیدن به هدف اینست که اتحاد انتخاباتی راه را بر دلالها و آقسقال هایی که از سوی تیم ارگ به دروازۀ اتحاد انتخاباتی می آیند ببندد و یا آنرا کنترول کند. یعنی زمانی با تیم ارگ وارد گفتگو شوند که خود نیاز به گفتگو داشته باشند و در هر گفتگویی خود برنامه و پیشنهاد خود را داشته باشند. شرم آور است که تیم ارگ برای شکستاندن اتحاد انتخاباتی هر روز با پیشنهاد های تازه می آید، اما اتحاد انتخاباتی برای شکستاندن تیم ارگ برنامه یی نداشته باشد. چرا اتحاد انتخاباتی برای درهم شکستن تیم ارگ و دور ساختن متحدینش برنامه ندارد؟ چرا تیم انتخاباتی با پیشنهادهایی به اعضای ایتلاف ارگ و سایر ایتلافها وارد میدان نمی شود؟
و اما اگر تیم های دیگر، به ویژه تیم ارگ، اگر بتواند یکی از اعضای اتحاد انتخاباتی را برون جذب خود کند، فاجعه خواهد بود. ترک عهد و پیمان با اتحاد انتخاباتی و وارد شدن انفرادی به معامله با ارگ خود کشی سیاسی است- آنهم از نوع خودکشی های معمول نه خود کشی طالبانی.  زندگی سیاسی اعضای اتحاد انتخاباتی، در نگهداشتن این اتحاد و برون دادن کاندید مستقل است و لاغیر.
بالا کردن بیرق اتحاد انتخاباتی با برنامه ها و اهداف مشخصی که دارد، سبب امیدواری مردم شده است. شکستاندن این اتحاد بزرگترین خیانت تاریخی خواهد بود که هرگز بخشیده و جبران نخواهد شد. مقاومت در موضع سبب پیروزیست- حتی شکست در انتخابات، به شرطی که بر مواضع خود ایستاده باشید، پیروزی شماست. اما بی ایمانی و تزلزل و رفتن در کنار تیم غدار کرزی، حتی اگر پیروز شوید، باخته اید. شما شاید پیروز شوید و چوکی یی بگیرید، اما مردم تان باخته اند و نزد مردم باخته اید.
تزلزل، تذبذب و معامله گری سیه رویی تاریخ به بار می آورد. به تیم انتخاباتی باید روشن ساخت که باید حق خود را خود بگیرید نه این که کرزی و تیم ارگ برای تان حق و چوکی تعیین کند. حق و چوکی از طریق انتخابات تعیین می شود، نه از طریق معاملۀ پنهانی و پسخانه یی با کرزی و تیم خاین و غدارش.
استاد عطامحمد نور زحمت زیادی برای ساختن ایتلاف انتخاباتی کشید و سخنان زیبا و بلندبالای زیادی گفت. اگر وارد معامله با تیم ارگ شود، اول این که هیچ اعتباری ندارد که آنها وقا به عهد کنند و انتقامگیری از سرکشی هایش نکنند و دوم این که با این کار، بر گفته های خودش و بر شخصیت مستقلی که خاز خود ترسیم کرد و محبوب شد، خودش خط بطلان خواهد کشید.
در سنگر مقاومت برای حصول منافع مردم مردن، بهتر است از هزاران سال زندگی و چوکی یی که مرهون حریف غداری باشی که با نام و نشان و هویت و منافع ات دشمنی دارد و تو این دشمنی را با در دوازده سال با گوشت و پوست و خون خود احساس کرده ای و برایت ثابت شده است. شکست در برابر حریف و اغوای چوکی و مقام شدن ننگین است، ننگین است، ننگین!