Samstag, 24. August 2013

در حاشیۀ پیام عیدی گلب الدین




عتیق الله نایب خیل     
       سیدنی


درحاشیهً پیام عیدی گلب الدین"حکمتیار"

                                    

پیام تهدید آمیزآقای گلبدین حکمتیاررهبرحزب اسلامی افغانستان، به مناسبت عیدسعیدفطر، واکنش های بسیاری را درشبکه های مجازی برانگیخت.

درزمانی که باشندگان این مرزوبوم بامشکلات عدیده و ازجمله تعصبات قومی و ملیتی دست به گریبان اند؛ پیام هایی که هیزم بیشتربه این نفاق می ریزد و وحدت و همبستگی ملی رابرهم میزند، نمی تواند با واکنش کسانی مقابل نگردد، که برای خوشبختی و زیست باهمی برای همه اقوام و ملیت های کشورمی اندیشند.

به قسمت هایی از پیام اوتوجه نماییم:

 " ...اکنون بامیان و دایکندی، مانند بلخ حیثیت ایالت های مستقل را دارند. دایکندی بسیارکم جمعیت تر ازبرخی ولسوالی های جنوب است اما دالر دولت ایران و برنامه های امریکائی ها، ارگ را مجبور ساخت تا این مناطق را بحیث ولایت بپذیرد واختیار تمام ادارات ملکی و نظامی هزاره جات به هزاره ها سپرده شود. والی ها، قوماندان ها، مامورین ملکی، نیروهای امنیتی، مکاتب، پوهنتون، استادان، قاضیان… همه دراختیار هزاره هاست و غیر از شیعیان، در این مقامات کسی به چشم نمی خورد. تمام گروه های تحت الحمایهء امریکائی ها را تشویق نموده اند تا زمین های پشتون ها را غصب نمایند، به آنها اجازه ندهند تا به مناطق شان بروند و زمین های خود را تصاحب نمایند، به کوچی ها اجازه نمی دهند که به مناطق خود وچراگاههای خود بروند ...

   مزدوران بیگانه باید به این نکته آگاه باشند که مستی ای را که امروز به زور و حمایت امریکائی ها براه انداخته اند، پایان عبرتناکی برای شان بدنبال خواهد داشت. آنروز فرا خواهد رسید که مردم مظلوم افغانستان برای احقاق حقوق غصب شدهء شان کمر می بندند و درآن زمان این ظالمان مست از نیروی بیگانه و غاصبان نه اینکه در شرق، غرب، شمال و جنوب و مرکز کشور، زمین ها، روستاها وشهرک های تازه آباد شده را ازدست می دهند بلکه در هیچ گوشهء کشورپناه گاهی برای خویش نخواهند یافت. بعضی ازآنان به ایران فرارخواهند کرد و ایرانیان هم با آنها همانگونه رویه خواهند نمود که دیروز با آنها کردند. درهیچ کشوری آنگونه ظلم و سلوک وحشیانه و بیرحمانه برمهاجرین صورت نگرفته طوری که با هزاره ها در ایران صورت گرفته است  . . ."

رسم معمول چنان است که درهمچومواقع رهبران سیاسی پیام های آشتی جویانه و دعوت به صلح و همبستگی ملی می دهند؛ مخصوصا" درکشورجنگ زدهً ما که سه دهه می شود درآتش آن می سوزد.

 ریشهً این گونه پیام هایی را که به تفرقه قومی و تباری دامن می زند، علاوه برموجودیت بسترمناسب آن درداخل؛ برحسب نیازمندی های سیاهکارانۀ قدرت طلبان، درخارج ازکشور ،درتبانی ایشان با نیروهای استخباراتی کشورهای منطقه باید جست و جو کرد.

استراتژی آقای حکمتیارگرفتن قدرت و شخص اول مملکت بودن، به هرقیمتی، است؛ و برای نیل به این هدف همهً راه های رسیدن به آن را آزمایش کرد. زمانی به اتحاد با شهنوازتنی خلقی، وزیردفاع نجیب و همان کسی که به فرمانش هزاران بمب روی جبهات مجاهدین ریخته شد، روی آورد؛ و زمانی برعلیه حکومت برهان الدین ربانی به بهانهً اتحادش با رشید دوستم، هزاران راکت برسرشهروندان کابل ریخت و آغاز کرد به بهره برداری ها از مسائل قومی. اما وقتی رشیددوستم ازربانی دورشد، آقای حکمتیارهمرایش دریک ائتلاف قرارگرفت و علیه ربانی جنگید؛ و زمانی هم که موردتهدید طالبان قرارگرفت و چاره رابرخودحصردید، به کابل پناه برد و دردولت برهان الدین ربانی به کرسی صدارت تکیه زد. همان کابلی که زخم های خونینی ازآتشباری آقای حکمتیاربرتن داشت و کوچه و پس کوچه اش به ویرانه مبدل شده بود. آن آتش باری راکت ها برشهرکابل همه اقوام و ملیت های کشور، اعم ازپشتون، هزاره، تاجک، ازبک، ترکمن، بلوچ  وهندو را بدون تبعیض به خاک و خون می کشانید. ملیت پشتون نیزمانند ملیت های دیگر، قربانی آن می گردید.

حکمتیار به ایران می تازد، اما چه کسی اطلاع ندارد که وی کمترازدیگران ازدالرها وجیره های ایران مستفید نشده است. مخصوصاً چند وقتی که ازسوی پاکستان نیز رانده شده بود.

اما، چرا آقای حکمتیاراین باربازهم به این حربه متوسل شده و درپی برافروختن آتش جنگ های قومی برآمده است؟

دلایل آن را درآن وضعیتی می توان دید که از رانده شدن حکمتیاردرسال های اخیربه حاشیه خبر می دهد و حامیان اش درسازمان استخبارات پاکستان، کمترروی اوحساب باز می کنند. او ازچهره های تاًثیرگذاربراوضاع جاری درکشورنیست و نمی تواند ازاسلام مانند حربهً، به روال گذشته، به سود خودش استفاده نماید. اما این توانمندی را دارد که نان به نرخ روزبخورد و چهره جدیدی به خودبگیرد و برحسب شرایط گوناگون تغییرموضع بدهد. او نتوانست درچهره و جایگاه یک رهبر سیاسی برایش موقعیت و مقامی دست و پا نماید، و حالا به تکاپو افتاده است تا موقعیت و جایگا قومی و سمتی به دست آورد تا شکست سیاسی اش راجبران نماید.

با آگاهی ازخروج نیروهای آیساف درسال 2014 و با پیش بینی این احتمال که افغانستان دوباره به ورطهً جنگ های داخلی فروخواهد رفت، ازهمین حالا، باپیروی ازسیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" ادعای رهبری و نمایندگی ازملیت پشتون را دارد تا درنقش یک قهرمان جنگ قومی خود را مطرح سازد و همه را به جنگ علیه همه برانگیزد. این بارظاهرا" به نمایندگی ازملیت پشتون سخن می گوید، به خوبی می داند که نه تنها دربین این ملیت نیزجای پا ندارد؛ بلکه آسیب آن نیزشامل ملیت پشتون نیز می گردد.

نباید واقعیت ها را ازیاد ببریم که افغانستان یک جامعه یی است با ویژه گی چندین قومی وملیتی. سوگمندانه که ازتنش های قومی رنج برده و درسال های اخیراین روند نه تنها کاهش نیافته است، بلکه ابعاد تازهً گرفته  و به شدت سیاسی شده است. اما، طرح بحث ملیت اکثریت و اقلیت نه تنها به سودهیچ قوم وتباری نیست؛ بلکه صدمات جبران ناپذیری نیز، برای همهً مردم، درپی دارد. صرف نظرازینکه درمورد اقلیت و اکثریت آماردقیقی نیزوجود ندارد. افغانستان خانهً مشترک همهً اقوام و ملیت هایی است که درآن محدودهً جغرافیایی زندگی می کنند؛ و دارای حقوق برابرمی باشند. تبلیغ هرنوع افکاری که به تبعیض های قومی و نژادی زمینهً بیشتربدهد، تنها می تواند به مقاصد سیاسی و سوً استفاده مبلغین آن باشد؛ و گونه یی رسمیت بخشیدن است به این بیماری و انحراف دادن ذهنیت عامه ازچالش های اصلی در جامعه.

مردم ما علاوه برداشتن مشکلات درزمینه های مختلف، دربرابرهیولای خونریز و وحشت آمیزیا دشمن مشترک با پدیدهً به نام تروریسم دست به گریبان اند که ازهمه اقوام و ملیت های کشورقربانی می گیرد. چرا انرژی و توانی که باید درضدیت با این دشمن مشترک بسیج گردد، برعلیه مردم خودما به مصرف رسانیده شود و خون هم دیگرخویش را برزمین بریزیم.

شایستهً رهبران سیاسی نیست که چنین بیباکانه برعلیه یک قوم یا ملیت موضع خصمانه اتخاذ نمایند  و آتش کینه توزی و انتقام جویی را برانگیزند. واضح است که عناصری مانند حکمتیار که با هرنوع احساس با مسؤولیت درقبال چنان مسائل بیگانه است، فقط می تواند رهبرچنان کسانی باشد که به تفرقه درمیان مردم می پردازند و درخدمت بیگانگان قراردارند.

به طورعام و مخصوصا" اوضاع کنونی حکم می کند که نباید به تبلیغ ذهنیت تبارگرایی و خودمحوری قومی پرداخت و مشکل دیگری برمشکلات افزود. کشورما درحالتی است که ازچندین سو درمحاصره دشمنان مختلف قرارگرفته  و هرکدام با طمع خاص درپی استفاده جویی و به جان هم انداختن مردم ما هستند. چنین رویکردها درواقع آب به آسیاب دشمن ریختن، کمک به تشدید ناهنجاری ها و معاونت به تروریست ها برای  دستیابی به اهداف شوم شان است.

 برافروختن آتش جنگ ها برمبنای سمتی و قومی درجامعه یی که زخم های عمیقی برتن و روان خویش دارد، آسان ترین و کم هزینه ترین راه برای کسانی چون حکمتیاراست  و ضربات جبران ناپذیر برای همۀ مردم افغانستان در پی دارد.

بنابرآن، وظیفهً هرباشندهً این مرزوبوم، و مخصوصا" قلم به دستان و روشنفکران جامعه، است تا به افشای این گونه نظریات و عقایدی که ریشه درمنافع بیگانگان دارد و تهدید جدی برای ثبات و امنیت ملی کشورمان محسوب می شود، بپردازند.

ملیت پشتون، مانند هرملیت دیگراین سرزمین، سهم مساوی و برابردرحفط آزادی و استقلال و ارزش های جامعه افغانی این خطهً باستانی داشته و آرزومند اند که کسانی، مانند آقای حکمتیار، آنان را دربرابراقوام و ملیت های دیگراین سرزمین قرارندهند و اساسا" به رهبرانی چون حکمتیار، که دست های آلوده به خون دارد، جواب منفی خواهند داد.


کسانی که مشوق و مسبب برفروختن آتش نفاق ملی اند دردادگاه تاریخ محاکمه خواهند شد و پاسخگوی اعمال ناروای شان خواهند بود.

Donnerstag, 8. August 2013

حفیظ الله امین در دادگاه تاریخ



نصیرمهرین  m.nasir@web.de
 
 

حفیظ الله امین دردادگاه تاریخ


جمع آوری نظریات، نقد و ابزار نظر از
نصیر مهرین
 
 
   
طی قسمت نخستین دیدیم که یاران حفیظ الله امین از او چهره یی رسم می کنند وبه تاریخ می سپارند، که مردم دوست، ترقی خواه و . .  . بود. وبا همان الگویی ازامین، برای وضعیت کنونی افغانستان نیز قدوم سیاست های او را گرامی می دارند وسعی درجهت تحقق آرمان های او دارند. (۱)
هنگامی  که تصویرچهرۀ مردم دوست وترقی خواه ازحفیظ الله امین ارائه می شود، آنچه به زودی به گونۀ پرسش فرازمی آید این است که مقصر آن جفا های وسیع درحق مردم افغانستان چی وکی تواند بود؟
اکنون نسلی می پرسند، که چرا مهاجرشدیم؟
از زندان دیده گان می پرسند، که چرا شما به زندان  افتادید، چرا پدر وکاکا  . . .  اعدام شده اند؟
نسل آینده چه داوری خواهد داشت؟ آینده گان ریشۀ مصایبی را که جامعۀ ما درزمان قدرت او دید درکجا باید سراغ نمایند؟


ازآنجایی که مصایب و مظالم اندک وپنهان مانده نیستند؛ یاران ورفقای امین، پاسخی دراین زمینه دارند. پاسخ آنها این است که دیگران ویا به عبارۀ دیگر، اشخاص  مخالف امین در حزب. د. خ.ا، مقصر استند. همانگونه که پس ازبرکناری وقتل نورمحمد تره کی؛ جفاها وتبهکاری های بیشمار را برگردن او و چند تن دیگر آویختند. نمونۀ انتشارنام چند هزارانسان مغضوب ومقتول  در ماه عقرب سال  ۱۳۵۸ ، از آن پاسخ ها بود. وآنگاه که به تداوم اختناق سیاسی دردورۀ  ریاست رسمی امین برمی خورند، پای پاسخ آنها می لنگد. وسوگمندانه چنین سرنوشت لجاجت آمیز، نتایج اعمال وبازنگری آنان را دربسا سطوح دیگر نیز رقم زده است.
 نتایج برداشت های رفقای امین نشان می دهند، که درک آنها ازخلقی بودن، مردم دوست و وطنپرست بودن و بقیه صفات، همان است که درکارزارحکومتداری وضاحت دادند. به سخن دیگرآنها چون " انقلابی" بودند، کسانی را که " انقلابی " نبودند، شکنجه واعدام نموده اند. پس آنهمه اعمال وطنپرستانه بوده است! تصورنمی شود که دچار پنداردیگری باشند.
برای آن که در آن  میان ،نقش امین درآفرینش آن همه آزارها وستم هایی که مردم دیدند، به درستی تشخیص شود، لازم است که نخست به جوانب افکار وباور های او ویارانش  بپردازیم و بعد دوباره به رفتار آنها در جامعه اشاره نماییم.رفتاری که یک باورمندی را رهنمود قرار داد و ساختارمورد نیاز خویش را زاد، تولید کرد وبه جامعه گسیل داشت.  
 آن جمع باورهای عقیده یی خویش را نه تنها بهترین، بلکه یگانه پنداشتند.
تصرف قدرت سیاسی، حق تصاحب همه امورجامعه را به گونۀ انحصاری دردست آنها نهاد. پس با دیگران یا آنانی که آن باورمندی وعقاید را نداشتند، باید با ابزارسرکوب مقابله می شد. زیرا احترام به دگراندیش درهیأت چنان باورمندی مردود ومطرود بود.
پرواضح است که تصرف قدرت با خون آمیزترین شکل، تحکیم آن را نیز با توسل وسایل قهری دردستورکارقرار داد. آن " حق " که ازتصرف قدرت ناشی شده بود، برای افراد و گروه هایی از حزب بیشتر می رسید که " افتخار" داشتند انقلاب را رهبری کرده اند.
وواضح است که  حفیظ الله امین، نقش رهنمود دهنده و دستور دهندۀ کودتای ثوررا داشت. او مسؤول امورنظامی حزب (جناح خلق) بود. " انقلاب " را به پیروزی رسانده بود. حتا هنگامی که دوتن ازکودتا چیان عبدالقادر و اسلم وطنجار، نخستین اطلاعیۀ رادیویی را انتشار دادند، امین بود که آنها را معرفی نمود. پیشتر از آن نیز در امور مسؤولیت های سیاسی حزب نقش متبارز داشت. چنان بود که ازفردای کودتای ثور، به عنوان "قوماندان دلیر" نام گرفت. و سخنرانان آن همه محافلی را که برای تجلیل  کودتا و یا نکوهش مخالفین دایر می شد، سراغ نتوان کرد که از او با چنان القاب ستایش ننموده باشند.
 این است که نقش او رانمی توان جدا از مشارکت دیگران به درستی دریافت . اگر آن گونه که سعی شده است، مسؤولیت همه رویداد ها به شخص احاله شود، این پرسش مطرح می شود، که  آیا بقیه اعضای حزب درزمینۀ عقاید و رفتار با مردم تفاوتی داشتند؟
آیا شخصی از رهبران آنها درچنان نهادی که معتقد به حاکمیت نظام تک حزبی بود ، بقیه اجزای فکری- سیاسی جامعه را تحمل می کرد؟
پاسخ ما پیرامون این پرسش ها این است، که نه. حیات آن حزب هم نشان داد که به منظورتحکیم پایه های خویش به وسایل گوناگون متوسل بود. وهم در آن سهم داشتند.
 پس نقش حفیظ الله امین را دربسترباورمندی های مشترک با صلاحیت بیشتر باید همدوش  دیگران درنظر گرفت. زیرا بقیه اعضای رهبری نیزدرزمینۀ پیاده نمودن چنان سیاست ها تشریک مساعی داشتند. آن ساختار ومشی سیاسی اش، در گونۀ یک نظام فعالیت داشت. و درآن نظام، ظریف والی درقندهار، آفت والی  درچند جای،  کاری  راانجام می دادند که اسدالله سروری ازکابل وبهرام درجلال آباد و بقیه در نهایت همدیگر را تکمیل می نمودند.


اسدالله سروری پنجشیرسال ۲۰۰۰.ع

دراین میان هیچ تردید نیست که حفیظ الله امین هرچند درآغازازنظر رسمی بعد از نورمحمد تره کی وببرک کارمل  فرد شماره سوم بود، اما، درعمل آشکارا شده بود که تصمیم گیرندۀ فعال، قدرتمند وشخص اول است. دگر باره یادآوری شود که او موافقت دستگاهی را با خود داشت . اگر چنین نبوده است، سندی ارائه شود که کدام یک ازاعضای پلیت بیروی سیاسی ویا کمیته مرکزی به رسم احتجاج واعتراض فریاد برآورده وگفته باشند که ما ازخلق می گفتیم  و حالا به شکنجه، آزار وکشتارخلق مشغول شده ایم. کدام یک ازآنان کشور را ترک گفت ودرخارج اعلامیه داد و با مشاهدۀ نتایج باورداشت های خویش اندک گریست ؟
 
 

اشاره به چنان دستگاه و همکاران حزبی امین، که درساختارمشترک، دراتخاذ تصامیم مشترک و دربه گردش درآوردن ماشین حکومتی مشترک سهیم بودند، اندکی هم ازسهم ومسؤولیت حفیظ الله امین نمی کاهد.
 
 
اگرمی گویند، سایۀ ترس امین چنان بود، که سخن دیگر گفته نمی توانستیم، دریابند که سایۀ ترس استبداد و دیکتاتوری حزبی درچه سطحی بالای مردم یک جامعه فشاراختناق آمیزرا تحمیل نموده بود. دراین صورت بسیارلازم است که ماهیت و کارکرد ساختاری به درستی بازشناسی شود که انسان های نزدیک به همدیگر را گوش به فرمان، دنباله رو و پذیرندۀ هر تصمیم ودستوری بار می آورد.
واگر می گویند که ازآن همه مظالم آگاهی نداشتیم، ( که سخن شان غلط محض است)، و با زهم به گونۀ فردی امین نشان داده شود، پاسخی غیرموجه و دور ازواقعیت است. دراینجا نمونه یی را میاوریم که " اعضای پلیت بیروی" حزب.د.خ.ا به رهبری امین چگونه از اعدام گاه پلیگون پلچرخی اطلاع داشتند: قوماندان زندان پلچرخی پس از تجاوز اتحاد شوروی می نویسد:
" صالح محمد زیری عضو بیروی سیاسی و وزیر زراعت، دستگیر پنجشیری عضوبیروی سیاسی و وزیر فواید عامه
، هر دو دریک اتاق کوچک زندانی بودند، . . . چند روزی نگذشته بود که شورای انقلابی ازطریق وزارت داخله هدایت داد تا آنها را ذریعۀ موتری که عقب شان به محبس آمده بود، اعزام نمایم. ازاینکه دریشی های شان رادر قرنظین محبس نگهداری نموده بودم، برایشان تسلیم وگفتم لطفاً بعد ازاصلاح ریش، لباس های خود را به تن نموده که به شورای انقلابی می روید. هر دو به شنیدن این خبرحیران ومبهوت شدند. تصورکردند که شاید به طرف پولیگون سوق می شوند. باور نمی کردند که واقعاً به شورای انقلابی خواسته شده باشند. پنجشیری برایم گفت: راست بگویید ما را طرف پولیگون خواسته اند یا مقرشورای انقلابی؟
گفتم نه خیرشما به شورای انقلابی تشریف می برید. مطمین باشید درسخنان من دورنگی وجود ند ارد. بازهم آقای پنجشیری با اشارۀ چشم می خواست آنچه حقیقت باشد، برایشان روشن سازم.
 با تبسم دوستانه تکرارنمودم شما حق دارین تصورنمایید، زیرا موظفین محبس حکومت شما ازهمین زندان رجال بزرگ سیاسی و دولتی چون اعتمادی، موسی شفیق  . . . و صدهای دیگر را به همین نام ها از محبس کشیده وبه طرف پلیگون  می بردند. . . .
وقتی ملاحظه کردند که بدون کدام محافظ با دریوراعزامی میروند، استوار شدند."( ۲ )
ادامه دارد
-------------------------
توضیحات ورویکردها

۱-     به نقل ازتارنمای کابل پرس: بمناسبت درگذشت وزیرتبلیغات حفیظ الله امین يكشنبه ۱۰ فوريه  ۲۰۱۳ درنوشته یی به قلم  پرویز " بهمن " چنین می خوانیم : "عبدالرشید جلیلی دریک مصاحبهء تلویزیونی درشبکهء جهانی آریانا منتشرهء کابل چندسال قبل با آقای میرزایی گفت: " افغانستان زمانی ازمنجلاب بدبختی های کنونی نجات می یابد که مطابق اندیشه ها وافکارشهید حفیظ الله امین حزبی تاسیس گردد وآن حزب ازطریق انتخابات آزاد زمام امورمملکت را بدست بگیرد." 
۲-  جنرال عمرزی، شب های کابل .چاپ دوم. ص ۳۸۶. پشاور. پاکستان. ۱۳۸۸

*عکس اسدالله سروری، از یک کست ویدیویی گرفته شده، که جناب حاجی نورآقا شیرزی در اختیار نگارنده قرار داده است.
* دونمونه از اسناد مربوط به ریاست " اگسا " از کتاب " دخلق- پرچم د جنایاتو ژوندی اسناد" که مرتب آن جناب میرویس وردک است،اقتباس شده است.
 
 

            حفیظ الله امین در دادگاه تاریخ

                                                  
  

  جمع آوری نظریات، نقد وابرازنظر
    از:  نصیرمهرین


قسمت  دوم
حفیظ الله امین عامل " سیا " C.I.A ؟

پیشینۀ چنین ادعا
پیش از وحدت جناح های خلق وپرچم( سال 1356 )
هنگام بررسی وقایع ورویدادهای دهۀ چهل وپنجاه خورشیدی، به این موضوع برمی خوریم که عده یی ازفعالان سیاسی ومشخص تر، کسانی که طرف ببرک کارمل را گرفتند؛ نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین را متهم به عضویت در(Central Intelligence Agency (CIAآژانس اطلاعات مرکزی امریکا "سی. آی. ای " ) نموده اند. (1) 
نخست کوتاه اشارتی به پیشینه های چنان ادعا داریم وسپس نمونه های حامل آن را می آوریم.
 پس ازانشعاب کارمل (سال 1346) هنگامی که کسی ازاعضای صفوف آنها می پرسید که اختلاف میان خلق و پرچم روی چی است ؟ ویا چرا با تمام نقطه نظریات مشترکی که باهم دارید، ازهم جدا هستید؟ پاسخ این بود که: دررأس خلقی ها اعضای "سی آی ای" حضور دارند. بعد شرحی داده می شد ازسوابق کارنورمحمد تره کی دریک مؤسسۀ امریکایی و اینکه حفیظ الله امین با راه یافتن در حزب، انشعاب را به وجود آورد واگرازاعضای جناح خلق چنان پرسشی می شد، جواب این بود که: ببرک کارمل جاسوس دربارسلطنتی است. جنرال زادۀ اشرافی است که ره به درباردارد وازآنجا دستورمی گیرد . 

 

  مطابق قول یک تن ازاعضای مرکزیت پرچم، کارمل اعضای کمیته یی را توظیف نمود، که شرح حالی ازنورمحمد تره کی را تهیه نمایند. چنان شرح حالی که نتیجۀ " سیا" بودن یا جاسوسی او برای امریکا را به دست بدهد. " کمیته در نشستی درمنزل حسن بارق شفیعی آن شرح حال مورد نظررا تهیه نمود وازطرف جناح کارمل به قسم شبنامه وسیعاً در مرکز و ولایات پخش گردید.
دلایل او که بیشتر پس ازانشعاب ارایه شده اند این ها بودند:  نورمحمد تره کی در خدمت عبدالمجید زابلی قرار گرفت. ازطرف یک مؤسسۀ امریکایی استخدام شد وبه هند رفت. دریک مکتب امریکایی درس خوانده است. نورمحمد تره کی درنهضت "ویش زلمیان" ( جوانان بیدار ) اشتراک داشت، اما، موقعی که دیگراعضای ویش زلمیان به زندان افتیدند، نورمحمد تره کی درسفارت افغانستان مقیم امریکا به حیث آتشۀ مطبوعاتی مقررشد. بالاخره زمانی که سردارمحمد داؤود درزمان صدارت خود با اتحاد شوروی  نزدیک گردید، تره کی در یک مصاحبۀ مطبوعاتی علیه او سخن گفت.
همچنان در شبنامه افزوده شده است، که تره کی  دوسیۀ اختلاس دارد . . .(2)
گواهی کتاب ک. ج .ب. در افغانستان، نیزدراین مورد چنین صحه می گذارد: " ببرک، تره کی را به رشوه خوری، تماس داشتن با امریکایی ها، مالک بودن چهارعراده موتر وداشتن  400000 افغانی در بانک پشتو( مطابق برداشت مترجم کتاب، منظورنویسنده ازپشتنی تجارتی بانک ویاکدام بانک دیگر به همین نام درکدام کشوردیگرمی تواند باشد.) متهم می ساخت. " (3)   

بعد از کودتای ثور
ادعای تماس با امریکایی ها که چندین سال گریبان نورمحمد تره کی را در دست گرفته بود، پسانتر رفع شد. بهتر است بگوییم، مرگ او وآن هم به دستور حفیظ الله امین زمینۀ فراموشی اتهام را مساعد نمود و روی حفیظ الله امین تمرکز بیشتریافت. آن هم پس ازگذشت مدت کوتاهی از کودتای ثور؛ که تنش های خلق وپرچم دوباره تبارزیافت .
  جناح پرچم او را همواره ( جزمدت کوتاهی در فاصلۀ تأمین وحدت  1356 تا پس ازکودتای ثور و تبارز دگر بارۀ اختلافات ) به حیث اجنت "سیا" معرفی کرد. انشعاب محمدطاهربدخشی( 1347) از جناح خلق نیز چنین ادعایی را با خود داشت. روابط آنها در پهلوی یادآوری از تسلط شوینیسم عظمت طلبانۀ قومی درجناح خلق، دروجود تره کی و امین، ادعای نفوذ" سیا" را نیرتکرارمی نمودند. ولی رهبری شوروی پس از قتل او، این ادعا را به کار برد. نخستین مورد رسمی آن را پس ازتهاجم نیروهای نظامی شوروی به افغانستان، قتل امین وسپاریدن قدرت به جناح کارمل وبرخی خلقی ها، در مصاحبۀ توضیحی- توجیهی لیوند برژنف رهبراتحاد شوروی با روزنامۀ پراودا می یابیم .
برژنف  طی این مصاحبه درمورد حفیظ الله امین گفت :
" . . . به راستی در افغانستان چه رخ داده است؟
در اپریل سال 1978 دراین سرزمین انقلابی صورت گرفت . . .  از همان روزهای اول انقلاب اینان ( مردم افغانستان) در برابریک تجاوزخشن خارجی قرارگرفتند.

 
                         ل.برژنف
هزارها وده ها هزارمرد مسلح که درخارج تمرین جنگی دیده اند، وبا عصری ترین جنگ افزارها تجهیز شده اند، به داخل افغانستان فرستاده می شدند، در حقیقت امپریا لیسم همراه با یارانش، یک جنگ اعلام ناشده را علیه افغانستان به راه انداختند.
افغانستان با تائید هرچه بیشتر، می خواست تا به این تجاوز پایان داده شود و برایش اجازه داده شود، تا زندگی نوین وصلح آمیزش رابسازد. رهبری افغانستان که دربرابراین تجاوزخارجی دردوران رئیس جمهورتره کی وبعدتر مقاومت می نمود، بارها خواستار کمک ازاتحادشوروی شد. ما به نوبت خویش به نیروهای درگیردرمسأله اخطاردادیم که اگربه به تجاوز خاتمه داده نشود، دراین زمان دشوارهرگزخلق افغانستان را بی یاور نخواهیم گذارد. اکنون به همه گان روشن است که ما این وعده را وفا کرده ایم.(4)
عملیات تجاوزعلیه افغانستان با یاری امین، که خود را براریکۀ قدرت رساند، علیه اقشار وسیع جامعه افغانستان دست به اختناق دد منشانه زد، کدرهای نظامی وحزبی را دربند کشید، نمایندگان روشنفکران وجامعۀ روحانیت را که انقلاب ثوربه آنها اتکأ کامل داشت، تحت استبداد خشن قرار داد، . . . خلق افغانستان تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به زعامت ببرک کارمل علیه امین مستبد دست به قیام زدند وبه دوران فرمانروایی اش نقطۀ پایان گذاردند.
اکنون واشنگتن و برخی ازپایتخت های دیگر؛ به ماتم امین مویه سرمی دهند. این مویه گران، زمانی که امین دست به استبداد وسیع زد وقتیکه با عنف وجبروغیرقانونی شادروان تره کی، اولین رئیس جمهورآن کشوررا ازبین برد، کجا بودند؟  . . .
 زمان آن فرارسید که ما کاردیگری جزاینکه به خواست حکومت دوست افغانستان جواب مثبت بدهیم، نمی توانستیم . . . " (5)  
کارمل که پیشترها نیزچنین ادعایی داشت، درادامۀ ادعا های پیشینه، هنگام پخش سخنرانی اش از تاشکند، در بارۀ امین، چنین گفت :       
    
                        ببرک کارمل

" اینجانب ببرک کارمل به مناسبت سقوط مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی حفیظ الله امین، این جاسوس سفاک امپریالیزم امریکا و دیکتاتورجباروعوام فریب، به شما هموطنان عذاب دیده مستضعف افغانستان که تاکنون در زیریوغ جلاد آدم کش و شیاد تاریخ، حفیظ الله امین و امینی ها قرار داشتید، درود می فرستم و شادباش می گویم."(6)
ادعا های کارمل را در چند مصاحبۀ  وی پی می گیریم :
"جواب های.ای. برژنف در برابرسوالهای روزنامۀ "پراودا" یک باردیگر تاکید می نماید که اتحاد شوروی  دوست وفادار ومطمئن کشور ما ومردم ما می باشد."(7)  
" . . . امین این طاغوت شیطانی، این خدمتگذارنهایت وفادار و پراستعداد سازمان جاسوسی امپریالیسم امریکا بعد ازشش جدی یعنی بعد از روزی که انقلاب پیروزمند ثور وارد مرحلۀ نوین خود شد، . . . " (8)
کارمل به ادعای وابستگی امین به سیا بسنده نکرده، اسم کشورهای دیگری را نیز درمیان می آورد. وی در این زمینه چنین می افزاید:
" اگر ژورنالیستان دوست نشرات رادیویی، تلویزیونی، وارگان مرکزی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، حقیقت انقلاب ثور، کابل نیوتایمزیاعصرجدید کابل را بزبان انگلیسی تعقیب نموده باشند. . . با اسناد وشواهد توطئۀ سخت وحشتناک باندامین با همدستی ارتجاع سیاه داخلی، منطقه وبین المللی از واشنگتن تا پیکن، ازلندن الا قاهره تا تل ابیب وارتجاع دیگرکشور ها برخواهند خورد که طبق آن باید ازده تا دوازده هم ماه جدی در افغانستان یک کودتای خونین وحشتناک به وجود میامد . . .
یادداشتهای شخصی به قلم خود حفیظ الله امین وجود دارد که هرولایت افغانستان را، هرقوم وملیت افغانستان را، بصورت مثال ساحۀ پشتونها، هزاره ها، ازبکها، ترکمن ها، تاجیکها را تقسیم دوکرده است وچنین معلوم می شود که او با ازبین رفتن نصف نفوس افغانستان هم موافق بود...
شواهد واسناد کافی موجود است که حفیظ الله امین وباند طراز فاشیستی وی یا بهتر بگویم طرازکنگسترهای امریکایی با تبانی . . .  گلبدین حکمتیار و درسازش با دستگاه جاسوسی انتلجینت سرویس انگلستان، سازمان سی آی ای، وعمال علنی ومخفی رهــبری پیکن، انتیلجنت سرویس اسرائیل نقشه یی دردست اجرا داشت   . . . " (9) که به یک تروردسته جمعی د ست بزند.

در پاسخ به پرسش یک خانم سویدنی"
سوال ژورنالیست سویدنی :
" جلالتمآب رئیس! از آغازانقلاب 1978 رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیهم همدیگرخود را به قتل می رسانند، آیا شما فکر نمی کنید که چنین چیزی بازهم واقع شود؟
جواب :
به خانم محترم اطمینان می دهم که آخرین بقایای توطئه های دسایس سازمان آدمکشان سی آی ای درافغانستان خاتمه خواهد یافت. تمام این کشتارها وتوطئه ها که ازطرف ایجنت امپریالیسم امریکا، حفیظ الله امین به راه افتاده بود ازبیخ وبن و ازریشه از افغانستان خارج خواهد شد.
سوال نمایندۀ رادیو فنلند:
می خواهم بپرسم که اتحادشوروی اعلان کرد، که نیروهای نظامی آن کشوربه درخواست حکومت افغانستا ن وارد افغانستان شده اند، آیا می توانید بگویید که این درخواست از طرف حکومت قبلی حفیظ الله امین صورت گرفته بود، یا حکومت جدید ؟
جواب :
  . . .  بنابردرخواست حکومت سابق یعنی بنابر فیصلۀ شورای انقلابی وموافقۀ حزب، اتحاد شوروی موافقه کرد که قطعات محدود خودرا به افغانستان صرفاً درصورت تجاوز ازخارج مرزها، یعنی ازطرف امپریالیسم امریکا ومرتجعین منطقه به همکاری چین به کارببرد وبعد ازپیروزی مرحلۀ دوم انقلاب این کمک ها تاکید وتائید شد.(10)   
کارمل ارائۀ سند در بارۀ امین
سوال  نمایندۀ آژانس باختر:
دراولین مصاحبۀ مطبوعاتی باخبرنگاران فرمودید، که ازحفیظ الله امین شناخت کافی دارید، به این ارتباط آرزومندم توضیح بفرمایید، که دسایس وتخریبات امین درنهضت انقلابی افغانستان چطورآغازگردید؟
جواب :
در بارۀ طومارفجایع وجنایات حفیظ الله امین هم اکنون دررادیوتلویزیون افغانستان وجراید کشور، توضیحات داده شده است. در آینده هم جریان خواهد داشت وتمام حقایق افشأ خواهد شد. جواب سوال شما وقت زیاد را دربرمی گیرد. پاسخ شما درجراید نشر خواهد شد.
راجع به شناخت حفیظ الله امین یک نکته باید خاطرنشان گردد که نشرات امپریالیستی امریکا یک وقت افشأ کرده بود. کسانی که رئیس انجمن محصلین خارجی درامریکا بوده اند، تا عضویت سازمان سی آی ای را نمی پذیرفتند، رئیس انجمن محصلین درامریکا شده نمی توانستند. حفیظ الله امین افتخار می کرد که رئیس انجمن محصلین درامریکا بود. وافتخارعضویت سی آی ای را حاصل کرده بود. ایشیا فوندیشین یکی ازمؤسساتی است که ازطرف سی آی ای تقویه می شود. موسسه ای که حفیظالله امین با نامۀ متحد المال خویش به همکاری آن افتخارمیکرد و آن نامه موجود است وبه تمام افغانها در آنوقت ارسال گردیده بود. امین دراین نامه نونشته است که وی ازایشیا فوندیشن چندین هزاردالر کمک حاصل کرده بود.(11)  
کارمل ادعاها را بیشترنموده، گفت : " حفیظ الله امین جانوری عجیبی بود. ما او را تحت مطالعات دقیق علمی قرار داده ایم، تا معلوم کنیم که اوچرا تشنه خون انسانها بود وازخرابی و ویرانی کاشانه مردم حظ می برد؟ عین کاررا امروزآلمان ها درباره هتلر روی دست گرفته اند "(12)

جنرال غنی صافی :
  غنی صافی، صاحب منصب وزارت داخله و ازاعضای حزب (شاخۀ پرچم)، در رأس چندتن دیگر، مؤظف شده بود، حفیظ الله امین را دستگیرنماید. امین درخلال صحبت وآماده نشان دادن خویش برای رفتن با آنها، گفته بود که ناوقت شب است، شما نیزامشب درمنزل من بمانید، فردا میرویم. غنی صافی پیشنهاد او را پذیرفته بود. وی سالها بعد در کتابی با نام شب های کابل خاطرات آن شب را نوشته است. یکی از گفته های وی این است که امین درختم تلاشی پارچه کاغذی را پاره کرد و دردهان خویش گذاشت.
اما، وی درحالی که دراین مورد اطمینانی ندارد، می نویسد :
" درمورد پاره شدن پارچه کاغذ که امین درختم تلاشی به شکل خیلی ماهرانه وغیرمحسوس ازبکس دیپلوماتش کشید وجوید وبلعید وما را درعقب یک عمل انجام شده قرار داد، ظاهرا ًبالایش کمی عتاب وغالمغال نمودم، درمورد ورقۀ مذکوردو تصوربرایم پیدا شده بود»
 یکی آنکه شاید این ورق محرم ومهم ازجمله همان اسرارارتباطی سازمان جاسوسی سی آی . ای، بوده باشد، که علیه امین، پرچمی ها اتهام بسته بودند وهمیشه تبلیغ می کردند.
دوم اینکه این ورق شاید لست وشهرت کادرهای مهم وفعال جناح خلق وگروپ خاص خودش بوده باشد، که نباید به دست پولیس می افتاد.(13)

 " تاریخ نوین افغانستان":
 " نیمۀ دوم سالهای1960( 1344 به بعد) پیدایش اختلافات دربین صفوف حزب دموکراتیک خلق افغانستان درنتیجۀ فعالیت جواسیس امپریالیسم که به داخل حزب نفوذ کرده بودند، حزب را با مشکلات جدی روبروساخت. درسال 1967 ( 1346) حزب دموکراتیک خلق افغانستان به دو بخش تقسیم گردید. "(14)  
برای لیبیایی ها :
1-     غلام مجدد سلیمان لایق
" یازده سال قبل درکشورما تحت رهبری ح.د.خ.ا انقلاب به وقوع پیوست. ایالات متحدۀ امریکا ازهمان آغازازدرون وبیرون علیه انقلاب افغانی، بتوطئه پرداخت. درهمان آغاز بنابرتوطئه های امریکا دروجود حفیظ الله امین حزب مرتکب اشتباهات شد. یک بخش ازاین اشتباهات طبیعی هم بوده است. دراوایل تمام احزاب وانقلاب ها مرتکب چنین اشتباهات می گردد. " (15)  
2-     نجم الدین کاویانی :  
ده سال قبل انقلاب درافغانستان بخاطرخوشبختی مردم افغانستان صورت گرفت.  . . در آغاز انقلاب برخی اشتباهات صورت گرفت وحضورامین درنهضت به دشواری های انقلاب افزود ولی ما آنرا تصحیح کردیم. . . ." (16)    
نمونه یی از پذیرفته گی های کیانوری، رهبر حزب تودۀ ایران را بخوانیم :

 
                نورالدین کیانوری

تأثیرحزب تودۀ ایران درافغانستان را نخست می توان ازنشرات آن حزب پذیرفت. در مورد تأمین روابط وچگونگی همکاری ها وسطوح حزب توده و ح. د.خ ا، باید زیر عنوان جداگانه یی نوشت ودرجای دیگر. دراینجا نمونه یی را ازدرک کیانوری از اوضاع افغانستان وحفیظ الله امین، میاورم. شایان یادآوری است که کیانوری مدتی سمت رهبری حزب توده را نیزعهده داربود.
کیانوری چنین می نویسد :
" حزب دموکراتیک افغانستان
این حزب که با نفوذ ترین سازمان سیاسی درافغانستان بود، سرگذشت بسیارغم انگیری داشت. دراولین کنگرۀ حزب تره کی به عنوان دبیراول وببرک کارمل به عنوان دبیردوم انتخاب شدند. تره کی ازقوم پشتو وببرک کارمل ازقوم دری افغانستان بودند. بلافاصله پس ازکنگرۀ وحدت اختلاف میان تره کی وببرک به شدت پیش ازکنگرۀ وحدت اوج گرفت. وتره کی که به طورغیرقابل تصوری جاه طلب بود ادعا کرد که او به عنوان دبیراول حق دارد، بدون نظردبیردوم، همه دیگراعضای شعبۀ دبیران ومسؤولین شعب کمیته مرکزی را تعیین کند. در پایان این اختلاف نظرها دوبخش حزب یعنی بخش تره کی خلق وبخش ببرک کارمل پرچم به این نتیجه رسیدند، که برای مدتی، یکی از دوبخش، بخش تره کی تمام قدرت اجرایی را دردولت بگیرد ورهبران بخش دیگربه عنوان سفیر درکشورهای اروپای شرقی برگزیده شوند.
 . . . حفیظ الله امین که سرسپردۀ امریکایی ها بود تره کی را ابتدا درروزنامۀ رسمی و دیگرروزنامه ها ورادیو . . . به عرش رساند واو را هرروزبا لقب هایی نظیر" رهبر داهی، قهرمان همه خلق های محروم جهان " و .. . زیر نفوذ خود گرفت وبصورت مورد اعتمادترین فرد تره کی درآمد.
حفیظ الله امین به عنوان وزیرخارجه سفری به امریکا کرد و دستورات لازم را ازآنها گرفت وپس ازبازگشت تره کی اورا بعنوان نخست وزیر نامید. دراین سفرحفیظ الله امین تصفیۀ ارتش را ازکلیه فرماندهانی که هوادارشوروی بودند و قیام را به پیروزی رسانیده بودند، آغازکرد وبه جای آنها افسران تحصیل کرده درامریکا را که مانند خود او سرسپرده بودند، برگزید .
 . . . مقامات شوروی با مدارک غیر قابل تردید به او ( تره کی ) فهماندند که حفیظ الله امین عامل امریکا است؛ و او قول داد که پس ازرسیدن به افغانستان اورابرکنارکند. ظاهرا" امریکایی ها ازاین جریان آگاه شدند وپس ازرسیدن تره کی به کابل پیش ازاینکه او دست به کارشود، حفیظ الله امین دست پیش را گرفت وتره کی را دراطاق خوابش زندانی کرد. واعلامیه داد که تره کی سکته کرده و زیردرمان پزشک است، وپس از مدتی او را به دست دو افسر هوادار خود با گذاردن بالش روی دهانش خفه کرد.
 . . . صبح روز 6 دی ماه، واحد هایی ازارتش سرخ وارد افغانستان شدند. وبلا فاصله حفیظ الله امین وشماری از همکارانش را بازداشت و دردادگاه علنی محاکمه و محکوم وحکم را که اعدام بود انجام دادند.  " (17)
قصد آن را نداشتیم تا تمام مدارکی را بیاوریم که به پیروی از کارمل ادعا نموده اند، حفیظ الله امین عامل وابسته به "سیا" بود. تصور می شود، دراین زمینه، مدارک بالا برای معرفی بخشی ازمخالفین امین یا برای نشان دادن آنانی که ازاو چنین تصویر ارائه کرده اند، بسنده باشد. اما،  در صفحات بعدی، در خلال بررسی خویش به آنانی نیزاشاره نموده ایم که  در کنارامین بودند، ولی پس از گذشت سالها شبه چنان ادعا را تکرار کرده اند.

                                                                                                                                                        ادامه دارد
.............................................................................................

                      رویکردها وتوضیحات

1-       واضح است که درآن سالها، محمد هاشم میوندوال نیزمتهم به چنان وابستگی بود. در حالی که نه درهمان وقت ونه تا حال هیچ سند ومدرکی ارائه نشده است که وی عضو ویا همکار " سیا" بوده باشد.
2-      عبدالقدوس غوربندی، نگاهی به تاریخ حزب دیموکراتیک خلق افغانستان. ص 20. ناشر مؤلف. پشاور 1379
3-      واسیلی متروخین، ک.ج.ب، در افغانستان. ص 41. مترجم احمد ضیأ رهگذر. ناشر انتشارات میوند. پشاور، 1390.
4-     گورباچف نیزاز 11 باردرخواست قوای شوروی ازطرف رهبران پیش ازکارمل ( تره کی وامین )، می گوید، بدون اینکه از "سیا "بودن امین چیزی یاد کند. مراجعه شود به
Michail Gorbatschof, Peretroika, Die zweite Revoloution.s. 229.München1987 .
5-       مصاحبۀ مطبوعاتی لیونید برژنف منشی عمومی کمیته مرکزی حزب کمونیست وصدرهیأت رئیسۀ شورای عالی اتحادشوروی با خبرنگارروزنامۀ پراودا. 12 جنوری  1980- 22 جدی 1358 . وزارت اطلاعات وکلتور. مطبعۀ دولتی .
6-     ازسخنان ببرک کارمل، شام شش جدی 1358. انتشار یافته ازرادیوهای اتحاد شوروی وقت.
7-     مصاحبه های مطبوعاتی ببرک کارمل با ژورنالیستان داخلی وخارجی. 20 جدی 1358. شمارۀ (2)  ص 10. وزارت اطلاعات وکلتور
8-      مصاحبۀ مطبوعاتی ببرک کارمل شمارۀ (3)
9-      مصاحبه های مطبوعاتی ببرک کارمل با ژورنالیستان داخلی وخارجی 20 جدی 1358. شمارۀ 2  وزارت اطللاعت وکلتور.صص 4-9
10-  صص22-20 مصاحبه های مطبوعاتی  ببرک کارمل شمارۀ 3
11-  ص  44 - 48    مصاحبه ها شمارۀ ( 3)
12-   دگرجنرال محمدنذیرکبیرسراج، رویدادهای نیمه دوم سده بیست در افغانستان. ص171
13- جنرال عمرزی ( غنی صافی ) شب های کابل، چاپ دوم. ص 43. بنگاه نشراتی میوند. پشاور 1388 خورشیدی.
14-  ص 38 تاریخ نوین افغانستان . 
15- سلیمان لایق، جریان مذاکرات لیبیا.( مذاکرات با حزب اسلامی حکمتیار)  آغاز بدون انجام ، ص 34
16-  منبع بالا، ص48
17-  آخرین نوشته های کیانوری . انتشار یافته در تارنمای راه توده.

......................................................................................................

                            حفیظ الله امین
                      در دادگاه                            تاریخ
                       
          قسمت اول 


". . . در تاریخ افغانستان معاصر، شاید  نتوان زمامداری را سراغ نمود، که مانند حفیظ الله امین، با تصویرهای بغایت متناقض ومتضاد معرفی شده باشد . . . "  

در بارۀ اهــداف این نبشته
آن چه زیرعنوان " حفیظ الله امین در دادگاه تاریخ " انتشار می یابد، کوششی است برای فراهم نمودن زمینه یی که از او چهرۀ واحدی تصویر شود.زیرا به گونه های مختلف معرفی شده است. درزمینۀ معرفی آن باورهایی که او را رهنمون شد، بحث لازم نشده است. (1). حتا پیرامون اوصاف و نتایج کارکردهای او که در جامعه وضاحت داشتند، توحید نظر وجود ندارد.  پیروانش از او چهرۀ " قهرمان ملی افغانها "(2) و رئیس جمهور شهید وطندوست  و. . . ، ارائه می کنند. تعدادی مدعی اند، که او فاشیست میرغضب و اعمال اش، "نتیجۀ تطبیق نقشه های " سیا" بود . وعده یی هم اورا عنصرسفاک و دارندۀ باورمندی به سوسیالیسم واقعاً موجود شوروی وقت، می شناسند.
  این است که هنگام نگاه به چهرۀ امین ، این نتیجه حاصل ما می شود که :
 در تاریخ افغانستان معاصر شاید نتوان زمامداری را سراغ نمود که مانند حفیظ الله امین، با چنان تصویر های بغایت متناقض ومتضاد معرفی شده باشد.
طرف توجه قراردادن چنین موضوعی ؛ نگریستنِ داوری ها وحکم هایی چندگانه را مطالبه می نمود، که تا حال در دست اند. بنابرآن به جمع آوری معرفی نامه ها، نظریات مختلف و داوری های موجود پیرامون امین، پرداخته وآنها را مفصلتر آورده ایم .حتا اگر مطالعۀ برخی از آنها برای تعدادی از خواننده گان  نا خوشایند واذیت بار نیز باشند.
 محتمل است که مدارکی از نظر نگارنده پنهان مانده، ولی دراختیار دیگران باشد. انتشار آنها از طرف اشخاص مطلع به تداوم بحث وبررسی کمک می نماید.
در حالی که قتل شتابزده امین را ناشی از فیصلۀ " قصر کرملن " یافته ایم، معتقدیم که محکمۀ بایسته وشایسته، به بررسی بیشتر و ژرفتر نیاز دارد. بررسی یی که بتواند به خواستگاه فیصلۀ کرملن نیز ره ببرد. و ازسوی دیگرفرهنگ سیاسی کشورما را، به ویژه درحوزۀ مخالف شناسی وگونه های برخورد با مخالف سیاسی- عقیده یی، اندک کمکی باشد.
به ثمر نشستن این کوشش،نیازمند مباحثۀ بیشتر است.

       سه تصویر از حفیظ الله امین
  نخست:
  امین "ضد استثمار، ضد استبداد، ضد امپریالیست، مردم دوست و وطنخواه شهید."
شرح حال ومعرفی او ازطرف دارنده گان این  موضع
 1
 فشرده یی از شرح حال او را، که درسال 1358، پس ازکودتا علیه نورمحمد تره کی انتشار یافت؛ می آوریم :
" حفیظ الله امین ولد حبیب الله متولد سال 1308 درپغمان. پس ازفوت پدرش، عبدالله برادر بزرگش سرپرستی او را عهده دار شد. در مکتب ابتدایی پغمان، دارالمعلمین کابل، پوهنحی ( دانشکده) علوم ( در رشتۀ  فزیک و ریاضی) درس خواند.
در دارالمعلمین کابل سمت معلمی یافت، بعد از وظیفۀ معاونی مدیریت لیسۀ ابن سینا، عهده دار مدیریت آن جا شد.
در سال 1336 خورشیدی جهت تحصیلات عالی در رشتۀ اداره وتشکیلات تعلیم وتربیه به ایالات متحدۀ امریکا رفت و درجۀ ماستری را دراین رشته به دست آورد. چندی دردانشکدۀ  تعلیم وتربیه، سمت استادی یافت، بعد باردیگر به صفت مدیرمکتب ابن سینا وپس از آن به حیث مدیر دارلمعلمین کابل وظیفه انجام داد.
به مدیریت تربیۀ معلم وزارت معارف رفت. در آنجا درراه بیداری شعورسیاسی وآزادی خواهی استادان وشاگردان معارف نقش فعال ایفا نموده است.

 

در سال 1341 بعد ازموفقیت دریک امتحان کانکور، برای تحصیلات عالی جهت اخذ درجۀ دکتورا در امریکا انتخاب و به آن کشوراعزام شد. ایشان در سال 1342 دراجتماع سالانۀ محصلان افغانی درایالات متحدۀ امریکا به حیث رئیس انجمن محصلان افغانی درآن کشور انتخاب گردید.(4) با نفوذ  روزافزودن حفیظ اله امین درمیان محصلان افغانی درامریکا، فعالیت سیاسی اش نیز بیشتر شده رفت. چنانچه درهمین سال به اتفاق یکعده ازرفقا به ایجاد تشکیل انجمن مترقی در نیویارک پرداخت .
موصوف درسال 1342 اطلاع یافت، که در افغانستان رفقای انقلابی ترتیبات تأسیس یک حزب مترقی کارگری را می گیرند. ایشان کتباً اطلاع داد که در نیویارک نیز با وفاداری کامل به جنبش کارگری ورهبری آنها فعالیت می کنندوخود را جزء حزبی می دانند، که بعدا به نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( پیش آهنگ طبقۀ کارگر کشور) تأسیس گردید.
مبارزات طبقاتی مترقی وانقلابی حفیظ الله امین بین محصلان افغانی درامریکا باعث اخراجش ازامریکا هنگامی شد که تمام کورس های درسی درجۀ دکتورا را به انجام رسانیده بود و مراحل ترتیب آخرین رسالۀ دوکتورا را می پیمود. در سال 1344 به مجردی که به وطن عودت نمود، به دستور حزب در انتخابات دورۀ دوازدهم شورای ملی برای وکالت درولسی جرگه در پغمان کاندید شد. در این انتخابات در اثر حیل دشمنان خلق ناکام گردید.
بعد ازآن برای مدت یک سال در مکتب رابعۀ بلخی وسه سال، به حیث عضوریاست تدریسات ابتدایی وظیفه انجام داد. . .  با خلق پیوند خود را مستحکم ساخت، ازخلق می آموخت وبا خلق می رفت تا بالاخره در انتخابات دورۀ سیزدهم شورای ملی  به حیث وکیل خلق پغمان برای ولسی جرگه آن وقت انتخاب گردید.
ایشان درچهارسال وکالت خود به حیث  نمایندۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ولسی جرگه ضد امپریالیسم ، ضد فئودالیسم ، ضد ارتجاع به مبارزۀ سرسخت خود ادامه داده وفساد ها و خیانت های دربارسلطنتی ظاهرشاهی واستبداد رژیم فرتوت رابه شدت افشأ می کرد. ازامکانات وکالت به حداعظمی با نام خلق، به نفع جنبش خلق وبه نفع حزب خود استفاده کرده ، در مظاهرات، میتینگ ها، وسایر تریبیون هایی که در دسترس قرار می گرفت، وسیعاً اشتراک داشت.
در سال 1352 به امورتنظیم، تشکیل وپخش ایدیالوژی دوران سازطبقۀ کارگر درقوای مسلح فعالیت حزبی را شدت و وسعت زیادتربخشید که نتایج بسیار مهم وثمر بخشی را به بار آورد. چنانچه حفیظ الله امین، قوماندۀ انقلاب ظفرآفرین ثورراصادرکرد که منجربه ازبین رفتن نظام طبقاتی وستمگر وتأسیس جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. دراولین کابینۀجمهوری دموکراتیک افغانستان، معاون صدراعظم وزیر خارجه، و درهفدهم سرطان 1357 منشی دارالانشأکمیته مرکزی انتخاب شد .
حفیظ الله امین به تکامل انقلاب وسرکوب نمودن دشمنان انقلاب خلقی ما سهم بسیار فعال داشته که این فعالیت ها وزحمات شان همواره مورد قدردانی حزب خلق افغانستان واقع گردیده و به تاریخ هفت حمل 1358 بحیث لومری وزیر( نخست وزیر- صد راعظم ) وبه تاریخ  25 سنبله از طرف پلینوم  کمیته مرکزی ح. د.خ ا . همچنان از طرف شورای انقلابی جمهوری د. ا . به حیث رئیس شورای انقلابی و لومری وزیر ( نخست وزیر ) انتخاب شدند.
حفیظ الله امین متأهل بوده دارای سه پسر و چهاردختر می باشد. موصوف به زبان های پشتو، دری وانگلیسی به فصاحت تحریر وتکلم می کنند. " (5)  

2
   بر بنیاد نوشتۀ عبدالقدوس غوربندی، یک تن ازاعضای کمیتۀ مرکزی ح.د.خ.ا؛ ( جناح پرچم که به گروه امین پیوست) حفیظ الله امین  پس از تأمین وحدت ( 12 سرطان 1356.هـ .) جناح های خلق وپرچم، عضو کمیتۀ مرکزی واز اعضای اصلی انتخاب شده بود.   
غوربندی می نویسد:
" امین درسازماندهی وتبلیغ اهداف حزب مهارت خاص داشت وعقیدتاً اردو را بخش جدایی ناپذیرخلق می دانست. در جلب وجذب افسران جسورانه پیش می رفت. صاحب حافظۀ قوی وارادۀ آهنین بود. امین تمام اعضای نظامی  جناح خلق حزب را به نام وشهرت می شناخت وحتی از روابط خصوصی وعلایق آنها آگاهی داشت ." (6)  

 
                   
3
هنگامی  که حکومت محمد داؤود خان امردستگیری تعدادی از رهبران "ح. د. خ.ا " را داد، نیروهای امنیتی دیرتر برای دستگیری او رفتند. افزون برآن امین تصادفا ویا دراثر لطف جنرا ل عمرزی (غنی صافی) که قرارگفتۀ خودش در"کتاب شبهای کابل" بنابرعواطف واحساسات حزبی اش با قبول هرگونه مسؤولیت بعدی، در طول شب به امین اجازه داده تا شب را درمنزل به سر ببرد.
امین با استفاده ازفرصت، دستورقیام ( کودتای ثور) را به وسیلۀ پسرش عبدالرحمان، دوتن ازعناصرفعال ارتباطی با نظامیان( صاحب جان صحرایی وظریف) به نظامیان مسؤول یا رهبری سازمان نظامی بخش خلق رسانیده بود .(7)  

4                   
        نظیف الله نهضت
                                     
                          نظیف الله نهضت از هواخواهان وادامه دهنده گان راه امین

نظیف الله نهضت یک تن ازخلقی های طرفدار امین، که در قیام 24 حوت هرات، مسؤولیت امور رهبری حزبی را به عهده داشت، دررابطه با امین می نویسد که :" حفیظ الله امین یک شخص دانشمند، نویسنده ودارای 27 اثرسیاسی، ، فلسفی، علمی واجتماعی بود . . ." (8)  
 وی همچنان مدعی است که آثار او درهمان زمان در مطبعۀ دولتی و قسما در خارج چاپ شده است. حفیظ الله امین قهرمان ملی افغانها توسط شوروی ها به قتل رسید." (9)  "نیرومند شدن شخصیت ملی امین در دفع دسایس خارجی برضد او باعث شد تا شوروی ها به قیمت نابودی وتجاوزبیشرمانه دست بزنند."(10)   

5
گروهی از طرفدارن امین که در تشکلی با نام " سازمان وحدت ملی افغانستان " گرد آمــده اند، درنشریۀ  " یو والی " ( اتحاد ) از او چنین یاد می نمایند:

 

در زیرعکس او به زبان پشتونوشته اند که :
" د یوسرلوری، پرمختللی، متمدن او خپلواک افغانستان آرمانجن په خپل هیواد مین، پخوانی جمهور رئیس شهید حفیظ الله امین
   ( عاشق وطن، مدافع یک افغانستان آزاد، سربلند، پیشرفته ومتمدن؛ رییس جمهورپیشین، شهید حفیظ الله امین.) (11)

این سازمان با تغییر نام به " حزب وحد ت ملی افغانستان " همزمان با دفاع از امین، چنین هدفی را مطرح نموده است :
 "حزب وحدت ملی افغانستان برای ایجاد یک نظام دولتی سرتاسری، دفاع و حفاظت ازآن به اساس اراده‌ی آزاد تمام مردم افغانستان و مطابق رهنمودهای دین مبین اسلام، موافق باعرف وعنعنه‏ی مردم افغانستان مبتنی براصول دموکراسی، احکام و حاکمیت قانون سعی و تلاش خستگی ناپذیر می‌نماید" 
همچنان :
 "دفاع از هویت اسلامی، استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان و جلوگیری ازهرنوع مداخله‌ی خارجی در امور داخلی کشور، دفاع از تمام اصول دموکراسی و مبارزه برضد هرنوع دیکتاتوری، استبداد، تبعیض و تعصب"(12)


 عبدالرشید جلیلی یک تن از هواخواهان وادامه دهنده گان راه امین

رهبری این حزب راشخصی به نام عبدالرشید جلیلی دارد، که درزمان تره کی و امین سمت های وزارت و عضویت کمیته مرکزی را داشت.  

نتیجه یی که از برخورد آنها حاصل می شود این است که حفیظ الله امین نه تنها در گذشته ازشخصیت ها وچهره های بسیار مثبت برای افغانستان بود، بلکه برای وضع موجود وآیندۀ افغانستان نیزمی تواند سمبول خوبی ها تلقی شده و افکار واعمال او رهنما باشد.
ابراز نظر پیرامون چنین برداشتی را در صفحات بعدی پیگیری می نمائیم .
                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         ادامه دارد
 ....................................................................................................................................................

                                      توضیحات و رویکردها

1-                                  ممکن است نوشته های بسیاری که درخورتوجه اند، نوشته شده باشد، اما نگارنده آنچه را که متمرکز پیرامون مسألۀ حفیظ الله امین نوشته شده است، از قلم جناب اکرام اندیشمند خوانده ام که در تارنمای سرویس خبررسانی آریانا نت انتشار یافته است. سرویس آریانانت .اول جدی 1385. زیرعنوان "نفش حفیظ الله امین در تجاوز شوروی قسمت سوم ."

2-                                 نظیف الله نهضت. " حقایق پشت پرده، آشوب بیگانگان ." مرکز نشراتی میوند. چاپ دوم  اپریل 2004

3-                                 در صفحات بعدی می بینیم که داخل شدن قوای شوروی به افغانتستان با موافقت امین عملی شده است.
4-                                 نگارنده به اطلاعات اشخاصی که در امریکا با او آشنایی داشته اند، دسترسی نیافته است.
5-                                 مختصر سوانح حفیظ الله امین منشی کمیته مرکزی ح.د.خ.افغانستان، رئیس شورای انقلابی ولومری وزیر(نخست وزیر )1358کابل. شایان یادآوری است که حبیب الله خان، پدرحفیظ الله در زندان ارگ مامور بود.(از صحبت جناب آصف آهنگ با نگارنده )
6-                                 عبدالقدوس غوربندی. نگاهی به تاریخ حزب دیموکراتیک خلق افغانستان. (حزب وطن ) ناشر: مؤلف. اسد 1379 صص 44 – 47
7-                                 منبع بالاص 64
8- نظیف الله نهضت ."حقایق پشت پرده ، آشوب بیگانگان" . ص 107
9-                                 منبع بالا ص 75
10-                             منبع بالا ص58 .  
11-                             "یووالی". ارگان نشراتی "سازمان وحدت ملی افغانستان". شمارۀ نهم 6 جدی 1381. خارج کشور.

12-                              "حزب وحدت ملی افغانستان" به رهبری عبدالرشید جلیلی. راجستر شده در وزارت عدلیۀ افغانستان. رهبرحزب درزمان حکومت خلقی ها، به نوبت عهده دار وزارت های  معارف وزراعت بود.
مؤسسۀ مطالعات اندیشه سازان نور. اجزاب وگروه ها. www.asnoor.ir