Samstag, 21. September 2013

سرزمین استبداد


 

سرزمین استبداد


 پرتونادری


 

افغانستان همیشه سرزمین استبداد بوده است، هر کسی که بر اریکه تگیه زده ، کشته است.می توان گفت که این جا هر کسی در بدل خون مردم بر اریکه می رسد. هنوز هم می کشند. فردا هم خواهند کشت! پس از آن که حفیظ الله امین ، بالشتی را روی دهان نورمحمد ترکی گذاشت و به تعبیر خودشان آن نابغۀ چهارم دنیا را بی آن که پیاله آبی برایش دهد، کشت و فرستاد پشت دیوار های سیاه تاریخ، خود با شعار مصونیت ، قانونیت و عدالت بر تخت سلطنت کار گری نشست، چند روز بعد روی دیوار های وزارت داخله فهرست نام های اضافه از 5000 تن که ظرف سه ما ه به وسیلۀ نظام کارگری !!! کشته شده بودند، آویخته شد. امین به راحتی گفت این همه را تره کی کشته است! بعد تا امین بر اریکه بود کشت و کشت و کشت! تا کارمل و نجیب بر اریکه بودند کشتند و کشتند و کشتند. تنها نحیب اضافه از 20000 هزار تن را پس از مشی مصالحۀ ملی خود از زندان پلچرخی رها کرد، حال می توان تخمین زد که چند هزار تن دیگر باید در دوران حاکمیت پرچمی ها کشته شده باشند. افغا نستان با دریغ هنوز فهرست کامل کشته شده گان خود را در دست ندارد. در آن سال ها افزون بر دولت، تا مجاهدین هر کامند دولت و معلمی را در هر جایی که می یافتند به نام کمونست می کشتند. مجاهدین تا کابل رسیدند ، فکر می کردند که کافرستانی را فتح کرده اند . مردم پیش از آن که صدای پای آن ها را در کوچه ها بشنوند، در انفجار راکت های آن ها جان می دادند. آن ها پنتان با هم افتادند که تا بودند جنگیدند و در این میان مردم بود که می مردند. همه جا خون بود و بدن های پراگندۀ مرد، طالب به شیوه های دیگر می کشت، آن ها نیز پیش از رسیدن هزاران راکت را بر شهر کابل شللیک کردند و خون هزاران تن را بر خاک ریختند. ستودیوم ورزشی کابل را به کشتارگاهی بدل کرده بودند و هی می کشتند و می کشتند و هوز هم می کشند. شهر کابل انفجار ده ها هزار راکت را در دوران مجاهدین و طالبان با دادن گوشت و خون خود تحمل کرده است، راکت ها سکات و اوره گان دولت انقلابی بخش های دیگر کشور را به حمام خون بدل می کرد. در ده سال گذشته نه تنها طالبان پیوسته مردم را کشته اند ؛ بلکه دستان دولت دموکراسی نیز تا آرنج الوده به خون مردم است. این در حالی است که این ها هر کدام پیوسته تلاش می کنند تا به گونۀ انسان کشی های خود را توجیه کرده است. حفیط الله امین برای رسیدن به نظام سوسیالیستی به یک ملیون انسان نیاز داشت. هم اکنون نیز این مردم است که کشته می شوند. مانند آن است که مردم افغانستان عادت کرده اند تا کشته شوند، دهه هاست که ما کشته می شویم، با این حال نه مردم و نه سیاسیون از این تاریخ خونین چیزی نیاموخته اند.مردمانی که از تاریخ نیاموزند، هیچگاهی به کامگاری نخواهند رسید. به آزادی و سربلندی نخواهند رسید ! شاید یک دلیل آن هم این بوده باشد که جعل پردازان تاریخ همیشه جعلنامه هایی را پیش چشمان مردم گشوده اند!
کشتند بشــر را که سـیا ست این است
کردند جهان تبه که حکمت این است
در کســـوت خیـــر خواهی نوع بشر
زادنـد چــه فتنه ها مهارت این است
                                     
استاد خلیلی

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen