Mittwoch, 16. März 2016

سپاسگزار . . . صمد نایب خیل



 صمد نایب خیل
               
سپاسگزار نویسندۀ"رنجهای مقدس"




             



کتاب رنجهای مقدس را که محترم نسیم رهرو نوشته است، با اشتیاق خواندم و دفعۀ دیگر نیز آن را خواندم . حالا این کتاب را در منزل در پهلوی خود گذاشته ام. وقت کم دارم و مهاجرت در یک محیط دیگر با وجود انواع گرفتاری هایش، مانع نمی شود که بازهم بخوانمش با دلیل ودلایل بسیار.
من که زندان پلچرخی را دیده ام وچند سالی را آنجا در اسارت عـُــمال متجاوزین شوروی سپری کرده ام، محترم نسیم رهرو را هیچ وقت ندیدم. در وقت تغییر اطاق ها وبلاک ها،  بعضی وقت ها با چندین زندانی همراه می بودیم وبعضی وقت ها چهره های نو را در اطاق ها می دیدم. ولی قسمت روز گار چنان بود که نسیم رهرو را نبینم .اما بارها از زبان دوستان ویاران دیگر در بارۀ شکنجه های که دیده بود و مقاومت و پایداری اش شنیده بودم.  یکی از روز ها رفیقی گفت که نسیم رهرو مانند سایر دوستان وعزیزان شکنجه های هولناک را تاب آورده و هیچ حاضر نشده است که برای مستنطقان خائن وشکنجه گر چیزی بگوید که می خواهند. او با این کار تأثیر بسیار خوب گذاشته وشرافت رفیقانه ومبارزاتی را پاس داشته است.
رفیق دیگری بعد از شهادت انجنیرصاحب نادرعلی پویای شهید وسایر رفیقان، می گفت که ایکاش رهرو اعدام نشود. فعلاً که اعدام نشده اگر کدام نقشۀ خائنانه هم دارند، با مقاومتی که قبلا نشان داده آن را هم خنثی میکند.
 وقتی که آن دوره و اعدام دوستان رابه یاد می آورم، معلومدار است که من هم مثل همه رفقای ما می گویم که ایکاش هیچ کدام آنها اعدام نشده بودند. مگر زنده ماندن محترم نسیم رهرو، (که عمرش دراز تر باد) سبب شد که پس از رهایی از زندان پلچرخی با گرفتن قلم در دست ونوشتن رنجهای مقدس، یاد یاران زندان دیده، اعدام شده و اشخاص دیگری را که شکنجه شده و در زندان بودند، به بسیار خوبی وبا عفت قلم جاویدانه ساخته وگور ناپیدای آنها را هم گلزار کرد. همچنان که شکنجه گر را برای خواننده نشان میدهد.
اینجانب که چند سالی را در زندان پلچرخی باستیل خلقی ها وپرجمی ها سپری کردم و "نظارت خانۀ" صدارت و شکنجه های غیر انسانی را در آنجا دیدم، چندین دفعه در فکر نوشتن وقایع  وچشم دید های خود اززمان دستگیری تا رهایی خود شدم. یک بارهم قسمت هایی را برای یک دوست روان کردم. ولی هیچوقت موفق نشدم که کتابی را از آن دیده گی ها تهیه و به نشر بسپارم. همین که از چاپ کتاب رنجهای مقدس شنیدم و بعد آن را مطالعه کردم  بسیارمتحسس گردیدم. در بارۀ، "نظارت خانۀ صدارت"، ششدرک، و زندان پلچرخی کتاب های مختلف نوشته شده است. رنجهای مقدس واین کتاب ها می تواند سرمشق خوبی برای آن وطنداران زندان دیدۀ ما باشد که از سایر زندان ها، مثلا در ولایات اطلاعی دارند ویا معلومات دیگری دارند که به کتاب های موجود افزوده شود. با وجودی که می دانم در بارۀ جنایات هولناک خلقی ها وپرچمی ها صد ها کتاب هم اگر نوشته شود کم است.
اینجانب سبک نگارش و طرزرفتار نویسندۀ محترم را که کتاب رابرای ویراستاری سپرده و نویسندگان محترمی بر آن مقدمه نوشته اند، بسیار گام نیک یافتم. من در حالیکه آرزو دارم بالاخره روزگار مجال بدهد که روزی خودم نیز چشم دیدهای خویش را تهیه کنم و قصه های همزنجیرهای مظلوم را به رشتۀ تحریر بیاورم، به نوبۀ خودم از یاران عزیز و و وطندارنی که می خواهند از سرگذشت انسان های روشنفکر وضدجنایت و تجاوز با خبر شوند، میخواهم که در مطالعه و پخش کتاب رنجهای مقدس کوشا باشند.
برای نسیم رهرو که با افتخار از نامش یاد میکنم، صحتمندی آرزو دارم و امید دارم که روزی این انسان وسمبول افتخار ما را از ازنزدیک ببینم.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen