نصیرمهرین
در حوزۀ خشونت شناسی
بخشی از کارنامه های توپ
بخش یکم
۱۲ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۵
فهرست
- بخشی از کارنامه های توپ
- معرفی توپ
- پراندن انسان از دهن توپ
- نمونه های تاریخی
- انگیزۀ توسل به چنین وسیلۀ اعدام
- منابع
واین توپ جفا پیشه، پس از پیدایش اش مصیبت های آفریده و رعب وهراسی گسترده است که اثارش درچهرۀ زمین نمودار است و دربرگهای تاریخ داغدار. شهرهای اروپایی را درنوردید، با جنگهای داخلی امریکا یاری رسانید، از بریتانیه برخاست، در کشتی های غول پیکر نشست، در اقیانوسه ره پیمود، خون هندو وسکهـ در هندوستان ریخت، پیام آور اشتهای بیشتر آن کمپنی وسودآوری جفا آمیز گردید و تا کابل رسید. با ناپلیون بناپارت هم سفر شد، ولی کمون پاریس را فروریخت. هنگامی از سرکوب مشروطیت در تاریخ ایران وجریانات آن می آورند، همین توپ لعنتی مجلس ومجلسیان را لگد مال نموده وتبسم در لبان محمد شاه قاجار نشاند.
گرچه رخت وریخت همزادان توپ و نواده گان اش، در جهان صنعتی و سرمایه دار انحصاری ودولتی، رونق بیشتر بنیاد برافگنی و از سوی دیگر زر اندوزی یافت، اما در کشورما گویی پیکر وصدایش هنوز همان تجسم مرگ آوری و فریاد مردم ترسانک امیرعبدالرخمان خانی و دست نخورده است. این استثنا را بیاورم که فقط دستورهای جناب گلب الدین حکمتیار از چهار آسیاب، صدای امیر را با برادر زاده های مدرن توپ، یا راکت به گوش کابلیان رساند.
گاهگاهی هم پاکستان به وسیلۀ آن پیام های می فرستد از آن سوی سرحد در شرق کشور با انگیزه هادی فشار دهنده، ترساننده و افزون خواهانه. همین پاکستان که با آتش توپ پیهم بازی می کند، در پیشگاه قدم های محمد اشرف غنی، رئیس جمهور منتخب تقلب و جان کری، در اسلام آباد طی مراسم تشریفاتی صدای محترمانه اش را از گلوی توپ بیرون می آورد، اما پس لرزه اش در کابل نبیل رئیس امنیت ملی افغانستان را از چوکی اش نا محترمانه دور می کند.
زمانی هم شهردار کابل( شاروال، ریاست بلدیه) تداوم صدهایش را گرامی می دارد و آن را در بلندجای می نشاند.
این توپ از توره جان ویارانش نیز یاد می کند و نام وکار اش در حنجرۀ خواننده گان بی شمار ره می برد که:
توپ اول صدا کرد
توره خدا ره یاد کرد
توپ دوم صدا کرد
توره ره وارخطا کرد
توپ سوم صدا کرد
توره ره از بند جدا کرد.
اجازه بدهید از برخی کارنامه های پیشینه وامروزینه اش و این که نسل توپ چه تغییرات
بدنی وحرکی وسرعتی دیده وچه نام های دیگری گرفته است، صرف نظر نمایم. و از گستراندن این موضوع هم منصرف شوم که توپداران بانشانه گرفتن وآتش نمودن در تن انسان ها وقریه ها وشهر ها، چگونه کار آفرینی می کنند و برنامه های کاریابی به ثمر می نشیند وبانک ها رونق می یابند.
می خواهم اندکی از کارنامۀ پیشینه، اما نه چندان دور توپ در افغانستان بیاورم که در برخی ورق های تاریخ ما از آن یادآوری شده است وبرخی هم ناگفته مانده اند. عملیۀ که پراندن در دهن توپ نام داشته و به عنوان یکی از جزاهای دلخواه مطلق العنان در مورد شخص طرف خشم قرار گرفته اجرا شده است.
امتنان ویژۀ خویش را برای جناب ایوب عظیمی ابراز می دارم که همواره با ورق گردانی شاق وخلاق، اطلاعات تاریخی وعکس های گویا ورسا را بیرون آورده واز لطف خویش اینجانب را نیز بی نصیب نگذاشته است. این عکس نیز فرستادۀ جناب ایوب عظیمی است که توسط walter Bosshard سوئیسی در اکتبر 1930 درکابل عکاسی شده است.
پیش از آن بی مناسبت نتواند بود اگرپیرامون کلمۀ توپ ومعرفی بیشتر آن از قلم شادروان سرور همایون بیآوریم:
"توپ واژۀ ترکی و از ادوات جنگی ناری، دارای لولۀ بزرگ بوده وانواع سبک وسنگین داشته وبه هرحال گلوله یی را بر دشمن پرتاپ می کرده که درمسافت دور انفجار می نموده است. نوع سنگی برپشت اسب وشتر وفیل منتقل می شد ونوع سبک بردوش حمل می گردید.سردار گروه توپچی و توپخانه را توپچی باشی می گفتند. یکی از توپ هایی که توسط استاد شاه نظر ارمنی در لاهور ساخته شد . . . زمزمه نام داشت.این توپ هم اکنون در درگاه موزۀ لاهور موجود است. . . صنعت توپ سازی اروپا وترکیه عثمانی به ارمنستان انتقال یافته بود و نادر افشار از همیمن مجرا برای رشد صنعت توپ سازی بهره گرفت. این ارمنیان به خدمت در اردوی احمد شاه ابدالی ادامه دادند . . . "(1)
خوب، اگر استفاده از آن را که در افغانستان برای اعدام معمول بود، نیز بیفزائیم، تصویری جامعتر از توپ توانیم داشت.
و در زمینۀ دسترسی احمدشاه ابدالی به توپ واین که کارنامه های بسیاری آفریده است، نکاتی همین جا هم سزاوارر یادآوری اند. شاه ابدالی آن همه پیروزی ها را که در جنگها به ویژه در هند نصیب می شد، مدیون کارکرد های توپ نیز بود. مؤلف تاریخ احمدشاهی که بارها در این زمینه گواهی می دهد، این گزارش تاریخی او را که از جنگ لاهور با میرمنوی پسر قمرالدین خان وزیر پادشاه هندوستان است، بنگریم: " . . . وتوپخانۀ قیامت نشانه را موافق ضابطه پیشرو ساخته . . . عرصۀ جدال افراخت و میدان کارزار - را- دل ازشعله افروزی آتشخانه صاعقه بار قیامت نمون ومحشر آثار گشت. از آواز توپخانه های تندر خروش زلزله در زمین وغلغله در زمان افتاد وآتش دمی دهان تفنگ رخت حیات جهانی خاکستر میدان دغا ساخته به باد فنا داد." (2)
مؤلف کتاب تاریخ احمدشاهی از خروش زلزله در زمین که توپ های ایجاد کرده بود می نویسد و پیروزی های سپاه زیر فرمان احمدشاه ابدالی را با مباهات می آورد، اما بازهم یاد ما باشد که اگر او نیست، نتیجۀ حاصله وپنهان مانده از آن جنگ وبه ویژه جنگ پانی پت را ما می توانیم از زیر آوار خودستایی های تراکم کرده بیرون بیاوریم و این دو نتیجه را نیز گواهی بدهیم که:
1- غنایم افتاده در دست آن شاه، تعیش وخوشگذرانی را در دربار جانشینان اش نهادینه کرد.
2- کمر ستون مقاومت هند را شکست که کارابوالحیل حریص و مستعمره جو را چنان آسان کرد که نه تنها هندوستان را بگیرد، بلکه نواسه ها وکواسه های خودش و همکاران محمد زایی را اش را نیز به عنوان دست نشانده ودست نگر حقیر برما تحمیل کند.
از آن جمله توپ را چنان در دست امیران بگذارد که سروتن هموطنان خویش را طعمۀ دهن توپ کنند و به باد فنا بدهند.
پراندن انسانها از دهن توپ
در بارۀ پراندن انسان از دهن توپ مانند دیگران می خواندم که امیرعبدالرحمان خان دستورهای پراندن به دهن توپ را داده است. می گفت که این تعداد را به دهن توپ بپرانید. همچنان از امیران وشاهان بعدتر او چنین حکمی را می خواندم، اما نمی دانستم که انسان را چگونه توپ می پراند. واین درحالی بود که عکس ورسمی را هم از صحنۀ اعدام با توپ ندیده بودم. بنابرآن تصویر های مختلفی را از صحنۀ اعدام در نظر می آوردم. یکی از آنها هم این بود که گمان می کردم شخص محکوم را در فاصلۀ چند متری توپ می نشاندند وبعد عساکر ویا توپچی ها او را نشانه گرفته وآتش می کردند. این تصور را نیز داشتم که عمال توپچی امیرعبدالرحمان شاید به روی جمعیت انبوه از محکوم ها آتش می کردند. برای پایان دهی به این شاید ها واحتمال ها، یکی از روزها که قرار بود در بارۀ قتل ها واعدام های سیاسی در افغانستان، سخنرانی داشته باشم، به سوی مرحوم سید قاسم رشتیا مراجعه نمودم که باهم چندی مکاتبه نیز داشتیم. طی نامه یی این موضوع را یادآوری نمودم. اصل نامه و پاسخی را که آن هموطن به زودی نوشت و فرستاد، به دو دلیل می آورم:
- منبع وسرچشمۀ اطلاع من در روشن شدن این موضوع آن مرحومی بود.
- با وجود علایق اجتماعی و سیاسی جداگانه، داشتن تعلق به نسلی که با مشغولیت های دارندۀ فاصلۀ بسیار معرفی می شوند وبا وجود برداشت های جداگانه از تاریخ وتاریخنگاری؛ نه من مانعیی در طرح پرسش خویش می دیدم ونه آن مرحومی از نوشتن آگاهی خویش دریغ ورزید. این است که به منظور احترام به این فرهنگ نیز یادآوری ویژه نموده و بخش هایی را که در ارتباط با موضوع است می آورم:
"
8/11/97
. . . آقای مهرین.
نامۀ شما را گرفتم. نامۀ قبلی از پشاور نیز رسیده بود. از لطف وعلاقمندی شما تشکر می کنم. امیدوارم اکنون خاطرات من برایتان رسیده باشد. انتظار نظر وبرداشت شما را دارم وبه آن ارج میگذارم .
در باب سوالات اینک معلومات خود را تقدیم میدارم:
. . .
محکوم را در مقابل دهن توپ به طوریکه پشت او بطرف توپ باشد، ایستاده کرده ، با ریسمان به میلۀ توپ می بستند و توپ را تنها از باروت بدون گلوله پرکرده آتش می دادند. ولی علی احمد خان لویناب که در وقت حبیب الله کلکانی به توپ پرانده شد، پیش از آن که او را قرار فوق به توپ بسته کنند، خم شده دهن توپ را بوسید وگفت شکر می کنم به نامردی نمُــردم. بعدها خانواده اش صرف یک پای(از حصۀ ران تا پنجه) وکوپی سر او را یافته دفن کردند. باقی اجزای بدن او متلاشی شده بود."(3)
حالا که گونۀ دهن توپ پراندن را می شناسیم، نمونه هایی را می آوریم که در برگهای تاریخ دستیاب ما شده است.
در دهن توپ پراندن دورۀ امیر عبدالرحمان خان
چنان می یابیم که در دهن توپ نهادن انسان ها را امیرعبدالرحمان خان قهار ومطلق العنان رواج گسترده داده است.
ادامه دارد...
منابع ورویکردها
-----------------
1- محمود الحسینی بن ابراهیم الجامی. تاریخ احمدشاهی. ص 555. ناشر حامد یوسف نظری. انتشارات کاوه. آلمان.2002
2- منبع بالا ص 134
3- نامۀ سید محمد قاسم رشتیاعنوانی نگارنده.