هما ولی امیری
یک درخت و
چهار رنگ فصل
با روند طبیعت خو نمیگیرم
اولین فصل .. معطراست و دلپزیر
به تابستان نمیرسم بچینم
همه میوه های باغ را که برای بر داشتن هستند
خزان با زیبایی هاش
همه توانایی دیده را غصب میکند
اما ظالم و بی انصاف است
برگ برگِ پروردی دست دهقان را
میخشکد می فشارد و ریزه ریزه
به زمین خاکستر می ریزد
یا سوخته برگ ها را زیر پای فصل سرد یخ میبندد
و فصل سپید می بارد و می بارد ابر بیهودگی ها را.
من ... با خودم وعهده کردم
به هیچ فصلِ دل نمی بندم
چون رنگین چهر و بی اعتبار اند
هما امیری
18.11.15
دوستان همیشه خوبم با خواستنی ترین فصل عمر تان شادمان باشید. ممنونم که میخواند.
با روند طبیعت خو نمیگیرم
اولین فصل .. معطراست و دلپزیر
به تابستان نمیرسم بچینم
همه میوه های باغ را که برای بر داشتن هستند
خزان با زیبایی هاش
همه توانایی دیده را غصب میکند
اما ظالم و بی انصاف است
برگ برگِ پروردی دست دهقان را
میخشکد می فشارد و ریزه ریزه
به زمین خاکستر می ریزد
یا سوخته برگ ها را زیر پای فصل سرد یخ میبندد
و فصل سپید می بارد و می بارد ابر بیهودگی ها را.
من ... با خودم وعهده کردم
به هیچ فصلِ دل نمی بندم
چون رنگین چهر و بی اعتبار اند
هما امیری
18.11.15
دوستان همیشه خوبم با خواستنی ترین فصل عمر تان شادمان باشید. ممنونم که میخواند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen