Montag, 1. Oktober 2012

چوره کان را به یاد بیاورید طاهر اسلمیار




                   محمد طاهر اسلمیار

                                  
   
 
"چوره کان " را
                            به یاد
                                          بیاورید
 
تعدادی از اطفال در ایام طفولیت، درکوچه ها وپس کوچه های شهر و در دهات وقصبات ، توپ ویا چیز دیگری را به سویی پرتاب میکردند و میگفتند چور! این بازی عنعنوی را چوره کان می نامیدند. حالا خبر ندارم که از بازی چوره کان درمیان اطفال خبری است ویا اینکه به تاریخ پیوسته است، ولی مشغولیت جالب دوران طفلی بود.
دربازی چوره کان، کسانی که قویتر، چابکتروبی پروا تر بودند، شئِ انداخته شده را به زودی می ربودند، مباهات میکردند وبه دیگران فخر میفروختند. البته گاهی هم اتفاق میافتاد که شئی چنان مورد کش وگیر ِهمبازی ها قرار میگرفت که تکه وپارچه میشد. بازی وقتی به نقطۀ اوج میرسید که کسی صدا میکرد، " چور وموی کنک " فلانی . در نتیجه همه دست میانداختند که موی های همان کسی را بکنند که نسبت به دیگران سبقت جسته بود. گاهی در این نقطۀ اوج محشر برپا میشد وکار به جنگ و زدوخورد میرسید.
چوره کان در سالهای بعد ادامه نمیافت. جوانان ومیانه سالان به بازی های پیشرفته تر مشغول میشدند.
بعد از این تذکرات میروم راست روی موضوع:
حالا چوره کان دوران طفلیت در افغانستان،" عصری" شده و مشغولیت کارکنان دولت افغانستان گردیده است. کارکنانی که چوره کان قوای خارجی را هم دیدند و در تیم های آنان از برکت تمرین و مشارکت بازی های رنگارنگ آموختند. نیروهای خارجی چوره کان را با گریختاندن بن لادن معدوم وملا محمد عمرگریزپای،( فعلاً نازدانه ویکدانه برادرِ سر تیم چوره کان) تطبیق نموده، بین خود مناطق اشغالی را آرام چور وتقسیم کردند.
کارمندان بالا رتبه وتیم های همکار ایشان به انجام قانون چوره کا ن مبادرت ورزیدند. ولی توپ ویا یک توته پلاستیک وچیزی دیگری نیست که بروند در گوشه یی انرا بیاندازند وبازی کنند. دیریست که زمین وخانۀ مردم اسباب بازی چوره کان شده است. بازیگران، با دیدن زمین ،موتر،دارایی ها و خانۀ اشخاصی که بنابر مجبوریت ها ترک کاشانه نموده بودند بازی را شروع کردند. موتر چوره کان، زمین چوره کان، خانه چوره کان؛ . . . کارش به آدم چوره کان رسید. مقام چوره کان یا چوکی چوره کان آغازید. هرکه رند وچادلاک وقوی دارای همکاران زورمند بود، قوای اجرائیه را چور کرد. در فکر چورکردن قوای مقننه شد و قوای قضائیه را هم باید چور کنند و مبارزه با فساد ا داری را که صد درصد باید چور میکردند. همۀ این چور کردن هاعملی شده است.
چورکنندکان برای خود معاش بلند بالایی تعیین کردند. تکت های طیاره ها را برای رفتن مسافرت های تفریحی ماهوار ویا هر چند ماه به خارج چور کردند. با نکها را چور کردند.
در سر کم موی "کابل بانک" حتی چند موی هم نماندند.
زمین های شیرپور چنان چور کردند، که حالا اگر به تکسی ران بگویی که مرا به سوی منطقۀ شیر پور ببر، با شوخ چشمی وتبسم های معنی دارمیگوید: صاحب! حتما مقصد تان " چور پور " است .
گفتیم قوۀ مقننه را چورکردند. حقیقت هم همین است. زور آوران نان دادند، تلفون های دستی تقسیم کردند. خان وملک ومامورین دولتی را تطمیع کردند ، یک ملیون پول حرام را مصرف کردند تا از طریق چور آنرا دوباره اما ده ملیون به دست بیاورند. چون قانون چوره کان را عملی کردند، فکر وغم شان این نبود که بفهمند که وکیل کیست و و وظیفه اش چیست. بوتل جنگی، دست ویخن شدن را انجام دادند. وزرا هم از بین آنها دست به چور کردن زدند.و شبنان دادند و وعده های که دست وکلا برای چور کردن آزاد باشد به شرط اینکه رأی اعتماد بگیرند. رأی اعتماد هم چور شد.
این بود که جلسات استیضاح به استهزا کشید.
حاکم شدن قاعدۀ بازی چوره کان ایام طفلیت درافغانستان، فعلاً هرچیز دیگر را برای هموطنان ما به خوبی آشکار میکند. کجا است که شخصی دنبال حل یک موضوع برود اما از دست این ظالمان از خدا بیخبر شکوه وحتا گریان نکند. با گرفتن رشوت آخرین توان مردم چور شده است.
این سخنان را گفتم ولی فراموشم نمی شود که وقتی از درد ها یاد میکنیم، گفته میشود که دربارۀ علاج آن هم چیزی بگویید.

به نظرنویسندۀ این سطور، بایدکاری شود که قاعدۀ طفلانۀ چوره کان پایان بیابد. این مرام وقتی امکان دارد که دانشمندان امورسیاسی واجتماعی مردم افغانستان ، اشخاص محترم وبا وجدانی که به این رسم وقاعده اعتراض دارند،صدای خود را بیشتر بلند کنند. چورکننده گان درمطبوعات معرفی شوند. گرچه فلان چورکننده که چندی پیش معرفی شد،همچنان در رأس کیسه نشسته است، ولی باید مردم مستقل مدیوس نشوند و قضایای او ودیگران را فراموش نکنند. به این ترتیب فهرست اسمای تیم های چورکننده افشأ شود. دارای های منقول وغیر منقول بسیار چور شده اند. بیوگرافی شخصیت هایی که در رأس اد اره تشخیص چپاول گران تعیین میشوند،برای همه چون کف دست معلوم باشد.نباید کسانی آن اداره را بگیرند که بیشتر از هر کسی چور کرده و تیم های چوره کان را کمک کرده است.
وطنداران !
اگر قطره یی از خون نیاکان با همت و پاکنفس در تن ها باقی است، اگر رحم وشفقتی در دلها باقی است، اگر دلسوزی بحال پریشان مردمی که همه چیز شان چور میشود،باقی است، وطنداران با همت وغمخوار نباید خاموش بود.
والسلام وبا احترام.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen