Montag, 1. Oktober 2012

اهمیت ونقش و قوۀ چهارم عتیق نایب خیل



عتیق الله نایب خیل                                                                                                          


اهمیت و نقش قوۀ چهارم

دردنیای امروز، مطبوعات و رسانه های عمومی، درپهلوی سه قوای دیگر، یعنی قوای اجرائیه ، مقننه و قضائیه ؛ جایگاه قوای چهارم را دارد. اهمیت و نقش این قوه نه تنها ازین جهت است که مانند یک ناظر می تواند براعمال سه قوای دیگر نظارت ودیده بانی غیرمستقیم داشته باشد ؛ بلکه در شکل دادن ذهنیت عامه نیز نقش اساسی ، مهم وحتی تعیین کننده دارد.
همین نقش اساسی و تاًثیر گذار آن است که دولت ها وسازمان های مختلف سالانه ملیون ها دلار را صرف آن می کنند تا به تبلیغ و شکل دادن ذهنیت عامه ، درراستای تاًمین منافع خویش بپردازند. با اندک نگاه بر تجاربی که در این عرصه در دست است، درخواهیم یافت که ، درحقیقت ، این رسانه ها هستند که براذهان و افکارمردم حکومت می کنند تا جایی که حتی می شود از امپراطوری رسانه ها نام برد.
بر اساس پیشدرامد بالا، توجه نماییم که در کشور ما چه رویکردی در این باره وجود داشته است. نتایج تبلیغات ومحتوی قوای چهارم که زیر نظارت دولت قرار داشته،همواره برخلاف ضرورت اوضاع ونیاز ها بوده است. به عبارۀ دیگر، دولت رئیس جمهور کرزی به عوض اینکه سعی نماید که زیان های تروریسم را درعرصه مطبوعات برملا کند، و ذهن مردم را روشن کند، کوشش نادرست وپر ازاشتباه معصوم وبرادر و دوست نشان دادن تروریسم را هدف قرار داد.
سوال پیدا می شود که اگرملیون ها دلاری که تاحال برای گروه های مسلح و تروریست به مصرف رسیده اند، که پیامد و دستاورد مثبتی هم نداشته اند ، صرف تبلیغات علیه گروه های مسلح و تروریست ،دررسانه های عمومی می شد، نتایج مثبتی در پی نمی داشت؟
مسلما" خوراک تبلیغاتی این کاررانیزگروه های مسلح تروریست ، بادهشت افگنی وتوسل به تروریسم و برهم زدن نظم عامه ، مهیا ساخته و می سازند. دولت کرزی نه تنها ازین جهت کوتاه آمده است بلکه هنوز هم از محکوم کردن مستقیم آن ها خودداری می کند . با کرنش هدفمندانه دربرابرتروریست ها و" برادران ناراض "خطاب کردن آن ها به جنایات روزمرۀ آنها سرپوش می گذارد. با ماست مالی کردن جنایات شان بیشتر به بزرگ نمایی آن ها پرداخته و برای آن ها چنان جایگاهی را درذهنیت ها خلق کرده است، که مستحق آن نیستند.
باید تصریح نمود که چنین سیاست های نادرست آب به آسیاب دهشت افگنان وتروریست های منتظر گرفتن قدرت می ریزد و سبب می شود تا هرروز تعداد بیشتری شکار آن ها گردند. درحالی که این گروه های مسلح تروریست باید چنان نشان داده شوند که مستحق آن اند، و این خود مشروعیت مبارزه علیه آن ها را توجیه می کند. به ویژه که کشورما معروض خطر روبه گسترش سازمان اطلاعات پاکستان واستخبارات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران است .
و این نکته یی ا ست مانند روز روشن.
با توجه به آن چه گفته آمدیم آیا وقت آن فرا نرسیده است تا با استفادهً اعظمی ازین قوای چهارم روی آورد و جنایات ، توسل به خشونت ، اعمال تروریستی و صدها جنایت دیگر گروه های مسلح و تروریست را برملا ساخت ، به روشن گری پرداخت ومردم را درجریان واقعیت ها قرارداد ؟
آیا وقت آن فرانرسیده است که دیگرازدامن زدن به توهم درمورد طالبان، درمیان مردم دست کشید ؟
شکی نیست که مردم عمیقا" خواهان صلح اند و این نیازمندی مبرم آنهاست که همه گروه های مسلح باید سلاح خودرا به زمین بگذارند ، اما آیا تلاش برای مذاکره با کسانی که به خشونت اعتقاد دارند و بقای خودرا در ادامهً جنگ می دانند و حاضر هم نیستند ازآن دست بردارند ، کرنش دربرابر آنان و صرف ملیون ها دلار به این منظورنا معقول و بیمورد نبوده است ؟
دولت کرزی مرزروشنی دربرابر دشمنان خاک و وطن نداشته و خطر اصلی برای صلح را تشخیص نمی دهد .
آیا ضروری نیست تا یک همه پرسی از مردم به عمل آید تامعلوم گردد که چند فیصد مردم طرفدار سیاست جاری وغلط با این گروه های مسلح تروریست استند ؟
این ها پرسش هایی اند که ذهن هرهموطن مارا به خود مشغول نموده است .
رییس جمهور باخطاب قراردادن طالبان به حیث برادر، درواکنش به حملات آن ها انگشت ملامت را به سوی نیروهای استخباراتی ، داخلی و خارجی ، نشانه می رود . شاید هم تا حدی بتوان با این گپ موافق بود .اما این ها تلاش هایی اند که دلایل اصلی درعقب آن پنهان می گردند. دلیل اصلی را باید درضعف حاکمیت و سیاست ها و موضع ناروشن در برابرطالبان و عدم تشخیص خطراصلی و دوست و دشمن دانست . دعوت به مصالحه، بدون مبارزه علیه دهشت افگنی های تروریستی، از موضع ضعف وبزرگ نمایی گروه های مسلح و مخالف ، مردم و نیروهای امنیتی را ازنظرروحی خلع سلاح کردن است.
افغانستان با ثبات برخلاف ادعای کشورهای همسایه، به نفع آنها نیست . بنابرآن این کشورها همواره در ایجاد ناامنی و دهشت گردی و تقویت نیروهایی که به تروریسم عقیده دارند، تلاش خواهند کرد.

آنچه که سوال برانگیز است نیات پنهانی حکومت و شخص رییس جمهور است که در مدت یازده سال نتوانسته ، و یا نخواسته است، برضد وضع تهدید آمیز و پرمخاطره اقدامات قاطع اتخاذ نمایند.

اما ادامه وضع به شکل فعلی آن نمی تواند قابل دوام باشد. وضع موجود تغییر خواهد کرد و به هم خواهد خورد. این که چه کسی ازین شرایط بهره برداری خواهد کرد معلوم است ، ایران و پاکستان.

بسیار تأسف بار است که حکومت آقای رییس جمهور نتوانسته است ازشرایط و امکانات بسیار مساعد به سود مردم و کشور استفاده نماید.

آنانی که دربرابرسرنوشت مردم بی تفاوت بوده و آن را به بازی گرفته اند ، زمانی مورد بازخواست تاریخ قرار خواهند گرفت.

------------------------------------------------------------------------------------------


                                تنگنظری مدرن

 احد تركمني
                                          
                                                                    نویسنده: احد ترکمنی

ظاهراً در عمل تنها عقیدۀ قابل تحمل برای نخبه های تکامل یافتۀ جهان که اتفاقاً همه دو بعدی و سیاه و سفید نیز فکر می کنند، آیین رسمی جهانِ مدرن است که از انقلاب فریماسونری فرانسه در 1789 آغاز شد و با استیلای انگلیس و استعمار بانکداری بر آسیا و افریقا در قرن 18 و 19 میلادی تحقق یافت، تحول کرد، از دستی به دستی و از دایره ای به دایره ای افتاد تا به دست ثروتمندان و گردانندگان کنونی رسید.

          

تازه ترین تحقیقات علمی در مورد تاریخ و سلسلۀ تکامل «انسان با اناتومی مدرن» هنوز در میان دو فرضیه سرگردان است که آیا ما ادامۀ تکامل یافته ای از نسل بوزینه apeهستیم یا آن که بنا بر بیان انجیل، آدم با همین خصوصیات جسمی و عقلی از نسل حضرت آدم است که خداوند به شکل خود از گل در زمین آفرید.
ولی بزرگترین تفاوت انسان از سایر جاندارن پستاندار، بخصوص بوزینه، علاوه بر خصوصیات جسمی و استخوان بندی بدن و بیشتر لگن خاصره؛ خاصیت تفکر است که نشانه هایش را در باستان شناسی از تاریخ های بسیار قدیم تر از روایاتِ انجیل یافته اند.
باید التفات داشت که نوع انسان بیش از یکصد هزار سال پیش تا حدود 10-15 هزار سال قبل از امروز، زندگی بسیار سخت و مالامال از ناملایمات داشته است. سوانح طبیعی از زمین و آسمان بر انسان ها باریده و دل زمین و خاک، شواهد آن را مدفون ساخته است. همه می دانیم که تاریخ انسان را از حدود شش هزار سال پیش از امروز مکتوب داشته اند، ولی تاریخی که نا مکتوب است، و شصت هفتاد هزار سال حیات بشر را احتوا می کند، در متون قدیمی و در شواهد باستانی، در فرهنگ ها وعقاید و در تفکرات انسان مدفون است که بایستی با موشگافی بدر آورده شود.
وانگهی، تعیین تاریخی برای آغاز زندگی بشر نیز بسیار مطمئن نیست و هنوز با قاطعیت نمی توان گفت 200 هزار و 130 هزار سالی که برای عمر هوموساپین ها معیین شده است ثابت شده و یا حدس و گمان است.  برخی حتی حیات انسانِ تکامل یافته در دوره های گذشتۀ زمین را ملیون ها سال پیش می دانند.
ولی به هر حال، در مطالعات در یافته اند که اندیشه از بزرگترین خصوصیات متمایز کنندۀ انسان از سایر جانوران است و این نیرو است که به او توانایی صنعت و آفرینش داده و آدمی را هنرمند و مبتکر ساخته است.
از آن جهت که اندیشه بسیار قدیم است، نمی شود گفت خاصیت عصر ماست، ولی می توان پذیرفت که اندیشه در عصر ما بسیار متکامل تر از گذشته شده است و تکامل اندیشه در زمان ما، الزاماً افکار و عقایدی را زیر سوال می برد که فرهنگ جاری جامعه بشری را تشکیل داده است.
فرهنگ های جهان نیز عمر دارند و همزمان با تحول اندیشه تغییر یافته و برومند تر شده اند. تا قرن بیستم دایرۀ فرهنگ ها را ادیان و عقاید برخاسته از تجارب و تفکراتِ بشر و نظام اجتماعی تعیین می کرد و با آن که در عالم ادیان متعددی با پیروان و اندیشمندان زیاد وجود دارد، ولی ظاهراً در عمل تنها عقیدۀ قابل تحمل برای نخبه های تکامل یافتۀ جهان که اتفاقاً همه دو بعدی و سیاه و سفید نیز فکر می کنند، آیین رسمی جهانِ مدرن است که از انقلاب فریماسونری فرانسه در 1789 آغاز شد و با استیلای انگلیس و استعمار بانکداری بر آسیا و افریقا در قرن 18 و 19 میلادی تحقق یافت، تحول کرد، از دستی به دستی و از دایره ای به دایره ای افتاد تا به دست ثروتمندان و گردانندگان کنونی رسید.
آیین رسمی به آن معنی که قوانین و نظامات سیاسی و اجتماعی جهان پس از قبول رسمی ارزش های آن و انتشار اعلامیه حقوق بشر، اعطای شخصیت حقوقی به شرکت های بازرگانی و مالی؛ ایجاد سازمان ملل، بانک های بین المللی با صلاحیت سیاسی؛ رواج بازار جهانی؛ ایجاد محکمۀ بین المللی و سازمان های بین المللی حقوق بشر و امثالِ آن، تسلط بر مطبوعات و برقراری ادبیات بین المللی خبر گویی و خبر رسانی، تملک رسانه ها و منابع فرهنگی از سوی شرکت های مالی و بانکی (به طورمثال خبرگزاری رویتر به گروه بانکی راتچایلد تعلق دارد)؛ اشتراک مذاهب در سیاست دولت ها و سیاست های بین المللی علی الرغم تسلط سیکولاریزم بر نظام سیاسی و حقوقی بین المللی، در قرن بیستم تحقق یافت.
هرچند نیروی بین المللی صلح به دنبال منازعات منطقوی بین المللی در قرن بیست ایجاد و مداخلۀ نیروهای صلح سازمان ملل به مناطق مشخصی در افریقا، اروپای شرقی و آسیا آغاز شد، ولی در قرن بیست و یکم و ظهور حوادث تروریستی امریکا و اروپا، پای نیروی بین المللی صلحی را به میان کشید که با اندیشۀ حقانیت و برتری دولت های غربی تحت رهبری امریکا و بر ملاک قضاوت متفقینِ جنگ با تروریزم پس از 2001 به وجود آمد که هرچند صلاحیت از شورای امنیت سازمان ملل می گیرد، ولی فرماندهانشان بانکدارنند، اکنون به شکل یک اردوی تمام عیار بین المللی «دموکراسی بانکداران» در جهان کمر بسته است و بیشتر از نیمی از کشورهای جهان عملاً از آن حمایت می کنند.
با منطق و استدلالِ «نو نخبگان» پیرو این اندیشه در جهانِ معاصر، که حق تنها در مدرنیزم است و هرچه به نام دین و آیین و سنت ملت ها باشد نشانه و وسیلۀ ستمند، می شود گفت که مدنیت بی رقیب و قدرتمندی کنونی تنها دو قدم با مدینۀ فاضله برای «یک در صد» ممتاز فاصله دارد.
قدم اول که دیگر تحقق یافته است، قلع و قمع عقیده و ایمان بود. قدم دوم نیز روفتن بقیۀ آثار فرهنگ های غیر مدرن! از روی کرۀ زمین است (مانند بت های بامیان) زیر پرچم تقلبی (false flagجنگ با تروریزم در جهان است، سپس تأسیس مذهبِ بدون خدا، و دولت واحد جهانی به رهبری بانک و ورود به مدینۀ فاضله.
در این واقعیتِ مدرن، هر چند سوسیالیزم ناکام شد ولی روشن نیست فئودالیزم و کاپیتالیزم در کجا ناپدید شده اند؟ بنا برآن، این آیین (که بنا به منطق دپلوماتیک زمانه) کمتر از هر دین و مذهب و سلطان و شهنشاه و امپراتور و جهانخوار در جهان ستم کرده است، چرا آن را به دل و جان نپذیریم؟ مخصوصاً وقتی که فرزند عزیزش تروریزم (اسرائیل؟؟؟) را نیز نذرانه خواهد داد؟
---------------
افتباس از تارنمای کابل پن 








Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen