Mittwoch, 3. Juni 2015

انور امینی. پیش از اینکه به وظایف و یا حقوق زن و یا مرد



انور امینی

Bildergebnis für ‫انور امینی‬‎

پیش از اینکه به وظایف و یا حقوق زن و یا مرد توجه کنیم، باید انسان بودن آنها را مدنظر داشته باشیم.*
 زن همانقدر انسان است که مرد انسان است. حقوق انسانی زن پیشتر از هر چیز دیگر مطرح است. اگر این موضوع را که زن از نگاه انسانی هیچ کمبودی نسبت به مرد ندارد، عمیقآ درک و هضم کنیم، همه چیز را واضحتر و آشکارتر خواهیم دید. زن و مرد دو جنس از یک species هستد. همین اصل، برابری آنها را توجیه میکند. شاید مرد ها از نگاه فزیکی قویتر از زنها باشند، ولی از نگاه توانایی هاییکه آنها را در عین species قرار میدهد، برابر اند. قوت فزیکی در جهان حیوانات و در جنگل میتواند برتری دهنده باشد، ولی در اجتماع انسانی، این فضایل انسانی اند که میتوانند برتری کسی بر کسی را تعین کنند. ما در یک فرهنگ پدرسالار یا مردسالار تولد شده و رشد کرده ایم. ذره ذرۀ این فرهنگ تاپه ای مردانه خورده است. مرد های که از نگاه فریکی و زور وبازو قویتر اند، نیمۀ دیگر نوع خود یعنی زنها را به اسارت کشیده اند.هرچند این اسیر سازی زن ها توسط مردها پلان شده نبوده است. سیر تکامل جامعه در یک مرحله این حالت را اقتضا میکرده است. و حتا در آن هنگام ضروری بوده است. همانطوریکه مادرسالاری پیش از پدر سالاری در اثر همین ضرورت وجود داشت. بدبختانه پیچیدگی رشد اجتماعی باعث آن شد که با رشد ادیان طبیعی به ادیان آسمانی، شاخصه های مردسالاری تابو شده و تغییر ناپذیر گردند. اما در عصر حاضر این مردسالاری در حقیقت مانع انسان سالاری شده است. ضرورت هاییکه مردسالاری را توجیه میکردند، دیگر مطلقآ وجود ندارند. عصر تکنالوژی و کمپیوتر برتری زور و بازو را کاملآ از بین برده است. به همین سبب نیاز برابری حقوق زن ومرد در دنیای امروز ناشی از همان نیازی است که در گذشته مادر سالاری و سپس پدرسالاری یا مردسالاری را ایجاد کرده بود. این ما یعنی مردها نیستیم که باید تقسیم وظایف کنیم و تصمیم بگیریم که زن باید ستون خانه باشد و فرزندان را بزرگ کند ویا نه. زن در دنیای امروز هیچ کمتری از مرد در تامین معیشت برای خانواده ندارد. چیزیکه واقعیت بزرگ در کشور های پیشرفتۀ اقتصادی است، درک فاکتِ مذکر بودن فرهنگ اسارتبار دنیا توسط خود زنهاست که آنها را وادار به مبارزه در برابر آن میکند. دنیای امروز تغییرات توفانی دارد. انقلاب دیجیتال سرعت تحولات را به گونه ای بی سابقه تشدید کرده است. به زودی اثرات این تحولات را در روابط انسانی شاهد خواهیم بود.

اشرف غنی را به ناحق مغز متفکر دنیا نگفته اند.      
ما خوش باشیم یا خفه واقعیت همان خواهد بود که هست. کسانیکه بر غنی و تصامیم او میخندند و میخواهند او را مسخره کنند، نمیدانند که این کار شان همان تف سر بالایی است که به روی خود نثار میکنند. اگر او به راستی یک دلقک است و تصامیم مسخره میگیرد، باید درک کرد که او با این مسخره بازی های خود با سرنوشت ملت ، مردم و کشور ما بازی میکند و ما و این "مسخره کننده" ها این اجازه را به او داده ایم. اگر یک دلقک حاکم سرنوشت ما است، پس ما خود چه هستیم؟ همچنان دلقک پنداشتن غنی و دل خوش نمودن به مسخره سازی او، مانع داشتن یک دید روشن از کارهای او شده و مانع "عمل سازنده" در برابر او میشود که این خود، او را اجازه میدهد تا بیشتر از فرصت استفاده کرده و همان " مسخره بازی ها" را بیشتر و بیشتر کند. اما در واقعیت او نه دلقک است و نه نادان. او خوب میداند که چه میکند. او به حق، دانسته ترین دشمن این ملت و مردم است و نقشی را که به او سپرده شده است به بهترین وجه آن بازی میکند. دشمنی های را که اسلاف او در خفا میکردند، او با" درک درستی" که از" وضع" و مردم دارد، بصورت علنی میکند و میخواهد که مهر قانونی و شرعی به آنها بزند. اگر میخواستیم او را مسخره کنیم، باید پیش از انتخابات میکردیم تا مانع رسیدن او به قدرت میشدیم، اما حالا که او حاکم سرنوشت مردم و کشور ماست، باید او را جدی گرفت. او خوب میداند چگونه آیندۀ افغانستان و مردم آنرا فدای اهداف بانک جهانی کند.
* از ف.بوک محترم انور امینی
.................................................................................................................................................................



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen