Sonntag, 19. August 2012

در حاشیۀ شرکت نمایندۀ افغانستان . . .



در حاشیۀ شرکت نمایندۀ افغانستان دراجلاس مشورتی سوریه در تهران



عتیق الله نایب خیل 


درروزنهم اگست، نمایندگان تعدادی از کشورها در " اجلاس مشورتی تهران " به منظوریافتن راه حلی برای بحران سوریه شرکت کردند . افغانستان نیز یکی از کشورهای شرکت کننده دراین اجلاس بود. اقدام تهران ازبرگزاری این نشست، درواقعیت امرواکنشی بود به برگزاری نشست هایی با عنوان "کنفرانس دوستان سوریه" که به ابتکار امریکا، غرب، ترکیه و کشورهای عرب منطقه صورت گرفته بود. در اجلاس متذکره نماینده اپوزیسیون سوریه و هم چنان کشورهای دیگر تاًثیرگذار بر اوضاع سوریه شرکت نداشتند؛ حتی روسیه ، که از دوآتشه ترین دوستان رژیم دمشق است ، وزیرخارجهً خویش را به این اجلاس نفرستاد و نمایندگی آن کشور درین اجلاس را سفیر آن کشور در تهران به عهده داشت. تنها سه کشور ، پاکستان ،زیمبابوه و عراق در سطح وزرای خارجه شرکت کردند و تعداد معدودی از کشورها هم نمایندگانی به آن فرستادند. با توجه به رقابت های منطقه یی، برگزاری چنین جلسه یی از طرف جمهوری اسلامی ایران سوال بر انگیز نیست. اما آنچه به پیدایش پرسشی زمینه می دهد، دریافت هدف جمهوری اسلامی افغانستان است. نتیجۀ نگاه شتابناک ومختصری را که پیرامون دریافت این انگیزه داریم ، مطرح می کنیم:

بیشترازبیست ماه ازشروع اعتراضات مردمی در سوریه می گذرد که در ابتداً شکل راه پیمایی مسالمت آمیزداشت ، ولی اکنون به خیزش همگانی تبدیل گردیده و یکی ازخونبارترین وقایع و تراژیدی های قرن بیست و یک را به نمایش گذاشته است. در یک سومردمی قرار دارند که آزادی و عدالت می خواهند که حق مسلم شان است. هر چند از موجودیت نیروهایی نیز نمی توان چشم پوشید که نه با عدالت بلکه به تداوم استبداد اما در کسوت دیگری پیوند دارند.

طرف دیگریا آماج حملات، رژیم بشاراسد است، که ریاست جمهوری را از پدرش ، حافظ الاسد به ارث برده است،. او به عوض گردن گذاشتن به خواست های برحق مردم راه مقابله و سرکوب را درپیش گرفت. معترضان را تروریست و عوامل خارجی نامید، تا به این بهانه سرکوب های خونین مردم خودش را توجیه نماید ، به حملهً نظامی تمام عیار روی آورد و با تمام نیروی نظامی و دسته های پولیس و اوباشان لباس شخصی تحت فرمان خود ، با سلاح های سبک و سنگین و نیروی زمینی و هوایی علیه مردم یورش برده است. در نتیجه تا به حال ، قرارآمارمنتشره رسانه ها ،بیش از بیست هزار کشته و چندین ده هزار آواره برجا گذاشته است.

به رغم همه خشونتی که این رژیم درسرکوب مخالفین به کارمی برد، شمارش معکوس سقوط اش آغاز گردیده و دیگرقادر نیست روی پا بایستد. انفجاردرمرکز ریاست امنیت ملی سوریه و قتل مهره های کلیدی آن ، فرارنظامیان و نخست وزیر آن کشور و پیوستنش به مخالفین و گسترش جنگ به شهرهای بزرگ ؛ رژیم خاندان اسد را به نزدیکی های پرتگاه رسانیده است. از اوضاع معلوم میشود که وعده های رژیم به مردم ، به مثابهً آخرین تلاش های مذبوحانه ، دیگرتاریخ مصرف خویش را سپری کرده است.

وقایع بیش از یکسال درسوریه از ابعاد متفاوت تر آن به بقیۀ کشورهای متأثر از" بهار عربی " خبر میدهد. یکی از ابعاد آن دوام جنگ و خشونتی است که اکنون به قلمرو سوریه محدود نمی شود. بٌعد منطقوی و جهانی آن بیشتر از پیش چهره می نمایاند و قطب بندی جدیدی را در سطح جهانی به نمایش می گذارد. دریک طرف روسیه ، چین ، جمهوری اسلامی ایران وحزب الله لبنان؛ و در طرف دیگر امریکا ، غرب ،ترکیه و کشورهای عرب منطقه، صف آرایی نموده اند. این بعــٌد بین المللی و رقابت کشورهای ذینفع ،هرروز ازمردم سوریه قربانی می گیرد وهرروز تعداد بیشتری را راهی دیارهجرت می نماید. به بیان دیگر ، دولت های ذینفع مشغول توطئه گری و سازمان دادن گروه های مسلح وابسته به خود هستند و دخالت هیچ کدامی ازین دولت ها برای خیر خواهی مردم سوریه نیست. دولت های حامی بشار اسد درتلاش اند تا به هر قیمتی که میسر است، ازفروپاشی رژیم در دمشق جلوگیری نمایند و دولت های مخالف بشار اسد خواب های جایگزینی رژیم او را با رژیم دلخواه و دست نگر خود، می نگرند. ادامهً بحران و هیزم آوری کشورهای رقیب ، زمین سوریه را به میدان جنگ نیابتی بین آن کشورها مبدل کرده که یکی از پیامدهای احتمالی آن تجزیه سوریه خواهد بود. از جمله ً کشورهای متحد استراتژیک سوریه ، یکی هم جمهوری اسلامی ایران است که نیروهای زیادی را به سوریه گسیل کرده تا علیه مخالفین بشار اسد بجنگند. اجلاس سوریه در تهران نیز به منظور نجات رژیم بشار اسد تشکیل گردید.

با تمهید بالا ،اشتراک نمایندهً افغانستان درین اجلاس ، نشانهً سیاست فعال خارجی و تاًثیرگذارکشور نیست، بلکه نشانهً ضعف و نداشتن خطوط روشن درسیاست خارجی دولت آقای حامد کرزی است. نشانهً دست نگری و مصلحت گرایی و واکنش های نادقیق به مسایل منطقه و جهان. همگرایی با سیاست های تک روانهً جمهوری اسلامی است که کشور ما را به طرف چنان صف آرایی ها وبه ویژه در کنار جمهوری اسلامی می برد. واین سیاست اشتباه آمیز به نفع افغانستان نیست.

گرچه که اجلاس تهران ، کوچک ترین تاًثیری بر اوضاع سوریه نداشت و ندارد،اما تلاش تهران برای خریدن مشروعیت برای رژیم درحال احتضاری که دستش به خون ملت رنگین است، و شرکت نمایندهً افغانستان درآن اجلاس ، پاشیدن نمک به زخم های خونین مردم سوریه است. اگر دولت افغانستان سیاست روشن وبیطرفی را دنبال می کرد، بهترین موقف این بود که از شرکت در این نشست معذرت می طلبید. ولی از قراین آشکار است که نفوذ جمهوری اسلامی ایران در چنان سطحی است که آقای رئیس جمهور ما توانایی معذرت خواهی را ندارد.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen