Mittwoch, 1. August 2012

آیا فاجعۀ بزرگتر در راه انیست؟ ن.مهرین



 


آیا فاجعۀ بزرگتر، در راه نیست ؟
نصیرمهرینM.Nasir@web.de
ما گرچه کلیه وسایل نظرخواهی  ونظر سنجی جوامع پیشرفته را در اختیار نداریم، اما همین امکانات میسر وموجود، مانع ومفقود نیستند که از حال واحوال افغانستان بی اطلاع بمانیم ویا نظری را با اطمینان  و مواردی با تحکم ابرازنکنیم. آن چه از انتشارات رسانه های جمعی  مانند تلویزیون ها، تارنما ها، رادیوها و گزارش های تلفونی وایمیلی دوستان وآشنایان، تکیه گاه ابراز نظر وقضاوت ما می شود، ما را به سوی نزدیک شدن  به درک عوامل  رویداد ها، ماهیت  وضعیت کنونی وشکل گیری دورنمای اوضاع افغانستان، نزدیکتر می سازد. واز طریق همین امکانات وزمینه ها است که از آرزوها، امید ها، نا امیدی ها، دلهُره ها، نارضایتی ها، خوشی ها و حتا خشم ونفرت مردم و فعل وانفعال ایشان، آگاهی میابیم.

سرعت کسب اطلاع برای مهاجرین علاقمند اوضاع افغانستان  ومردم ما، نیز با روزگاران  پیشین تفاوت بسیار دیده است.  دیگر آن زمانه نیست که بخش خبری رادیو کابل در حالی که ملزم بود، خبری از اوضاع جوی مناطق کشور را منتشر کند؛ اما دریافت خبر همراه می بود با دشواری های تخنیکی. پس بر اساس قراین وجلوگیری از نارضایتی  کارمندان بلند رتبه، هنگام عدم دریافت درجهء حرارت، بایست اعداد وارقامی رادر بارهء وضع هوای یک حکومتی ویا علاقداری  می نوشتند.

 امروز وسایل وامکانات در دست داشته در خارج هم، این توانمندی را در اختیار ما نهاده است که از حال عبور ومرور وسایل نقلیه در جاده های شهر کابل مطلع شویم و سردی وگرمی هوای میهن را بدانیم.

درحوزهء معضله شناسی افغانستان نیز، تسهیلاتی  فراهم آمده است. ازیکسو رشد و تکامل وسایل اطلاعاتی وبهره گیری از آن در افغانستان و خارج آن، در استفاده از وقت کمک بسیاررسانیده است، از سوی دیگرتجارب چند دهه و از پرده بیرون افتادن تصمیم ها  و وقایع حادثه ساز وتصمیم های سمت وسو دهنده، ذهن جست وجو گر را، به دریافت این  فرایند متوجه می سازد.

تمامی گفته شده های بالایی، تکیه گاه ابراز نظریاتی می شود که از نگرش به اوضاع افغانستان با نگرانی فزاینده شکل می گیرد.

هیچ صحبت تلفونی از داخل کشور نیست که در آن رگهای از اندوه، تأثر، نگرانی وحیرانی را با این تذکر که " نمی دانیم چه خواهد شد "، پایان نپذیرد. ( تعداد اندکی ازخوشنودان زراندوز وعاشقان سینه چاک درگاهِ قدرت که به ارایهء هر تصویر غلط و دروغین شرمسارانه ملزم اند وبا آنچه ما از وطن مردم می گوییم، فاصله دارند، را به کناری  نهاده ایم) گزارش های تلویزیونی، با آنکه گوشه هایی از سطوح درد آمیزی و رنج انگیزانه را به نمایش می گذارند، اما وقتی توته های پراگنده از گزارش های منابع مختلف را در کنار هم می نهیم، زمینه یی برای تداوم گریستن می شود. مردمی که نان خشک حد اقل راندارند و علف می خورند، نگران هستند که خشکسالی علف زهر آگین طبیعی را نیز ار ایشان می گیرد.

دگر چاره جویی مریضان و درخواست تعمیر شفاخانهء کوچک به یأس مبدل شده است، مردم در معرض مرگ جمعی از سرنوشت ماه ها ی بعدی در اضطراب به سر می برند. مرگی که تاکنون به دلیل نبود مواد خوراکی جان های بیشماری  از مردم ما را ستانده است، اینک آسیب گسترده ترو زودرس ومرگ آوران برای همه شناخته شده است. انانی که عذر وزاری میکنند وفریادِ به ما رحم کنید را بلند کرده اند، مرگ را درچند قدمی نگریسته اند.


تلویزیون ها وتارنماها و تلفون ها به تنهایی وبه سرعت برخی از گزارشات رابه همه جای جهان منتقل نکرده اند؛ بلکه ما را درجریان بازتاب های  رویداد ها آن هم  نهاده اند. 

از آن جمله، آگاه می شویم که " بنیاد بیات "، در بستر هنگامه جویی و ویرانگری وآتش سوزی وخون ریزیی مشتی معتاد بدین افعال خبیثه، به آبادی شفاخانه، مسجد و مکتب وتلویزیون و...  روی آورد. کاری که اگر درزیر کاسه نیم کاسه نباشد، وآن را نیز بُعد زمان نشان میدهد،بازتابی دارد برای او خیر خواهانه. زیرا دیگران شیرهء جان مردم را می خورند  واو مقداری نان ونمک ولحاف و... در اختیار شان می گذارد.

اما آیا جناب  بیات ودیگران به سیر سیل آسایی این فقر وفلاکتی که مردم را در معرض هجوم خود قرار داده است؛ اندیشیده اند ؟

خانواده یی هایی که از غمخواری های با برنامهء دولتی محروم اند، درفردای پایان یافتن یک سیر آرد وکهنه شدن پیراهن های کمکی "بنیاد بیات" چه خورده وچه پوشیده اند ؟

طی چند سال به این طرف، مبارزه علیه تروریسم، علیه کشت و زرع مواد مخدره،علیه بیروکراسی ورشوت ستانی  وعلیه... سخنان دهن پرکن روزمره از جانب اولیای امور بوده است.  اما درکجای این ادعا ها وسخنان، صداقت و شفافیت دیده شد و کدامین ادعا به نتیجه رسانیده شده است ؟.

برخلاف ادعای آنها ،آیا سیر اوضاع نشان نمی دهد که ترکیب ظرفیت های تروریست خویی منسجم تر می شود. ؟

ایا آمار و اسناد منتشرهء چند ساله با وضاحت کامل حاکی از آن نیست که زهر کشت مواد مخدره ساز، وسیعترین زمین های زراعتی وطن ما را به سوی آسیب پذیری بیشتر تهدید کرده است ؟

تشدید بی امنیتی و رشد آدم کشی هایی کور انتحاری، نبودِ محصولات کشاورزی، فقر وبیچاره گی ملیون ها انسان، ادامه یافته و روزگار دشوارتری را در پیش روی مردم فقیر ونادار می گذارد. 

بحران ها برای  جناب کرزی وتیم او و نیروهای خارجی که مدعیان پایان دهی معضلات متعدد در افغنستان بودند یکی پس دیگر ی از راه رسیده اند.

 پول های وعده شده و مقادیر هنگفتی که حیف ومیل شده اند، تا اینکه گرهی از مشکلات اساسی را باز گشایند، به چاقی مشتی طفیلی منجر شده است که سالها چنان آرزویی را درسر می پروانیدند. واین پول طلبی بیشتر وناکارآیی دولت، در چارچوب بی باوری ونفرت مردم افغانستان محدود نمانده است، سخنرانی سرمنشی ملل متحد درکنفرانس پاریس پیرامون افغانستان، نیز حاکی از آن بود که شکست دیده گان قدرت مند ومواجه شده با بحران،برخی از بارهای مسؤولیت را از زبان او برشانهء جناب کرزی نهادند. او در واقع با صراحت از بی کفایتی دولت کرزی سخن گفت.

دولت اقای کرزی می تواند اصلاً مطابق فیصله های پشت پرده  و در ظاهر مطابق کنفرانس پاریس، چند ملیارد دیگری را نیز زیر نام کمک به افغانستان دریافت بدارد. اما از آن جایی که نه دولت عوض شده است ونه رسم وراه دولت داری ونه انگشت انتقاد دولتی بربرنامه های شکست دیده نهاده شده است، سوگمندانه این پول ها نیز خدمت کار ساز برای مردم افغانستان نمی توانندانجام بدهند.  واین در حالی است که همه منابع وهمه رسانه های جمعی وهمه گزارش های دردست داشته از وخامت اوضاع مرگ آور حکایت دارند.

در واقع چنان  فاجعهء بشری در راه است که ننگ دیگری بر زمامداران این دوره را رقم خواهد زد.

برای جلوگیری ازین فاجعه، باید برنامهء فوق العاده برای مناطقی که با خشکسالی وقحطی مواد غذایی مواجه اند، به صورت جدی روی دست گرفته شود.

 باید هرچه زودتر گزارش دقیق از نفوس مناطق ونیاز های عاجل آنها ترتیب گردد. موسسات کمک رسانی غیر دولتی ابتکار بیشتر در اختیار خویش داشته باشند.

درین راستا، ده ها هزار هموطنی که در کشورهای اروپایی وامریکا وآسترالیا دارندهء توان مادی، انسانی وسازماندهی کمک ها هستند، می توانند، داوطلبانه جاده های موثر کمک را به سوی وطن بگشایند.

تردیدی نیست که سؤ استفاده های پیشین از طرف سلاح فروشان، دوا فرشان، و حتا لباس فروشان موسسات کمکی، برخی از مهاجرین پاکنفس را به مایوسی و بی علاقه گی در کار های خیریه برای افغانستان دچار کرد؛ اما تجدید نهادهای کمک رسانی وانتخاب مدیریت سالم، در راه جلب وجذب  کمک های هموطنان و استفاده از برای مردم افغانستان، بدون تأثیر نمی ماند.

- این نبشته در ماه سرطان سال 1387( 2008.ع.) تارنمای کابل ناتهـ به نشررسیده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen