آمد و رفت بیدلیل
دوشنبه ۲۶ حوت ۱۳۹۲
زنگ اول. هشت صبح
دیروز جنرال عبدالرحیم وردک اعلام کرد از نامزدیاش منصرف شده است. او هیچ دلیلی برای انصرافش بیان نکرد. نامزد دیگری که پیش از این اعلام انصراف کرد، گفته بود با نامزد دیگری به توافق رسیده است. رحیم وردک اما هیچ دلیلی نداشت. خودش اذعان کرد که پیکار انتخاباتیاش از آغاز کمرنگ بوده است. پرسشی که مطرح میشود این است که این نامزد محترم چرا وارد پیکارهای انتخاباتی شده بود و بعد چرا منصرف شد. مگر میشود کسیکه خودش را سیاستمدار و نظامی و شایسته زعامت میداند، بیدلیل وارد پیکارهای انتخاباتی شود و بعد بدون اینکه دلیلی بگوید، میدان را ترک کند. وقتی کسی نتواند حتا یک همایش انتخاباتی برگزار کند، چرا باید خودش را نامزد انتخابات ریاستجمهوری کند.
آقای وردک و بسیاری از نامزدان حتا یک همایش انتخاباتی هم برگزار نکردهاند. هیچ کتابچه و سندی هم از آنان منتشر نشده تا مردم برنامههای کاریشان را بدانند. این آقایان صرف خود را نامزد انتخابات کردهاند و تصاویرشان را در جادهها در معرض دید مردم گذاشتهاند. انگار مردم عاشق چشم و ابرویشان هستند. نامزدان ناتوان، بیبرنامه و فاقد هر نوع پایگاه مردمی، صرف موجب ضیاع وقت و منابع شدهاند. عکسهای آنان برگه رای را پر کرده است و در روز انتخابات، سبب سردرگمی مردم میشود، این نامزدان همین قدر هم انصاف نداشتند که در زمان معینی که برای انصراف در تقویم انتخاباتی در نظر گرفته شده بود، میدان را ترک میکردند، تا تصویرشان روی برگه رای به چاپ نمیرسید.
وارد شدن بدون موجب به پیکارهای انتخاباتی و بعد انصراف بیدلیل، تلاش آشکار برای ضیاع منابع کمیاب است. اگر عکس این نامزدان فاقد پایگاه مردمی، در برگه رای به چاپ نمیرسید، در روز انتخابات مردم سرگردان نمیشدند و شمار نامزدان از چهار یا پنج تن تجاوز نمیکرد. متاسفانه در سیاستورزی طبقه سیاسی افغانستان، هیچ معیار مشخصی وجود ندارد. برای آنان نه ضیاع منابع کمیاب خط قرمز است، نه سرگردانی رایدهندگان و نه حتا وجهه خودشان. کسیکه یکبار پا به مبارزات انتخاباتی میگذارد و بعد بدون دلیل از آن کنار میکشد، در واقع به وجهه خودش در جامعه آسیب میزند. این درست است که نامزد شدن، شرکت در پیکارهای انتخاباتی و بعد منصرف شدن از حق نامزدی، بخشی از حقوق شهروندی است، اما اعمال این حق باید مسوولانه باشد و شهروندی که خودش را نخبه میخواند، باید دلایل موجهی برای نامزدی در انتخابات و بعد انصراف از آن داشته باشد.
همچنان مکلفیتهای شهروندی و دموکراتیک حکم میکند که شهروندی که خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری میسازد، باید منابع و امکانات را ضایع نکند. نامزدی که میخواهد منصرف شود، باید روزی از میدان بیرون شود که در جدول زمانبندی انتخابات معین شده است. ورود به پیکارهای انتخاباتی و بعد انصراف بیدلیل از آن، نشانه پریشانرفتاری در سیاستورزی ما است.
آقای وردک و بسیاری از نامزدان حتا یک همایش انتخاباتی هم برگزار نکردهاند. هیچ کتابچه و سندی هم از آنان منتشر نشده تا مردم برنامههای کاریشان را بدانند. این آقایان صرف خود را نامزد انتخابات کردهاند و تصاویرشان را در جادهها در معرض دید مردم گذاشتهاند. انگار مردم عاشق چشم و ابرویشان هستند. نامزدان ناتوان، بیبرنامه و فاقد هر نوع پایگاه مردمی، صرف موجب ضیاع وقت و منابع شدهاند. عکسهای آنان برگه رای را پر کرده است و در روز انتخابات، سبب سردرگمی مردم میشود، این نامزدان همین قدر هم انصاف نداشتند که در زمان معینی که برای انصراف در تقویم انتخاباتی در نظر گرفته شده بود، میدان را ترک میکردند، تا تصویرشان روی برگه رای به چاپ نمیرسید.
وارد شدن بدون موجب به پیکارهای انتخاباتی و بعد انصراف بیدلیل، تلاش آشکار برای ضیاع منابع کمیاب است. اگر عکس این نامزدان فاقد پایگاه مردمی، در برگه رای به چاپ نمیرسید، در روز انتخابات مردم سرگردان نمیشدند و شمار نامزدان از چهار یا پنج تن تجاوز نمیکرد. متاسفانه در سیاستورزی طبقه سیاسی افغانستان، هیچ معیار مشخصی وجود ندارد. برای آنان نه ضیاع منابع کمیاب خط قرمز است، نه سرگردانی رایدهندگان و نه حتا وجهه خودشان. کسیکه یکبار پا به مبارزات انتخاباتی میگذارد و بعد بدون دلیل از آن کنار میکشد، در واقع به وجهه خودش در جامعه آسیب میزند. این درست است که نامزد شدن، شرکت در پیکارهای انتخاباتی و بعد منصرف شدن از حق نامزدی، بخشی از حقوق شهروندی است، اما اعمال این حق باید مسوولانه باشد و شهروندی که خودش را نخبه میخواند، باید دلایل موجهی برای نامزدی در انتخابات و بعد انصراف از آن داشته باشد.
همچنان مکلفیتهای شهروندی و دموکراتیک حکم میکند که شهروندی که خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری میسازد، باید منابع و امکانات را ضایع نکند. نامزدی که میخواهد منصرف شود، باید روزی از میدان بیرون شود که در جدول زمانبندی انتخابات معین شده است. ورود به پیکارهای انتخاباتی و بعد انصراف بیدلیل از آن، نشانه پریشانرفتاری در سیاستورزی ما است.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen