پیرامون
"امضای تفاهم نامۀ اطلاعاتی میان امنیت ملی
افغانستان وسازمان استخباراتی پاکستان"
قسمت اول
تارنمای رنگین:
محترم آقای مهرین، تفاهم نامه یی بین مقامات امنیتی افغانستان وسازمان استخباراتی پاکستان به امضأ رسیده است. اطلاع شما از جزئیات واهمیت آن چگونه است.
نصیرمهرین:
درآغاز یادآور شوم که اطلاعات انتشار یافته حاکی از ضد ونقیض گویی اند. به طورمثال نخست خبری انتشار یافت که رحمت الله نبیل از طرف امنیت ملی افغانستان و رضوان اختراز طرف سازمان استخبارات نظامی پاکستان تفاهم نامه را امضأ کردند. البته این خبراز طرف اجمل عابدی، سخنگوی آقای اشرف غنی نیز تأئید شد.اما با گذشت دو روز و افشأ چند مورد، به ویژه با تبارز ناخشنودی های گسترده واعتراضات مختلف، حالا سخن از این است که تفاهم نامۀ امضأ شده یک پیش نویس می باشد.
آنچه از خلال صحبت ها در کنفرانس های مطبوعاتی و بخشی از رسانه ها دستیاب ما شده است، طرفین مدعی مشارکت درعرصه مبارزه با تروریسم می باشند. در این پیوند چهار مورد رئوس نکات حایز اهمیت تفاهم نامه را تشکیل می دهند.
یک: آموزش مشترک
دو:مبارزۀ مشترک باسازمان های استخباراتی دشمن
سه: مبارزه با جدایی طلبان در دوکشور
چهار: بازپرسی دونهاد ( سازمان های امنیتی یاد شده در بالا) از متهمان رویداد های هراس افگنانه
این موضوع را بازتر می نمائیم:
- آموزش مشترک نیروها برای سرکوبی تروریست ها، زمانی منطقی، میسروعملی می تواند باشد که چنین نیت، تصمیم و آماده گی عملی موجود باشد. می دانیم که چندیست حکومت پاکستان به ویژه پس از نفوذ" دولت اسلامی" ( که با نام داعش شهرت یافت)، چنین رویکردی را در داخل پاکستان به نمایش نهاده . در حالی که کلیه امکانات میسر را همچنان در اختیار طالبان وگروه حقانی قرار داده است. چند باری که پاکستان جهت اغفال طرف افغانستانی طالبان را به سوی مذاکره فراخوانده، بربنیاد مبارزات دپلماتیک است، نه حکایتگر رویکر صادقانه وگسست از سیاست تروریست پروری برای افغا نستان.
وقتی عدم آمادگی حکومت افغانستان را نیز درعرصه مبارزه با تروریسم بنگرید، وقتی به صحبت های انتخاباتی آقای غنی توجه شود، به درستی تناقض آشکار ادعای آموزش مشترک و رفتارعملی آشکار می شود.
- درحالی که اگر دورۀ "امارت اسلامی طالبان" را یک طرف بگذاریم و چند سالی از "دهۀ قانون اساسی" را نیز در نظرآوریم، در پاکستان هر نیرویی که درحکومت بوده است، سیاست دوستی با طرف افغانستان ند اشته. وطی بیش از دهسال پسین، حمایت طرف پاکستان از بزرگترین چالش یا هراس افکنی و اعمال تروریستی در افغانستان بسیار وضاحت دارد که به عنوان دشمن تبارز بیشتر آن را نگریسته ایم. پس این دوستی از کجا آمده و دشمن مشترک آنها کیست؟ مگر نه این است چند تنی با چشمان بسته چیزهایی را نوشته اند که بسیار مسخره به نظر می آید. فراموش نکنیم که پاکستان درچارچوب سیاست تعدیل نیافته مبتنی بردشمنی با هند، تعریفی از آن دشمنی ومنظور خویش دارد.
- شما بند سوم را بنگرید که مسخره تر از دو مادۀ پیشین است. کدام " جدایی طلبان" دو کشور؟
آیا ستمی که از طرف قشرمرفه وبیشتر دارندۀ قدرت سیاسی پنجابی ها وسندی ها بر بلوچ ها وپشتون ها اعمال شده و نارضایتی بخش های از مردمان بلوچ وپشتون را در پی داشته، منظور است. که به این ترتیب طرف افغانستان را به مبارزه با آنها فرا می خواند.؟! آنها نیز قانون اساسی پاکستان را پذیرفته وآرزوهای تجزیه طلبانه حتا اندک هم جدی نیست. و در افغانستان که ما تجزیه طلبی نداریم که پاکستان به داد حکومت کنونی برسد. معلوم نیست کی را در قالب های ذهنی خویش تجزیه طلب معرفی کرده اند.
- مادۀ چهارم می گوید که نهاد های امنیتی دو کشورکسانی را که به دلیل هراس افگنی توقیف شده اند، بازجویی می کنند. مگر این دوکشور، قانون اساسی، مراجع عدلی، قضایی و قانون جزا ندارند. بیفزایم که مگر دهشت افگنان به کمک سازمان استخباراتی پاکستان وارد افغانستان نمی شوند. مگربن لادن را هم سالها طرف حمایت قرار ندادند. مگر همین حالا کانون پرورش تروریست ها مناطق مربوط به پاکستن نیست. و طرف افغانستان که تا حال به آزادی تروریست ها، به تمکین به آنها پرداخته است، با کدام عقلوامکانی اجاز|ۀ آن را می یابد که به بازرسی وبا زپرسی تروریست ها در پاکستان بپردازد.
هنگامی که امضأ چنین تفاهم نامه یی را با طرف پاکستان می نگریم، تأثر ما به حال کشور محتاج صلح وقطع مداخله، بیشترمی شود. حکومتگران فاقد درایت و خرد سیاسی را بیشتر می شناسیم. پیروزی سیاست نفوذطلبانۀ حکومت پاکستان را می نگریم. سیاستی که یکی از ابعاد آن دورکردن اففانستان از هند و زیر نفوذ وادارۀ پاکستان قراردادن افغانستان است.
به نظرمن تفاهم نامۀ ضد ملی بالا، در واقعیت امر به افزون خواهی های پاکستان رسمیت می بخشد. دست پاکستان را درعرصه های مختلف باز می گذارد. یکی از آنها اعمال نفوذ در نهاد امنیتی است.
حکومت کنونی افغانستان نیزازجایگاه پاکستان، از دوستی ودشمنی پاکستان، از نقش متداوم خصمانه وحرص و افزون خواهی پاکستان، نه تنها برداشت وتعریف شفاف را برای مردم ارائه نداده، بلکه بربنیاد نکات بالا، گام کورکورانه یی برداشته که نمایانگر فقدان درک این حکومت از چنان برداشت است..
.........................................................................................................................................
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen