مرام نشراتی گاهنامۀ خوشه
نبشته های نشر شده در تارنمای خوشه www.khosha.org به وبلاگ خوشه انتقال میابند.
مرام خوشه |
شمارۀ ( 1)
جوزای سال 1387 خورشیدی جون 2008 عیسوی
رسانه های همگانی درجهان معاصر به یکی ازپایه های بنیادین زنده گی تبدیل شده اند . عرصه های کاربرد فراگیر آنها در پرتو فنا آوری معاصر به ویژه انقلاب انفورماتیک ، چنان دامن گسترده است که مانند جریان هوا؛ گویی همه خلأ های روری زمین را پر کرده است .
فنآوری اطلاعات همانطوریکه شگرد های تازه یی در شیوه ها وابزارعرصه اطلاعات ایجاد کرده ، نقش کارکردی رسانه ها را نیز دگرگون ساخته است . اگر از سویه های منفی کاربرد ابزاری رسانه ها ، برای بر آوردن آماج های سیری ناپذیر جوامع مصرفی که مایل به ساختن انسان یک بعدی است بگذریم ،نمی توانیم در نقش آگاهی دهنده وبیدار کنندۀ آنها که همانا پرورش فرهنگ ونقد ارزش ها در جهت کشاندن ذهنیت های عامه به سوی پویایی اندیشه وخود آگاهی اند ، چشم بپوشیم . با درنظر داشت این مفهوم است که رسانه های متعهد و آزادیخواه همانند وجدان بیدارمردمان ، در راستای آماج های ملی ومردمی ارزیابی می شود . از پایگاه چنین تعهدی ، هررسانه با تکیه برمعقولیت ، حقانیت وژرف بینی می تواند در هرشرایطی سکوت دامن گستر بی تفاوتی ها وحق ناشناسی ها رابرهم زند وخلوت ابتذال روزمره گی های غریزی رابیاشوبد . و اما درجامعۀ ما وحتا درجامعۀ فرهنگی ما ، سوگمندانه به نقش رسانه ها به چشم تفنن وبی اعتنایی نگریسته می شود که درنتیجه به سویۀ مثبت آگاهی دهنده ورسالت مند آن کم بهأ داده شده است . رواج چنین پنداری ، بی گمان کشورما را سالها از کاروان زمان که هزار چرخه به پیش می تازد به دورنگهداشته است. به همین علت است که ما تاکنون مانند دیگر رشته های فن ها وهنرها ، مطبوعات ورسانه های حرفه یی وجا افتاده نداشته ایم . رسانه های ما از سویی به دلیل گسترش بیسوادی وانحطاط فرهنگی جامعه ، واز همه بیشتر ، در نبود نهاد های آزادیخواه ودموکرات ؛ همیشه نیم بند ونیم کاره ازآب درآمده اند . از سوی دیگر با نداشتن پشتوانۀ فرهنگی واجتماعی وعدم درک وجایب ومسوولیت ها از سوی دست اندرکاران گره برگره افزوده است . خوشه در پرتو ادراک یک چنین موقعیتی ، این بار در برگهای الکترنیکی انترنت به نقش رسانه یی خود نگاه میکند وباباور ژرف به این نکته که در وضعیت کنونی خاموشی گناهی است نابخشودنی وبه ویژه در شرایط بحران زا وفاجعه بار جامعه یی که با هزاران رشته به آن وابسته ایم ؛ جامعه یی که در حضیض انحطاط وسرخورده گی با هزاران زبان از اندیشمندان وقلمزنان خود می طلبدکه درباره رنجها ، دشواریها ، آرمان ها وانتظار های برآورده ناشده مسؤلانه بیندیشند ، بگویند وبنویسند . بگذار خوشه در پهلوی آنانی که دراجرای یک چنین وجیبه یی ، کمر بسته اند به عنوان مفسر وزبان گویای دیگری عرض وجود کند وبا استواری وتعهد در قبال این پیمان فرهنگی واجتماعی به پیشگاه هموطنان بلاکشیدۀ ماروزنۀ دیگری ولوهرچند کوچک به سوی نیکی ، راستی و دادخواهی باشد . آنچه درسرلوحه دیباچۀ واژگانی خوشه بازتاب خواهد یافت ، اعتقادبه اصل خدشه ناپذیر آزادی اندیشه وکرامت انسانی است . بربنیاد سخن جاودانۀ مولانای بزرگ درین راستا با هزاران چراغ ممکن در جستجوی انسانیم ، در اجتماعی که تمام مظاهر انسانی آن پامال کارنامه های ناروای مشتی دیو ودد است . اجتماعی که هر روزه بردستها واراده های آزادی طلبانۀ آن زنجیر می بندند وبرلبان اندیشه های آزاد آن مهر سکوت. برسرافشای بیدریغ هرناروایی وبی حرمتی برانسان وفرهنگ انسانی آن سرزمین درنگ نخواهیم کرد وچهرۀ تجاوزکار هرانسان ستیزی را با هزاران نقش ترسیم خواهیم کرد. درهمین راستا است که حافظۀ تاریخ را نیزاز نطر دورنداشته به ریشه ها وپیشینه های ناهنجاری هایی که دامنگیرجامعۀ ماشد ، منطق پیوند علل وعوامل رابه کار می برد . اصل دیگری که خوشه بدان باورمند است وآن رااز روشن ترین مؤلفه های روشنگری خود می شناسد ؛ پژوهش ، کاوش نقد واندیشه در بارۀ مسایل حاد جامعه ، تاریخ وفرهنگ اند . درین عرصه شورملی واحساسات وعاطفه های انسانی را به دور از هرگونه تعصب ونادیده گرفتن دیگران با روشنایی تعقل ، منطق واستدلال ، مستند سازی ، نرمش ومیانه روی گره خواهد زد. خوشه بدون شک رسانۀ سیاسی نیست . چرا که در آنسوی پنداشت های آن نه تهاجم وتحجرتصورات دربسته ونه تفرعن سیاستمدارانۀ دارو دسته یی وجود دارد .ولی به درستی می داند که سیاست شتری است که قهراً بردروازۀ هر هموطن ما خوابیده است . زیرا مسایل به هرنحوی،از همه سوبا اربابان قدرت وتحکم در گیرند . آب وهوا، نام ونان ، آزادی وبرده گی ما با سیاست در آمیخته اند . آیا چگونه می توان در برابر طاعون جنگ ، دهشت افگنی ، زورگویی ، تعصب وباج خواهی ، استبداد فکری ، مزدورسازی ومداخۀ مستدام وبرملای قدرت و دولت ها حتا درکوچک ترین مسایل کشوری خویش از سیاست پرهیز کرد ؟ کجا می شود بیطرف ماند وتنها غم دانش وفرهنگ ومجردات علمی وفلسفی را خورد؟ بیگمان در قبال چنین قضایایی خوشه نقش داوری روشنگرانه وکنکاش آسیب شناسانۀ خویش را فراموش نتواند کرد . شکل ساختاری خوشه برمؤلفه های فرهنگ قالب بندی می شود .بنابرین چهرۀ فرهنگی وادبی آن همواره برجسته گی خواهد داشت . شاخص های هویتی ما ،برداشته های فرهنگ وتمدن امروز ودیروز بنایافته ، لاجرم درمعبر تندباد های خانه براندازتهاجم ها وستیزه جویی ها در جهان امروز نمی تواند سبکسرانه وبی تفاوت بگذرد . فقر فرهنگی در هرشرایطی کنده شدن ازریشه ها است که مایه مقاومت و استواری ما را در قبال حوادث سامان بخشیده است. و امروز بیجا نیست که کارگزاران مداخله و افزون خواهی استعماری بیگانه ، بیش از همه در تلاش اند ازما تودۀ بی فرهنگی بتراشند که گویی ازدین ودنیا جز شبه فرهنگ مغاره یی ، پیشا تاریخ وایستا و دشمنکام چیز دیگری نمی شناسند. فرهنگ درمانگر وپویا به سوی بیداری وخود آگاهی درهمه زمینه ها به رستاخیز تازه نیازمند است . بازسازی ، رشد وگسترش ارزش های معنوی حوزۀ تمدنی ما به پویایی عرصۀ فرهنگی همراه با بهره گیری از خرمن دانش وتفکر اندیشمندان جهان پیوند دارد . بنابرین خوشه همواره خوشه چین خرمن زرین دستاوردهای فرهنگی انسان های اندیشمندی خواهد بود که درین عرصه کمک کننده و رهگشا هستند . و درحالیکه مشعل فرهنگ رادر همه زمینه ها دربرگ هایش فروزنده نگه خواهد داشت ؛ از همه دست دندرکاران هنر و دانش می طلبد که در این تلاش سترگ دستیار ما باشند .به آرزوی آن لحظاتی که درگرمای پردرخشش همیاری وهمدلی اندیشمندان وقلمزنان ما ، نهال آماج های والای خوشه ، سرشاراز خوشه های بارور وامیدبخش باشد. تا باد چنیبن بادا |
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen