Dienstag, 16. Juli 2013

شورویی ایرانی وپروستروئیکای روحانی


                   

برای نشستن حسن روحانی درچوکی ریاست جمهوری ایران، مدت زمان بیشتر نمانده است. اما، گمانه زنی ها در بارۀ آنچه او انجام خواهد داد، همه جا را فرا گرفته است. نتانیاهو صدراعظم اسرائیل با برافروختگی او را" گرگی در لباس میش " خواند.
" اصول گرایان " ، به همان میزان نگران اند، که " اصلاح طلبان". زیرا او تا حال چنان کلی و پیچیده صحبت نموده است که زمینۀ تشخیص درست ومشخص ازمواضع اش، حاصل نمی شود. این کلی گویی نیز در دل بخش از مبصرین ومردم ایران تخم امیدی بذر نموده است. شاید روی همین امیدواری ها وبه دیگر سخن به دلیل به ستوه آمدن از اوضاع وشرایط بغایت خفقان زای مسلط، سخنان او را که بوی تغییر می دهد، پسندیده، با تردد به آن دلبسته ورأی خویش را به او داده اند.
 برای برخی چنان سخنان کلی می تواند سزاوار توجیه باشد. زیرا در ایران ولایت فقیه حکمران نهایی است. واین  ولایت فقیه که آیت الله خامنه ای برمسند آن نشسته است، با ایجاد اصلاحات وجان یابی نرکش های سیاسی وفرهنگی در ایران مخالف است. این است که دربارۀ نقش روحانی در ایران نیز مانند جوامعی که دولتمردان ناراضی، برخی از حرف دل خویش را می گویند، وبرای پیاده نمودن طرح هایی که در دل دارند، به فرارسیدن فرصت مناسب و دسترسی به امکانات می اندیشند، ذهنیتی ایجاد شده است که شاید کاری کند.
این که  آیا تغییری رونما خواهد شد؟ آیا ولایت فقیه آیت الله خامنه ای در برابر اصلاحات احتمالی خط قرمزی را رسم نخواهد کرد.؟ اصلاحات روحانی  کدام ها اند؟، پرسش هایی اند که هده یی را مشغول می دارد.
پاسخ به این پرسش ها محتاج زمان اند واینک اندک اندک زمان آن فرار می رسد، تا روحانی کار خویش را آغازکند وجهانیان  ومردم ایران نیز ببینند که او در دل چه دارد.
نوشته یی که در پایان می آید، یک نمونه از تبصره های گوناگون پیرامون روحانی است که قراینی را میان موقعیت او وگورباچف در نظر گرفته است .
               خوشه


سه‌ شنبه ۲۵ تیر(سرطان) ۱۳۹۲.ه‍.ش.
شوروی ایرانی و پروستریکای روحانی

                


داستان رشد تدریحی حسن روحانی در سیستم حکومتی ایران که در نهایت به کرسی ریاست جمهوری رسید، تفاوت چندانی با «گورباچف» رئیس جمهور سابق شوروی سابق ندارد.
                                                                     شرق الاوسط
گورباچف رهبری نظام و ارتش سرخ شوروی که در باتلاق افغانستان گیر افتاده بود و قادر به حمایت از کابل در مقابل مجاهدین نبود، را بر عهده گرفت. آن جنگ موجب تحلیل و فرسایش نیروهای مسلح شوروی شد. تلفات انسانی که در آن برهه به شوروی تحمیل شد، از زمان جنگ جهانی دوم به بعد بی‌سابقه بود.
در اوائل دهه ۸۰ با انتخاب رونالد ریگان به ریاست جمهوریو عزیمت به کاخ سفید، رهبران شوروی تصمیم گرفتند وارد میدان رقابت تسلیحاتی شوند و برنامه تحول استراتژیک را اجرا کنند. واشنگتن، شوروی‌ها را دچار توهم جنگ ستارگان کرد و عقده برتری تکنولوژی آنها را تحریک کرد. اختصاص بودجه‌ای عظیم و بی‌سابقه به بزرگ‌ترین ایستگاه فضایی دنیا («میر» که در سال ۱۹۸۶ افتتاح شد) خزانه ملی شوروی را خالی کرد.
در رقابت با غرب بر سر گسترش سلطه بر جهان، شوروی هزینه‌های وحشتناکی را صرف کرد و از طریق پیمان ورشو خود را بر جمهوری‌های شوروی سابق مسلط کرد. علاوه بر آن، بر کشورهای سوسیالیستی اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی نیز تسلط یافت. اکثر این کشورها از لحاظ اقتصادی ورشکسته و محتاج کمک‌های روسیه بودند که رهبران شوروی از سهم هموطنان روس خود به آنها می‌دادند.
گورباچف بر گارد نظامی و مجموعه آهنین طرفدار رهبر سابق شوروی یعنی آندرپوف و همچنین نیروهای نظامی، امنیتی و حزبی فائق آمد. او از اختلافات عمیق و درگیری‌های درونی این نیروها برای بسط نفوذ خود و جلوگیری از رسیدن آنها به رهبری حزب و حکومت نهایت استفاده را برد و اجازه نداد آنها از جذابیتها و حربه‌های منطقه‌ای، قومی و دینی مردم استفاده نکنند. به عنوان مثال، «حیدرعلی‌اف» شیعه آذری فرمانده کا.گ.ب را از صحنه رقابت کنار زد و یا ارتدوکس‌های اسلاونیک را مقهور خود کرد.
و اما در ایران [حسن] روحانی زمانی مسئولیت را بر عهده می‌گیرد که کشور در بدترین وضعیت اقتصادی از زمان انقلاب تاکنون قرار دارد، میزان تورم به ۳۰ درصد رسیده و نرخ بیکاری حدود ۳۵ درصد است. آمار و ارقام نشان از کمبود برخی کالاهای اساسی در بازار دارد، مرغداری‌ها از تامین ۶۰ درصد نیازهای خود ناتوان مانده و بیش از ۴۰۰ داروخانه از بازار دارو رخت بربسته‌اند. تحریم‌های اخیر، بزرگ‌ترین کارخانه خودروسازی ایران یعنی «ایران خودرو» را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. این کارخانه حدود پانصد هزار کارگر دارد و ۴۰۰ هزار نفر نیز از طریق شرکت‌های تجاری و صنعتی مرتبط با ایران خودرو ارتزاق می‌کنند. علاوه بر اینها، میزان فروش و تولید نفت ایران ۵۰ درصد کاهش داشته است. این یعنی اینکه ایران روزانه ۸۰ میلیون دلار ضرر می‌کند.
سپاه پاسداران با همه توان اقتصادی و صنعتی خود قادر نشده تحریم‌ها را خنثی کند. شرکت «رسول اعظم» متعلق به سپاه نتوانسته جایگزین مناسبی برای کمپانی‌های خارجی باشد. این شرکت پروژه خط انتقال گاز شیراز به حیدرآباد را در انحصار خود قرار داده است. قرار بود گاز از میدان پارس جنوبی به بنادر هند منتقل شود، ولی تهران قربانی کالاهای بنجل هندی شد. هند با خرید مواد نفتی ایران تحریم‌های بین المللی را شکست، اما با توجه به تحریم ایران و به توصیه وزارت دارای آمریکا، فقط بخشی از نیازهای ایران را با تحویل کالاها تامین می‌کند که تصمیم‌گیری در مورد میزان و نوع آن نیز بر عهده هند است و الزاما این کالاها از نیازهای واقعی تهران نیست. هند به بهانه اینکه قادر و مجاز به تحویل پول به بانک‌های ایرانی نیست چهل درصد پول نفت ایران را در بانک‌های هندی نگهداری می‌کند.
از آن سو، ایران بخش عظیمی از بودجه خود را صرف برنامه هسته‌ای، نبرد فضایی و موشک‌های بالستیک می‌کند. علاوه بر این، از دو سال پیش تا کنون ۱۳ میلیارد دلار هزینه حمایت از بشار اسد کرده است. اینها جدا از بودجه سالانه حزب الله و حمایت مالی از حوثی‌ها در یمن و برخی شاخه‌های جنبش اعتراضی جنوب یمن است. نیروها و احزاب عراقی مانند گروه اهل الحق و حزب الله عراق، مبارزان فلسطینی، حکومتسودان، گروه‌های مسلح در افغانستان و برخی از اپوزیسیون آذربایجان را نیز به این لیست اضافه کنید. بر این اساس می‌توان گفت تهران نقش یک امپراطور در پیچیده‌ترین نقطه جهان را بازی می‌کند. ایران قصد دارد نقشه سیاسی جدیدی برای منطقه ترسیم کند تا نفوذش را گسترش داده، خود را به عنوان قدرت برتر منطقه معرفی، سیطره خود را بر دیگران تحمیل و بازیگران منطقه را وادار به اعتراف به قدرت خود کند.
ایران از تجربه همسایه خود شوروی درس نگرفت، به همین خاطر خود را در تله آمریکا قرار داده و هم اکنون با برنامه افغانیزه کردن سوریه مواجه شده است. دیگر فرصت انتخاب مشوق‌های اقتصادی را هم ندارد. آمریکا اجازه دخالت مستقیم در پرونده عراق را به ایران نمی‌دهد و آن را رها کرده تا در حالت تحریم باقی بماند و دچار فروپاشی اقتصاد شود، که آن وقت سازش برای ایران مشکل و بی‌فایده خواهد بود.
شوروی در توهم نبرد با امپریالیسم غربی افتاد و با شکست از افغانستان خارج شدند. مسابقه تسلیحاتی و بذل و بخشش‌های ایدئولوژیک، آنها را در چنگال بانک جهانی و باشگاه پاریس گرفتار کرد. میزان قرض آنان در سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ به اوج خود رسید تا جایی که از تامین بودجه خود ناتوان شدند و کمبود نقدینگی بر زندگی شهروندان شوروی تاثیر گذاشت.
ایران نیز اگر به سیاست مواجهه با دنیا و ولخرجی‌هایش ادامه دهد به درون این توهم سقوط خواهد کرد، بخصوص اینکه بخاطر دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه همه با ایران حالت خصمانه دارند. ایران توان خود را صرف یک جنگ بی‌پایانی کرده است که غربی‌ها بیشترین استفاده را از آن می‌برند.
تمام این پرونده‌های سنگین و پیچیده روی میز حسن روحانی قرار دارد. او به خوبی می‌داند که اگر بخواهد مستقیما و به تنهایی اقدام کند، با رقیبان داخلی مواجه خواهد شد که آماده‌اند برای دفاع از منافع خود ازاسلحه استفاده کنند. رقبای خارجی اما منتظر تحولات داخلی ایران هستند تا بر اساس آن موضع‌گیری کنند. آیا ایران آماده تغییر و تحول است؟ آیا هسته سخت قدرت در ایران اجازه تحرک به روحانی را خواهند داد؟ احتمالا روحانی منتظر عقب‌نشینی ایران (مانند آنچه در شوروی اتفاق افتاد و گورباچف از آن بهره جست) برای پیشبرد دیدگاه‌های اصلاح‌طلبانه خود و اجرای پروستریکای (بازسازی سیاسی و اقتصادی) ایرانی است. جامعه شوروی نیز علاقمند به این تغییرات بود و چندان به نتایج آن توجه نداشت.
امروز روحانی همان گورباچف است؛ به‌زودی برای مقابله با این بحران‌ها، دو گزینه را در مقابل خود خواهد دید: یا با فضای داخل مقابله کند که ریسک است، یا در مقابل خارج بایستد که قمار است. چشمان انتخاب کنندگان ایرانی منتظر دیدن گام‌های شجاعانه او هستند، همانگونه که گورباچف رفتار کرد، منتها با طعم و ویژگی ایران و این، همان مشکل اوست.
* از:مصطفى فحص (همکار سابق مرکز روابط بین الملل در مسکو) / در: الشرق الاوسط / مترجم: عبدالسلام سلیمی- ایران در جهان.
برگرفته از وبلاگ گزارش نامۀ افغانستان.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen