Sonntag, 1. Dezember 2013

افشأ لست قتل های زنجیره یی . . .


دکترلطیف طبیبی
                                             

افشای لیست قتل های زنجیره یی حکومت حزب دموکراتیک خلق، مردم افغانستان را تکان داد.

۷۵ طالب از زندان پلچرخی آزاد شدند


          زندان پلچرخی که از جنایات خلق وپرچم به یاد می آورد

« روح این قربانیان وقتل های زنجیره یی، که سی پنج سال است در زيرخاک بلند کشورمان نقاب کشیدند؛ از ما نشستگان بر ساحل امن خارج کشور، توقع دارند وفریاد می کشند که روشنفکران، تحصیل کرده گان! به جای ما به سخن و حرکت درآئيد و قصهء خون آمیز قتل های ما بی گناهان را برای نسل های کنونی وآینده، وبرای جهانيان بازگو کنید و قاتلین ما را به پای میز محاکمه بکشانید.
پاسخ ما به آنان چه بوده است ؟ »

خواننده گان محترم مطلع می باشند که "روزنامۀ هشت صبح" چاپ کابل، در شماره چهار شنبه ۲۷ سنبله ۱۳۹۲خورشیدی خود، فهرست وتا یک اندازه مشخصات حدود پنج هزار هموطن مظلوم را که در سال های۱۳۵۷ و۱۳۵۸ خورشیدی در افغانستان کشته شده اند، منتشر کرد. در فهرستی که جریده هشت صبح منتشر کرده است، از هر قربانی با ذکر اسم، اسم پدر، محل سکونت، و اتهامی که به قربانی وارد شده، نام برده شده است.
اتهام هایی چون " اخوانی، اشرار، مائوییست، افغان‌ملت، خمینیست، ملاک، پخش شب‌نامه و تبلیغات ضد دولتی و…" به چشم می خورند.  البته این لست کمبود ها واشتباهاتی هم دارد که باید اصلاح شود.
از آنجایی که خواننده گان گران ارج به قتل های زنجیره یی دوران زمامداری حزب دموکراتیک خلق واقف اند، و زیادتر ازسه دهه است که بازماندګان این قتل ها، غم از دست رفته گان خود را سینه به سینه می کشند، لذا باز کردن صحبت سر این قتل ها، مانند نمکی است که به روی زخم های مردم پاشیده می شود. ولی چون افشای حوادث نا گوار تاریخ وظیفۀ انسانی و وجدانی هر قلم بدست است، نمی شود این رنج  ودرد آفرینی را تحمل نکرد. با اتکا به گفتار پیش، کوشش می کنم اشارۀ کوتاهی به انتشار خبر نخستین لیست قتلهای زنجیری حزب دموکراتیک خلق و پرچم(۱) نمایم .
قابل تذکر است که لیست نخستین در ماه عقرب سال ۱۳۵۷ درکابل  ونیز دربخشی از مطبوعات جهان انتشاریافت. نهادهای فرهنګی- سیاسی آن روز مانند (اتحادیه های محصلان افغانی در خارج و غیره افغانها) بیرونمرزی، به پیمانۀ وسیع برای افشای قتلهای زنجیری که از جانب حکومت افغانستان صورت گرفته بود، کمپائین معلوماتی بر گزار کردند و معلوماتی ارائه نمودند.


                                               
نخستین لیست
 به تاریخ  ۲۰ نوامبر۱۹۷۹ درجریده " نیو ذورخه ستا یتنگ" در (New Zuriche Zeitung ) ، گزارشی راجع به یک لیست ازهویت قتل های زنجیری که در زندان پلچرخی تیر باران شده بودند ، در وزارت داخله افغانستان برای اقارب آنها نصب شده بود. انگیزۀ انتشار آن لیست  از طرف حکومت سفاک و ضد مر دمی حفیظ الله امین این بود که همه قتل های زنجیره یی را به گردن تره کی نصب کرده وخود را  مبرا از تقصیر!! اعلام کند. و دیگراین که اقارب زندانی شده ها به سوی زندان ها ومخصوصا زندان پلچرخی  میرفتند وجویای عضو خانوادۀ خود می شدند . به این ترتیب حکومت حفیط الله امین اعلام کرد که اگر نام عزیزان شان در لیست درج گردیده بود، دیگر ضروت نبود که به زندان پلچرخی جهت معلومات مراجعه نمایند. (۲)
همزمان با این خبر، ازجانب خبرگزاری یوگوسلاوی (تانیو) به نقل از سفارت دولت یوگوسلاوی در کابل خبری به محتوای زیر پخش شد:
 ". . . نظر به معلوماتی که ما داریم، درافغانستان هر شب قتلهای دسته جمعی صورت می گیرد. اگر جهان غرب مقابل این جنایات سکوت اختیار می کند و کدام عکس العمل حقوقی و سیاسی صورت نمی گیرد، عنقریب ما شاهد بزرگترین جنایات تاریخی در افغانستان خواهیم بود . . ."
 چون این نقل قول از جانب معاون سفیری صورت گرفته بود که در سال ۱۹۵۸معاونیت سفارت یوگوسلاوی درمجارستان  را عهده دار بود، مهم تلقی می شد. همین شخص شاهد پناهگزینی رهبران سیاسی مجارستان، " امری ناش " ( Imre Nagy ) و همراهان وی که علیه سیستم استبدادی شوروی طغیان کرده بودند ، بود. قرار وعده و تضمین روسها، سفارت یوگوسلاوی پناهندگان سیاسی را تسلیم روسها می نمود و روسها بعداً  آنها را تیر باران می کردند.
پس از ایامی که هوشدار باش در بارۀ قتل های دسته جمعی نشر شد، نظربه فشار کمسیون حقوق بشر و سنای امریکا،  پرفیسور (فیلکس مر کورا) حقوقدان اطریشی برای بررسی قتل های دسته جمعی زنجیری به کابل عازم گردید. فلکس مر کورا در گزارشی که به کمسیون حقوق بشرارائه  داد، قتل های دستجمعی در کابل را تائید نمود.
به تعقیب اخبار فوقُ، اتحادیه محصلان و افغانها دربرلین غربی، در هفته آخر ماه نوامبر و اوائل دسبمر ۱۹۷۹، هفته یی را،هفته دفاع از زندایان سیاسی افغانستان اعلان نمودند. تعدادی از محصلان با این عنوان: " گرامی باد خاطرات ماه نوامبرسی و چهارسال قبل"، مظاهرات گسترده یی را همراه با پخش اوراق معلوماتی، متواتر برای چند روز درمقابل شهر داری برلین غربی و در ناحیه مرکزی شهربرگزار کردند. فعالیت معلوماتی اتحادیه محصلان افغانی در برلین غربی علیه قتل های زنجیره یی دوران زمامداری حزب دموکراتیک خلق و پرچم به دامنه مطبوعات آلمان غرب کشیده شد. برلین غرب آنروز موقعیت حساسی داشت. هر افشاگریی که علیه سیاست شوروی سابق، صورت می گرفت، درمطبوعات انعکاس می یافت. خبرو تصویر این کمپائین افغانها از شبکه تلویزیون دولتی آلمان، برنامه یک بخش گردید. قرارگزارش مجله اشپگل افشاگریهای مطبوعاتی علیه جنایات شوروی درافغانستان  وهمزمان به آن جنبش کارگری پولند به رهبری ( لش والنسا) در شهردانسیش درشمال پولند باعث گردید که روسها پیشنهاد گرومیکو وزیر خارجه شوروی را قبول کرده و زمان حمله نظامی به افغانستان را دراثنای عید کرسمس تا حلول سال جدید عیسوی ۱۹۸۰ انتخاب نمایند.  همان حمله یی که همه از انگیزه ها و پیامد های آن آگاه هستیم.
درسده ګذشته چندین فاجعه بزرګ قتل های انسانهای بی ګناهان با عین ادبیات سیاسی و ایدئولوژی حزبی درجهان رخداد و جنایاتکاران این قتل ها نه اینکه به میزمحاکمه کشانده نشدند. بلکه سالهای زیادی دراریکه قدرت حکفرمایی نمودند. سرآغاز این قتل های درروسیه در دوران زمامداری استالین بود. ګزارش الکساندرسولژنتیسین درکتاب ( مجموع الجزایره گولاگ) که جایزه ادبیات نوبل نصیب او گردید، نمونه یی ازگوشه های شرح جنایات استالین است. بعدا درعصرمائو در چین، پل پت در کمبودیا، حزب دموکراتیک خلق در افغانستان و رژیم آخوندی ایران و غیره، نمونه های بارزی از انجام این قتل در کمتراز نیم قرن اخیراند.

 تازیانۀ غم انگیز دوران زمامداری حزب دموکراتیک درافغانستان
سه نیم دهه پیش، با ناباوری از اين همه بخت بد، در افغانستان حکومتی مسلط شد که ضد مردم خود بود. چنان حکومت نابهنگام که به اصطلاح خود شان نماینده طبقه کارگرافغانستان بودند، توانست با پانزده سال حکومتداری، با خونریزی و ویرانی اقتصادی و ساختاری، تقريباً دو نسل از مردم کشورمان را به بند تحقير و سرکوب و فقر و مهاجرت های رنج آور بکشاند.
اکنون که زیادتراز سی سال ازحکومتداری خلق و پرچم می گذرد، خاطرات آن دوره زمامداری بصورت ناباوری در ذهن هر فردی از افراد افغانستان که سال های پنجاه عمر خود را سپری می کند، زنده است. هنوز چند ماه از بیست هفتم ثور۱۳۵۷ گذشته بود که ، آتشفشان خاموشی مردم فقیرافغانستان شعله کشيد و گوهر مذاب اش در خيابان ها  شهر کابل وغیره شهرهای افغانستان، جاری شد. از ميان خون و گلوله گذشت، جان های جوانان را به مرگ نابهنگام سپرد، ارواح نوشگفته گان را به شکنجه و تجاوز؛ و آنچه از پس خود باقی نهاد طنين رسای فريادی بود که خواستار آزادی افغانستان بودند.
کودتای ثور ۱۳۵۷همچون شهابی ثاقب وجدان های مردم افغانستان را سوختاند. و اکنون بعد از سی وپنج سال لیست قتل های زنجیری مردم بی گناه سرآمده و قاضی تاريخ  این دوره زمامداری حزب دموکراتیک خلق و پرچم در افغانستان شده است. اکنون به تلخی فامیل های افغان در همه جا می پرسند که چرا ما از دقايق اين سی پنج سال های دلشکن در سکوت و بی حرکتی به تماشای انتشار این لیست تن دادیم.
باور کنيد که من، درعمر بالای شصت پنج سالهء خود، هیچ جنایاتی مانند جنایات دوران زمامداری حزب دموکراتیک خلق و پرچم به کشورفقیری مانند افغانستان نشنیده و نديده ام. هرسال که به ماه ثور نزديک می شويم بيشتر از خود می پرسم که :
- چرا قاتلین این جنایات به محاکمه کشانده نشدند؟
- چه کسی مقصر بود؟
- ما تحصیل کرده گان چه کاری می توانستيم بکنيم که نکرديم؟
- و سرچشمهء اين زهرآبهء بی تصميمی و به تماشا نشستن وضع موجود روشنفکران افغانستان در کجا است؟
 سی و چهار سال مهلت کمی نيست، مهلتی که با قتل های زنجیری پنج هزار از جوانان (۲) و رزمنده آغاز شده بود و هویت آنها در سینه تاریخ افغانستان پایگانی شده است، روح این قربانیان وقتل های زنجیره یی، که سی پنج سال است در زيرخاک بلند کشورمان نقاب کشیدند؛ از ما نشستگان بر ساحل امن خارج کشور توقع دارند وفریاد می کشند که روشنفکران، تحصیل کرده گان! به جای ما به سخن و حرکت درآئيد و قصهء خون آمیز قتل های ما بی گناهان را برای نسل های کنونی وآینده، وبرای جهانيان بازگو کنید و قاتلین ما را به پای میز محاکمه بکشانید.
پاسخ ما به آنان چه بوده است ؟
از زمانی که سیل مهاجرت مردم ما به خارج آغاز شد، هر يک از ما  خود را به تنهائی رئیس یک نهاد دانستيم و خواستيم تا نهاد جايگزين بر حول محور «ما» ساخته نشود. و يا بر اختلافات کهنه یی که هرگز در فضای خارج کشور قابل حل و فصل نبودند، پرداختيم و پای فشرديم. تن به اتحاد بر اساس اصول و باورهای مشترک نداديم. به زبان عهد استالين، خواستار استقلال و خودمختاری و حق تعيين سرنوشت خود شديم. ما به گوناگونی فرهنگی و زبانی و مذهبی و قومی ساکنان  افغانستان بی اعتقاد بودیم. حق طلبانه پشتون را تبعيض زده گفتیم و تاجیک و هزاره را به تجزيه طلبی متهم ساختيم؛ هر يک بصورتی بر طبل تفرقه و خودمداری ملال انگيز و تن زدن از خرد سياسی کوبيديم.؛ چندانکه چون اکنون مهلت سی و چهار ساله از قتل های زنجیره یی عزیزان ما به سرآمد، و هویت آنها روشن شده، ولی  ما از هميشه پريشان تر و متفرق تر هستیم.
برخی از عناصر خلقی و پرچمی که دردستگاه امنيتی و اطلاعاتی رژيم بودند، آنها درهر گوشه وکنار خارج در نهاد های فرهنگی، اجتماعی نفوذ کردند، و هدايت کار اتحادیه های افغانها و نهاد های اپوزيسيون را خود برعهده گرفتند، عناصر پاک و وطندوست را در درگيری های لفظی و فکری خرده پا گرفتار کردند و کوشيدند تا درمهلت  چند دهه یی که دارند چيزی در خور آينده بسازند. بلی آنها بودند که علیه روند اتحاد و ائتلاف داخل عمل شدند، هر کجا که توانستند دل ها را از هم دور ساختند، قرارها را به تأخير کشاند، همدلی ها را از درون تهی کردند، و همهء ما را از هم ترساندند.
برخی ازهمین عناصر خلقی و پرچمی بودند، که فريبکارانه، از حضور و نفوذ لشکر چند نفری را در ميان اپوزيسيون خارج کشور داخل نمودند، از زبان خودمان به يکديگر تهمت و افترا بستند آنگونه که ما هر يک ديگری را وابسته و جاسوس ديديم و در پس هر سخن و قدمی توطئه ای را عليه کشورمان يافتيم و، به افشايش قيام نکرديم..
ما روشنفکران نتوانستیم نهادی برای تجمع سکولار دموکرات ها که در زير یک پرچم واحدی، مبارزه می کرد، سر پاکنیم. ما خارج نشستګان که از امنیت حقوقی و رفا اقتصادی برخورداریم، نتوانستیم برای برپا داشتن يک آلترناتيو قابل اعتماد به مردم افغانستان نهاد فرهنګی و سیاسی ایی درجغرافيای گستردهء اپوزيسيون بسازیم تا این نهاد خیمه ی برای گروه هائی سياسی دیگر اندیش بماند. اکنون که انتخابات ۹۳ هم ديگر چندان دور نيست و متاسفانه اپوزيسيون حکومت اسلامی ، يک سانتيمتر هم از آنجا که پنج سال پيش بود، بجلو نخزيده است.
امروز اسلامیست ها در افغانستان دریافتند که وابستگان نزدیک شان خلقی ها و پرچمیها اند. آنها به کمک همدیگر بيشتر نیاز دارند زیرا خطر مشترک از دست دادن امتيازاتی سی  و چند ساله را حس می کنند. يعنی همين عامل بود، که اکنون باعث شده ، راه بر نزديکی های عملی و سياسی گروه های (بنيادگرای اسلامی و خلقی ها و پرچمی ها) گشود شده است.
مردم افغانستان بعد از سی سال جنګ و خونیزی عادت کرده اند که از فردا بهراسند و امروز را با ديروز مقايسه کنند. فردا برايشان غافلگير کننده و غير قابل پيش بينی و در نتيجه، اضطراب آور است. اما ديروز در ذهن های شان همواره راه افراط و تفريط را بازی می کند.همين عامل موجب شده که برخی دوران زمامداری داکتر نجیب الله، یا یک تن ازمهندسین مخوف قتل های زنجیره یی دوران تجاور شوروی را با اوضاع بعدتر از آن مقايسه کنند. در حالیکه روزگار کنونی عناصر خلقی و پرچمی شبيه روزگار داکتر نجیب الله شده است. مهم نيست که بسیاری قتل های زنجيره ای عزیزان این کشور در زمان او و توسط خود او رخ داده است.
در اين ميان، شکست روشنفکران افغانستان در راستای «آلترناتيوسازی ِ بهنگام و پيش از فرا رسيدن موعد انتخابات» سوم در افغانستان می تواند برای نسل جوان تر درس های مهمی را با خود داشته باشد. ما با افشای جنایتکاران خلقی و پرچمی پاسخی درخور نداديم و در آزمايش تاريخ رفوزه شديم. اما رفوزگی راه و رسم مبارزه نيست. جنگاوران می دانند که هر جنگ شامل نبردهای بسيار است و شکست در يک نبرد ربطی به پيروزی در کل جنگ ندارد. ما نيز حکومت اسلامی را ذات تاريکی می دانيم که با خلقی ها وپرچمی ها چند سال دیګر دوران سیاه خود را سپری خواهد کرد. باخت در اين نبرد چند سال ریاست جمهوری نوین فقط کار روشنفکران را سخت تر می سازد اما می توان يقين کرد که  محصول ائتلاف تنظیمی های جهادی وبقیه دست راستی ها با خلقی ها و پرچمی ها، اگر آخرين رئيس جمهور اين رژيم نباشد، از فردای انتخابات روزگار تازه یی برای انديشه های سکولار دموکراسی آغاز می شود که در آن از عنصر مخرب اسلامیست ها و خلقی ها و پرچمی ها خبری نخواهد بود.
در آخر می خواهم بگویم که اغلبآ در تحلیل و بررسی علمی و تاریخ نویسی از شرایط کنونی یک کشور، پیرامون دگر گونی های زمان حال از رخداد های گذشته بهره جوی می گردد. زیرا هر واقعه تاریخی موجب بازگشت به حوادثی  تاریخی می باشد که قبلآ در جامعه رونما گردیده است. امید است نسل  جوان در تعیین زیر بنای سرنوشت آینده خود بررسی تاریخ چند دهه اخیر این کشور بصورت عقل گرایانه مورد بررسی قرار دهد. از قتل های زنجیزه یی و جنایات ضد انسانی ایام حکومت حزب دموکراتیک خلق، چنان درس بگیرند که هرگز به نظام وسیستم توتالیتار دل نبندد.
****
باعرض حرمت تورنتو، کانادا- دسامبر ۲۰۱۳

یادداشت ها
(۱) : 
خواننده گان متوجه خواهند بود که پرچمی ها تلاش میکنند بگویند که ما درجنایات ضد بشری سهم نداریم. تمام جنایات را باند امین کرده داست.در حالیکه در آغاز یعنی پس از کودتای شوم ثور هر دو در قتل ها سهیم بودند. وآن بخش پرچمی که مثل ببرک کارمل از قدرت رانده نشدند،هم در تمام جنایات همراه ترهکی وامین سهم داشتند. پرچمی ها مثل خلقی ها مسوول جنایات می باشند. پرچمی ها به وسیلۀ " خدمات اطلاعات دولتی " ( خاد) که مستقیماً زیر نظر " کی. جی. بی " بود، در قتل های زنجیره یی ، سهم دارند.البته با خدمت کردن زیر بیرق قوای تجاوزگر شوروی دهات وقصبات را به تل خاکستر تبدیل کردند.
(۲) : 
اوراقی که در ماه عقرب سال ۱۳۵۸ در وزارت داخله نصب شده بود،نام تقربیا  12 هزار نفر را داشت. پس لست ۵۰۰۰ هزار نفر یک قسمت قتل ها میباشد. و ۱۲ هزار نیز تعداد کم است. باند حفیط الله امین در همان وقت که اتهام به تره کی وارد می کرد، به قتل های زنجیره یی دوام داد. بعد ازتجاور شوروی، پرچمی ها به قتل ها ادامه دادند. پس وطیفۀ ما است که به ترتیب یک  لست مکمل تا جایی که امکان دارد کوشا باشیم.





گزارش

محفل یادبودِ شهید اشرف

مؤرخ ۱۶ نوامبر شهر دیژان فرانسه








انتشار لست پنج هزار شهید، مانند پنج هزار بمب، افغانستان و سراسر جهان را تکان داد. این لست به وسیلۀ لوی څارنوالی و پولیس ملی هالند افشا گردید و در اختیار عام قرار داده شد.
خانواده و یاران سیاسی اشرف، نام این شهیدِ سرفراز را در همین لست یافته اند. لستی که نام پنجهزار اعدامی در آن درج گردیده است. پنجهزار انسانی که در مدت کوتاهی بوسیلۀ جلادان خلقی و پرچمی به شهادت رسیده اند.خانواده و دوستان اشرف بار دگر - بعد از ۳۴ سال - در شانزدهم نوامبرسال روان در سوگ  و مراسم فاتحه خوانی اشرف می نشینند.
 اشرف یکی از فرزندان آگاه و مبارز این سرزمین است.اشرف دارای کارنامه های سترگ سیاسی و مبارزاتی است.اشرف بعد از فاجعۀ ثور به حیث  یکی از پایه گذاران سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) تبارز کرد و تا لحظۀ دستگیری ، در کنار شهید عبدالمجید کلکانی ایستاد و برای تأسیس "ساما" و جنبش مقاومت ملی تلاش سرسختانه و صادقانه ورزید.
خانواده ، اقارب و دوستان شهید اشرف محفل یادبودی را بتاریخ شانزدهم نوامبر در شهر دیژان فرانسه برگذار نمودند. در این محفل ، سوگمندان از کانادا، امریکا و سراسر اروپا اشتراک ورزیده بودند. در این محفل نمایندگان هندو های عزادار افغان نیز بخاطر ادای احترام به شهداء و جانباختگان شان تشریف آورده بودند. سالون پُر از غم ،خاطره و اندوه بود. درگلوها بغض، در چشمها اشک، در خاطره ها یاد فوران میزد و بر دیوار های سالون عکس های اشرف و نام های پنجهزار شهید مانند پنجهزار شمع می درخشید.
محفل با صدای بغض آلودِ فریده شیبانی خواهرِ دلیرِشهید اشرف آغاز گردید. این خواهرِ سوگمند به نمایندگی از مادر قهرمان خود مهمانان را خیر مقدم گفت و از حضور شان در محفل اظهار خورسندی نمود. سپس سخنانی چند پیرامون شخصیت برادر شهیدش ارائه داشت و  شهید شدن در راه استقلال میهن و نجات مردم را سعادت بس بزرگ خواند.
بعداً از جناب علی سجاد تقاضا شد تا با قرائت آیاتی از قرآن کریم ، مراسم فاتحه و یادبود را متبرک سازد.
بعد از تلاوت قرآن ،استاد نصیر مهرین مؤرخ  دلیر و نویسندۀ متعهد کشور، به حیث گردانندۀ محفل در پشت میکرافون قرار گرفت. جناب نصیر مهرین با صدای گرفته و اندوهبار در مورد سیر زندگی سیاسی و اجتماعی  شهید اشرف ، سخنان مشعشع و فشرده ای ارائه نمودند ...وبعد ،استاد مهرین اولین سخنران محفل را  به ستیژ فرا خواند.

داکتر رسول رحیم
داکتر رحیم ، نویسنده ، مترجم ، مبصر و سیاستمدار خوشنام کشور ، سخن را از دورۀ مکتب ابتدائیۀ شهید اشرف شروع کرد و تا لحظۀ اعدام ادامه داد،با درایت تمام،لایه های متفاوت زندگی اشرف را تشریح نمود. داکتر رحیم با گلوی غم آلود از استعداد،صداقت،ایثارگری،عظمت،پایداری،رفاقت،مردم دوستی و ده ها شاخصۀ دیگر نام برد که همه در وجود انسان مبارزی بنام اشرف جمع شده بودند.



 



استاد مهرین پیش از آنکه سخنران دوم را به ستیژ دعوت کند، در مورد فرهنگ فراموشی بطرز کارشناسانه ای صحبت نمود.مهرین درین بحث در مورد سکوت جنایتکاران خلقی - پرچمی و حافظۀ تاریخی قربانیان صحبت نمود و موضوع را تا آنجا که در یک محفل یاد بود ایجاب میکرد ،تشریح کرد  و بعد از آن نویسندۀ رنجهای مقدس را به به ستیژ فراخواند.
نسیم رهرو
 رهرو کسی است که ده سال تمام را در زندان "خاد" ششدرک ،زندان ریاست عمومی تحقیق "خاد" صدارت و پلچرخی سپری کرده است. رهرو کسی است که صد ها زندانی را دیده است که شباهنگام از کنارش بسوی پولیگون ها و دشت های گمنام به سوی اعدام برده شده اند. رهرو که هیچگاهی نتوانسته در مورد شهداء سخنرانی کند ، این بار با صدای سوگوار و دردمند نوشته ای را زیر نام انگشت ها و ماشه ها به خوانش گرفت.

گرداننده ، سخنان پُرارزشی در مورد براه اندازی نهضتی بنام علیه فراموشی ارائه کردند که مورد استقبال حاضرین مجلس قرار گرفت. سپس از از داکتر ملال رهبر، تقاضا شد تا روی ستیژ تشریف





بیاورد. داکتر ملال نویسنده و مبارزی است که در خانوادۀ خود ،عبدالمجید کلکانی و پروفیسور عبدالقیوم رهبر را از دست داده است.

داکتر ملال رهبر
برای داکتر ملال کار آسانی نیست که در مورد شهداء حرف بزند.داکتر ملال شهیدان فراوانی را دیده است ، ولی زمانی که ملال رهبر شروع به سخن نمودند، نوشتۀ شان آنقدر قوی و لرزاننده تهیه شده بود که شنونده از طریق شهید اشرف بسوی شهید مجید کشانده می شد.داکتر ملال از زمانی صحبت می کرد که اشرف ، بخاطر تأسیس سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) در خانۀ مخفی شهید مجید می آمد...

در لابلای سخنرانی ها دو قطعه شعرحماسی به وسیلۀ ماری یعقوب خواهر شهید اشرف و آقای معروف غژدی بان قرائت گردید.
محفل با دعایه ای بوسیلۀ جناب علی سجاد به پایان رسید و اشتراک کنندگان با چشمان تر از خانوادۀ شهید اشرف و پنجهزار شهیدی که لست شان بر دیوار سالون آویزان شده بود،خدا حافظی نمودند.
قابل سپاسگذاری است که خانوادۀ شهید اشرف ،اقارب و افغانهای شهر دیژان و حوالی آن در مورد مهمان نوازی و مدیریت محفل از هیچگونه سعی و تلاش دریغ نورزیده اند.

کمیتۀ برگزاری محفل یاد بود زنده یاد اشرف
هفدهم نوامبر ۲۰۱۳ میلادی

............................................................................................................................................................


عتیق الله نایب خیل 

پایان غم انگیزانتظار؛ اسناد سخن می گویند


                                 

 روزنامهً هشت صبح (کابل ) اسناد قتل پنج هزارنفری قربانیانی را به دست نشرسپرده است که بین سال های 1357 و 1358 درزندان های رژیم حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به شهادت رسانیده شده اند. قسمتی ازین اسناد درشمارهً 156 هفته نامهً وزین افق نیزبه نشررسیده است.
انتشاراین سند پایان انتظارآن هایی را همراهی می کند که هنوزهم امید بازگشت و زنده ماندن عزیزان خویش را داشتند. آن انتظاری که روزها و هفته ها وماه ها درعقب دیوارهای سربه فلک کشیدهً زندان پلچرخی کابل، به آرزوی دریافت خبری از جگرگوشه های شان، روز را به شام سپری می کردند و اینک یکباردیگرسفرهً غم و ماتم درچاردیواری خانه های شان پهن گردیده  و با دل خونین به قاتلین آن ها نفرین می فرستند. 
به این مناسبت روزهشتم میزان، ازسوی دولت، روزعزای عمومی اعلام شد و درمساجد مختلف کشور مراسم فاتحه خوانی برپا گردید. بیرق ملی برای دو روزنیمه افراشته بود. به روزیکشنبه هفتم میزان عده یی ازباشندگان شهرکابل با براه اندازی راهپیمایی خواهان محاکمه عاملین این جنایات شدند.  همچنان عده یی  ازبازماندگان قربانیان با تجمع درمحوطه قصردارالامان، شمع روشن کردند تا یاد قربانیان را زنده نگه دارند.
 برخوردهای خشونت آمیز و حذف فزیکی مخالفین سیاسی و دگراندیشان، جهت تحکیم پایه های دولت و دولت مردان، درتاریخ افغانستان، مخصوصا" دوران امارت عبدالرحمن خان و نادرشاه  و برادرانش، سابقه دارد. اما، کشتاری که درین اسناد درج شده ازلحاظ ابعاد بکاربرد خشونت و تعداد قتل عام شده گان، نه تنها درتاریخ افغانستان، بلکه درتاریخ اکثرکشورهای جهان بی سابقه است. اما، این اسناد نیزگوشهً کوچکی ازقتل ها و جنایات ضد بشری حزب دموکراتیک خلق را به نمایش می کذارد؛ زیرا ابعاد و عمق فاجعه به مراتب بیشترازاین حدود است. ازجمله اینکه این فهرست کامل نیست و جای نام هزاران قربانی دیگردرآن خالی است.
ذهن آدمی ازانتشاراین لیست یکباردیگربه جنایاتی ره می برد که عاملین آن مرتکب شده اند.
درسال های بعد ازکودتای ثورهزاران زندانی، بدون طی مراحل قانونی و قضایی، و فقط با لزومدید مقامات و مسئولین حزب دموکراتیک خلق، به قتل رسانیده شدند، که برطبق قوانین بین المللی جنایت علیه بشریت است. دولت کودتا هیچگاهی اطلاعاتی رامبنی براینکه این زندانیان چگونه به قتل رسیدند، ارائه نکرد. هیچگاهی و هیچ یک ازسران رژیم نگفتند که آنها به چه جرمی و مطابق به کدام قانونی به قتل رسانیده شدند و درچه دادگاهی و توسط کدام هیاًت منصفهً محکوم به اعدام شدند. خانواده های قربانیان نمی دانند که عزیزان شان درکجا و درکدام گوردسته جمعی به خاک سپرده شده اند. مقامات حزبی و استخباراتی دربرابر هیچ مرجعی خودرا موًظف به پاسخ گویی ندانستند و با گذشت سال ها هنوز آماردقیق قتل عام شده گان را ارائه نکرده اند.
دردوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان جنایات بی شماری درنقاط مختلف کشور، و ازجمله در زندان های تحت حاکمیت آن حزب، صورت گرفت. گرچه که مجری این قتل ها سازمان های استخباراتی رژیم بودند که به نام های "اگسا"، "کام"، "خاد" و "واد" یاد می شوند؛ اما، واقعیت این است که همهً سران و مسئولین حزب دموکراتیک خلق شریک آن جنایات هستند. این که عده یی ازآنان خودرا، به دلیل اینکه درامورامنیتی و نظامی دستی نداشته اند، ازمسئولیت مبرا می دانند، دلیلی بر برائت شان شده نمی تواند. این جنایات به پای کارنامه های سیاه حزب دموکراتیک خلق افغانستان ثبت است، که نه تنها هزاران تن ازبهترین فرزندان وطن را تیرباران کردند، بلکه هزاران خانوادهً دیگررا به خاک سیاه نشانیدند.
جالب و مضحک اینجاست که، همان هایی که دیروزکوچکترین صدای آزادی خواهی  را بی رحمانه درعقب میله های زندان خفه می ساختند و به گلوله می بستند، امروزبه یمن گوشه های امنی که برای شان مهیا گردیده،  به مقاله نویسی و خاطره نویسی می پردازند  و به این وسیله نه تنها به شعورمردم توهین می کنند؛ بلکه بازهم ادعای خدمت به مردم دارند و برزخم های التیام نیافتهً مردم نمک می پاشند.
استبداد دولت کودتا که نتیجهً ناگزیرسیستم تک حزبی و اتکاء به آن بود، سرهای نازنین بسیاری را به چوبه های اعدام سپرد.
انتشاراین اسناد یکباردیگرضرورت عدالت خواهی برای آنانی را دردستورکارقرار می دهد که مظلومانه سردرنقاب خاک کشیده اند، و هم به پای میزمحاکمه کشانیدن عاملین این کشتارهای دسته جمعی را.

عتیق الله نایب خیل

       سیدنی


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen