m.nasir@web.de
نصیرمهرین
پیرامون
" خاطرات سیاسی جنرال عبدالقادر
در گفت وگو با
دکتور پرویز آرزو "
قسمت نهم
عبدالقادر
و
کی .جی . بی
چند سخن مقدماتی
K.G.B مخفف Komitet Gosudarstwennai Besopasosti به معنای (کمیته امنیت دولتی) است که در داخل روسیه شوروی نقش (پلیس مخفی سیاسی) و در خارج وظیفه جمع آوری اطلاعات " (1) وفعالیت های مختلف را برای منافع شوروی عهده دار بود.
کی.جی.بی ، ازسازمان های مخوف جهانی بود، که پس از اضمحلال اتحاد شوروی(1991) ، بخش قابل ملاحظۀ شبکه ها و فعالین آن زیر نام (FSB سرویس ضد جاسوسی روسیه ) در خدمت جمهوری روسیه قرارگرفتند. نام نهاد جاسوسی ، ازآغازتأسیس روسیۀ شوروی و سپس گرفتن نام اتحاد جماهیر شورویی سوسیالیستی، چند بارعوض شد.(2) نخستین نام آن "چکا" بود. "چکا" (ЧК) که مخفف نام روسی " Чрезвычайная Комиссия است (کمیسیون فوق العاده)، معنی می دهد، . . . نام مکمل روسی آن c Всероссийская Чрезвычайная Комиссия по Борьбе Контрреволюцией и Саботажем (کمیسیون فوق العادۀ سراسری روسیه برای مبارزه با ضد انقلاب و خرابکاری) (3) می باشد. نخستین بار پس از محکومیت استالین از طرف خروشچف، وپس از آن که رسما از اعمال تکاندهنده اعدام های وسیع گزارش شد،رئیس آن سازمان ( بیریا ) محکوم به اعدام گردید ، در سال 1954 به کی جی بی تغییر یافت. وبا چنین نام تا سال 1991 ادامه یافت.
کی .جی. بی، هنگام جنگ سرد وحضور رقابت های مختلف درگسترۀ جهانی میان اتحاد شوروی و ایالات متحدۀ امریکا- متحدین، نه تنها در سطح داخل قلمرو شوروی ، بلکه درسطح جهانی به ایجاد شبکه های مجرب ومخوف دست یازید.
شاید درست باشد اگرگفته شود که دولت های بسیاری، با ایجاد شبکه های– جاسوسی چه داخل، درسطح جهانی و یا در سطح منطقه یی پرداخته اند. تصور می شود که توان ونقش چنین سازمان های امنیتی – جاسوسی متناسب باشد به میزان قدرت مندی ویا ضعف آن حکومت ها. مثلاً ایالات متحدۀ امریکا، با داشتن چندین سازمان به دلیل قدرت اقتصادی، نفوذ وسلطه یی که در جهان دارد، وبه دلیل حقی! مبنی برقدرت شماره یک جهان برای خود قایل است، نیرومندترین سازمان جهانی – جاسوسی یا "سیا" (CIA) را در اختیار دارد.
" سازمان استخباراتی خارجی امریکا را بنام سی آی ای وداخلی را بنام اف بی آی یاد مینمایند. سازمان سی - آی – ای در سال ۱۹۴۷ تاسیس شد. و موسس آن شخصی به نام آلن دالس میباشد."
آژانس اطلاعات مرکزی (به انگلیسی: Central Intelligence Agency)، همچنین مشهور با سرواژه «سیا» و یا «سیآیاِی» (به انگلیسی: CIA ( 4)
واضح است که همواره سعی شده است، وظایف واقدامات سازمان های جاسوسی کاملا پنهان بماند. برخی از اقدامات با گذشت چندین دهه افشأ شده اند؛ وبرخی به دلیل افشأگری های اعضای سازمان های جاسوسی زودتردراختیار مردم یک کشور ویا جهان قرار گرفته اند.
درکشورماهنوز پیرامون نفوذ ونفش،چگونگی کارکردهای سازمان های جاسوسی وعمال آن، تحقیق ویژه یی ارائه نشده است. جسته وگریخته وحاشیه وار می توان سخنی در بارۀ فعالیت های جاسوسی خواند. مثلاً درکتاب سراج التواریخ، تألیف ملافیض محمد کاتب، به چندین مورد ازجاسوس های روسی وانگلیسی، اشاره شده است.(5) بنابر اهمیت موضوع، به نیازی التفات می یابیم، که پاسخ گوی، نگارش تاریخ جاسوسی درافغانستان باشد.
در پسین سالها،اندکی ازاطلاعات موثق که برمبنای تصادف، ویا ناشی از اختلافات سیاسی ونارضایتی های اعضای سازمان های " امنیتی " انتشار یافته اند،ره به سوی تشخیص اهمیت ونقش سازمان های جاسوسی درکشورما می برند. درحالی که مطمین هستیم، بسا از کشورهای خارجی، از طریق سفارت خانه ها وشبکه های مستقل خویش، به جمع آوری اطلاعات پرداخته و می پردازند،انتشار اسنادی از سفارت پیشین ایالات متحدۀ امریکا در تهران، کمک نمود، که بیشتر ومستند تر به علایق آنها در بارۀ اوضاع افغانستان وسیاستمداران آن پی ببریم. (6)
ویا انتشارکتاب " کی جی بی درافغانستان "(7) برگ های اند که اندکی ازعلایق وکوشش های مداخله گرانۀ "کی جی بی درافغانستان" را بازگو می کند. همچنان از میان برگ های خاطرات کارمندان نظامی شوروی درافغانستان که بخشی از آنها به فارسی دری برگردانده شده اند، اطلاعات پراکنده را می توان به دست آورد.(8) اما، تا حال اعتراف هیچ یک ازهموطنان خویش را که عضویت کی جی بی، ویا بقیه نهادهای جاسوسی دارا بوده اند، نخوانده ایم. دلیل آن هم واضح وروشن است. کار درسازمان های جاسوسی دیگران، کار خائنانه وبا تمام پستی های آن تشخیص شده است. هنگامی که فردی درخدمت سازمان های جاسوسی قدرت های بزرگ ویا کشورهای همسایه، قرار گرفته است، ازحدود وثغور بدنامی ونفرت زایی آن میان مردم می داند. پس حتا آنانی که دربارۀ ایشان مدارکی نیز انتشار بیابد، سعی می ورزند، رفع اتهام نمایند. این است که دسترسی به چنین اطلاعات دشوار است.
*
بازتاب کمرنگ جاسوسی در کتاب خاطرات عبدالقادر
درکتاب خاطرات سیاسی جنرال عبدالقادر، چند جای سخن وادعا از وابستگی یک عده هموطنان به امریکایی ها وانگلیس ها می رود. گاهی اتهام شاید با گذشت زمان پس از بیشتر از سی سال کم رنگ است وگاهی، ازبدبینی های" ایدئولوژیک" - سیاسی علاقمندان به نظام شوروی ، علیه تحصلیکردگان در امریکا، حکایت واضح دارد. این موارد، نشاندهندۀ یک ذهنیت غلط سیاسی بود که شوروی وعلاقمندان ( شاید نه همه) به شوروی ، افراد تحصیلکرده درغرب را که وابسته به ایشان نیز نمی بود، یا مُهر وابستگی به غرب می زدند ویا با بی اطمینانی وبی اعتمادی به آنها می نگریستند. وچه بسا هنگام تأمل برسرکوبی برخی از آنها، نیاز وخواستگاه از میدان برداشتن آنها چهرۀ چنین موقف را نشان داده است .
تأمل مزید پیرامون کودتای نام نهاد محمدهاشم میوندوال با وضاحت نشان می دهد، که شبکه یی جز برنامۀ خویش داشت تا برخی ازشخصیت های قومی، نظامی وسیاسی را که میانۀ خوبی با اتحاد شوروی و متعلقین آن نداشتند، هرچه زودترمورد سرکوب قرار بدهد.
با گذشت زمان وبا وجود فروپاشی اتحادشوروی،هنوزچنین موقفی رادرخاطرات عبدالقادر می بینیم. ولی آن چه بسیار مهم است، گرد آوری گفته ها وسخنان شخص وی در ورای گفت وگو با دکتور پرویز آرزو است، که در گشودن باب تحقیقات بیشتر کمک می کنند.
چند مورد را در پایان می آوریم :
دکتور آرزو :
" شما از استخباراتی گفتید که درجا های مختلف، ازجمله، درخانۀ نعمیم خان ( مشهور به سردارمحمد نعیم خان برادر سردارمحمد داؤود خان) نفوذ داشت؛ و برای شما کار می کرد. لطفا در این مورد بیشتر توضیح دهید. "
عبدالقادر:
". . . اطلاعات را از طریق کسانی که در استخبارات وزارت دفاع کار می کردند، به دست می آوردیم . (شخصی به اسم عبدالحق را در ص 92 خاطرات نام برده است) عده یی از آن افراد توانسته بودند، برای کسب اطلاعات وارد روابط خصوصی کارمندان ارشد نظام شوند. . . . یکی از آنها از خانۀ نعیم خان به ما گزارش می داد. این افراد در ظاهر طوری وانمود می کردند، که به نفع داؤود خان کار می کنند. اما، دو طرفه کار می کردند. بازی می کردند."
دکتور آرزو :" منبع اطلاعاتی شما در مورد نعیم خان کی بود؟"
عبدالقادر : " داماد نعمیم خان ، پسر شاه محمود خان بود. او اتشۀ نظامی ما در ماسکو بود.هیأت های شوروی را که به کابل می آمدند، همراهی می کرد. . . " (9)
تصورمی شود چنین توضیحات از طرف عبدالقادر، سبب شده است ، که دکتورآرزو، با تشخیص باریکی ها وآگاهی عبدالقادر از اطلاعات بیشتر، پرسش توضیح طلبانۀ دیگری را مطرح کرده وپسانتر برداشت خویش را مشخص تر ابراز کند:
دکتور آرزو:
" شوروی هم در افغانستان بسیارفعال بود. واز موضعگیری های غرب گرایانه وضد شوروی نعیم خان آگاه بود."
عبدالقادر: " بلی این را می فهمیدند"
دکتور آرزو :
" فکر می کنید از طریق کی و چه طور می خواستند او( نعیم خان ) را زیر نظر داشته باشند."
عبدالقادر:
" یک نکته را درنظرداشته باشید. که کسانی که در چوکات های بالا ( استخباراتی ) کار می کنند، هیچ وقت افشأ نمی شوند. کارش را فقط ارگان خودش می فهمد. آنچنان ساده نیست. نمی شود آن را به سادگی پیدا کرد. اما یک چیز را می دانم که در چوکات سفارت شوروی ، کسانی مشغول چنین فعالیت های بودند. یکی از آنها همان کسی بود که . . . در زمان داؤود خان، به عنوان نمایندۀ کمپنی " ایرفلوت" ما را به ضیافت دعوت کرد.( جریان دعوت را در ص 92 خاطرات آورده است) من این را پس از هفت ثور دانستم. اولین کسی که پس از بیرون شدنم از بندی خانه پیشم آمد ، همین آدم بود. به شوخی به او گفتم، " ای حرامزاده!" او همانی بود که من به او فارسی یاد داده بودم. درکمیته مرکزی حزب کومنیست کارمی کرد. بعدها سفیر شوروی در اندونیزیا شد." (10)
به ص 326/ 350/354 مراجعه شود.
عبدالقادر این را می پذیرد که به وساطت مقامات شوروی وبه ویژه پنیماروف ، از افراد با نفوذ در رهبری حزب، از مرگ در زمان تره کی وامین نجات یافته است... ص312
از خلال سخنان خود عبدالقادر این هم برمی آید که حفیظ الله امین، این تصور را داشت که عبدالقادر با روسها روابط نزدیکتری دارد
می گوید :
" فهمیدم ،امین می خواهد، روابطم را باشوروی و روسها بفهمد "(11)
" امین بسیار واضح گفت که خوب می شود اگر رابطه اش با روسها تأمین شود. من به امین گفتم که خودم هیچ رابطه شخصی با آنها ندارم. . . امین اصرار می کرد. بالاخره امین گفت :" خیراست " من خودم تلاش می کنم رابطه یی پیدا کنم تا آثار حزبی وادبی را به دست بیاورم " (12)
در بارۀ روابط اسدالله سروری و گلاب زوی ، می گوید :" سروری وگلاب زوی هم صبح وقت ( از کودتای ثور) به سفارت شوروی اطلاع داده بودند. آن دو از کاسه لیس های بودند که همیشه پیش می دویدند." (13)
شنیدن این سخنان از طرف گفت وگو کننده با عبدالقادر، منتج به طرح پرسشی شده است که واقعاً برای هر خواننده یی دست می دهد. دکتور آرزو از وی می پرسد :
" شما درشوروی درس خوانده بودید. به شوروی علاقمند بودید. پیش از این هم در مورد جوانی که شما را به ضیافت ایرفلوت دعوت کرده بود، گفتید. جوانی که بعد ها معلوم شد از کی جی بی، بوده است. این به این معناست که شما عملا زیر نظر دستگاه استخباراتی شوروی بودید. فکرمی کنم این راباید بپذیرید. حالا پرسشی که شاید برای خواننده پیدا شود،این است که دستگاهی که علاقمند بر اندازی رژیمی در کشور دیگر است و می داند که این کار بدون سهم گیری فعال قوای هوایی ممکن نیست و نقش برجسته در این رویداد را هم شما بازی کردید، چطور ممکن است که با شما تماس نگرفته باشد وبا شما هماهنگی نشده باشد؟ " (14)
عبدالقادر نخست به هر طرف روی می آورد واز هرجا سخن می راند، تا پاسخی بیابد، وبگوید که نه!
وقتی ازدریچۀ ره یافتن به اطلاعات برای توضیح شفاف رویداد ها؛ و برگ های تاریخ ما می نگریم، هریک از سخنان بالا، دارندۀ چنان نقشی می شوند. این که کدام سخن را باید پذیرفت وکدام آن را تردید نمود، محتاج تحقیق است وبستگی به رعایت اصل جدا نمودن سره از ناسره دارد. مثلاً نگارنده باردیگر تأکید دارم که فرصت مناسبی است که تحقیق از اسدالله سروری در زمینۀ پیوند هایش با کی جی بی ، صورت بگیرد. اشاره های پیهم عبدالقادر به اسدالله سروری وگلاب زوی، در کنار بقیه اطلاعات ، تردیدی بر جای نمی گذارد که آن دو تن نیز سرچشمه های بسا پیوند ها و دارندۀ آگاهی از بقیه روابط با کی جی بی، می باشند.
در کناریادآوری ازچنین موضوع واهمیت آن، شایان یادآوری است که جست وجو وتحقیق پیرامون فعالیت ها، نقش، تأثیر وتشخیص اعضای کی جی بی درافغانستان، بدون
در نظرداشت، چنان نقش از بقیه سازمان های جاسوسی کشورهای جهان ومنطقه، به شمول دو دوکشور پاکستان وایران، دستاورد نارسا وناقص خواهد بود. امید آن می رود که روزی با کار وتلاش مستمر تحقیقی، چنان فعالیت های آسیب زا برای کشور دردمند ما، بازشناسی شده وآیینۀ عبرتی به دست آید.
ادامه دارد
توضیحات ورویکردها
1- ویکی پیدیا. ذیل معرفی کی جی بی
2- به یاد بیاوریم که در کشور ما از کودتای هفت ثور تا ختم حیات سیاسی حکومتی ح.د.خ ا. چندین بار نام سازمان " امنیتی " تغییر کرد. اگسا، کام، خاد ودر آخر نام واد گرفت.
3- مقدمۀ برگردان متن انگلیسی کتاب کی جی بی، در افغانستان. برای مزید معلومات مراجعه شود به تارنمای خورشید و رنگین.
4- ویکی پیدیا. معلومات در بارۀ "سیا"
5- ملا فیض محمد کاتب. سراج التواریخ. جلد چهارم. بخش سوم. ویرایش دکتر محمد سرور مولایی. کابل . 1390 خورشیدی.صص 95- 111- 196 . . .
6- اسنادی که پس از اشغال سفارت امریکا درتهران از طرف پیروان آیت الله خمینی زیر عنوان اسناد لانۀ جاسوسی انتشار یافت.
7- متروخین. کی جی بی در افغانستان. برگردان دکتور حمید سیماب. منبع یادشده درشمارۀ 2 توضیحات.
8- بیشترین این آثار از زبان روسی به فارسی دری، به وسیلۀ جناب عزیز آریانفر ترجمه شده اند.
این نمونه را بخوانیم که حتا نظارت عضو کی جی بی، سبب نارضایتی جنرال شوروی در کابل شده است:
" . . . ببرک از تۀ دل به ما خوش آمدید گفت. رفیع وزیر دفاع ویک آدم قد پست ،بی مو ، وپریده رنگ ... که به آسیایی ها نمی ماند ، (یعنی شوروی بود ) در کنار او ایستاده بود .من با شگفت زدگی به او نگریستم واز خود پرسیدم :این دیگر کیست ؟...هنگام ترک کاخ با بیقراری از اخرومییف پرسیدم :این دیگر کیست ؟
- رفیق .. x ( ایکس )
- رفیق ( ایکس ) ؟
- سرهنگ اوسادچی مامور کی جی بی.
او پیوسته با ببرک است . با او محـتاط باش .هرکاری که ما کنیم ، هر توصیه یی که به ببرک نمایم ، این نابکار همه را ضرب صفر میکند... وبخاطر داشته باش که پیوسته با اندروپف به عنوان مهره ی مورد اعتماد مطلق او ارتباط دارد.
نا آرامی ناخوشایندی در درونم به جوش وخروش آغاز کرد . "
برای مطالعات بیشتر این منابع نیز باید طرف توجه باشند:
- " فاجعۀ قرن ما، تلک خرس.شکست روس. این کتاب کوچک، گوشه یی از مداخلات وتشبثات سازمان جاسوسی پاکستان را نشان میدهد. نویسنده گان : دگروال محمد یوسف و مارک ادکین. برگرداننده به فارسی دری، انجنیرنثار احمد صمد. چاپ پاکستان.
- جنگ اشباح ، تاریخچۀ مداخلات سی آی ای، آی اس آی، کی جی بی ، واستخبارات سعودی درافغانستان ازتهاجم شوروی تا 10 سپتامبر2001.نویسنده : ستیوکول، برگرداننده از متن انگلیسی به فارسی دری : مهندس محمد اسحاق .
- جنگ وجاسوسی در کابل . چپاولگران از بازی خارج می شوند. نویسنده : یوری کوزنتس. برگرداننده به فارسی دری: دکتور پرویز آرزو.
9- کتاب خاطرات سیاسی عبدالقادرصص 112-113
10- منبع بالا. ص 114
11- منبع بالاص 154
12- منبع بالاص 155
13- 14 منبع بالا ص 206
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen