Donnerstag, 23. Januar 2014

زندان های ناآشنای کابل


شاه محمود محمود Shah Mahmood Mahmood

زندان های نا آشنای کابل

 Foto


در اثر تقاضای دوستان سلسله زندانها را با وجود ایکه افکار را مکدر مینمایید دوباره به بررسی میگرم تا با حقایق تلخ آنجا ها آشنا شویم 
کابل که وصف زیبایی هایش در اشعار شاعران در طول دوهزارسال جسته و گریخته رقم خورده است و یا در سنگواره ها و قطعات باستانی به نمایش آمده ٬ تمام با گلها رنگین است . اما در پهلوی آنهمه زیبایی ها در مرکزیت سیاسی چهره دیگر داشته و آنهم مقر سلطنت ٬حرمسرا ها و وزارت خانه ها و دهها مراکز تعلیمی و بالاخره زندانها که باید افراد که قانون را زیر پا میگذارند تا تنبیه شوند .اما با تأسف این زندانها افراد بیگناه و مظنونان سیاسی را نیز همراه داشت . دراین جا قبل از اینکه از زندان دهمزنگ و پل چرخی یاداوری کنیم از سه زندان دیگر که در مطالب قبلی از آنها نامبرده ام مختصرا یادآوری کنم .

                                         Foto
۱ـ زندان سرای بادام:
در گذر تنور سازی کابل حویلی دومنزله از خشت خام موقعیت داشت . معلوم نیست این سرای که قبلا مربوط شخص بنام بادام بود ویا اینکه هموطنان ما بادام را که از ولایات به کابل میاوردند دراین سرای بصورت عمده به فروش میرساندند . اما در زمان محمد نادر خان و صدارت محمد هاشم خان به حیث زندان از آن استفاده مینمودند . دارای ساختمان قدیمی بود که کلکین ها و اورسی های آن به شکل ساختمانهای معمول کشور مان سه پته یی بالا و پایین میشد و فقط پته یی بالای آن شیشه داشت تا روشنایی را به داخل انتقال بدهد.بنابر گفته خالد چرخی که در آنجا زندانی بود در یک قسمت حویلی دو پیاده خانه کوچک از خشت خام و دریک سمت دیگر ان دیوار بزرگی وجود داشت .
اطاق ها همه تاریک و نمناک و خیلی سرد و از روشنی برق در آنها اثری دیده نمیشد و فاقد هر نوع فرش و ظرف و حتی لحاف و دوشک و یا تشک وسطرنجی و گلیم بود . در صحن سرای بادام یک حلقه چاه آب موجود بود که معلوم نبود که پاکاری میشد یا خیر اما هنگامیکه خانواده چرخی درآنجا زندانی بود افراد امدند و آنرا پاکاری نمودند اما یقینا آب آشامیدنی صحی نداشت .
اطاق ها سرد و تاریک و حشرات موذیه کاملا خواب را بر زندانیان حرام ساخته بود . حویلی خیلی تنگ و به شکل مربع واقع شده بود و زمین آن شوره زار و اثری از سبزه و درخت درآن دیده نمیشد .یک دلگی سپاهی که معمولا ده تا دوازه نفر میشددر حویلی مقابل سرای مزبور این زندان را مراقبت مینمودند و شب وروز دروازه زندان قفل بود تنها در هنگام آوردن غذا و باز پرسی دروازه بزرگ سرای باز میشد .( چرخی ـ خالد صدیق ٬ از خاطراتم٬ ۲۰۰۷ ٬ کلن جرمنی ٬ صص ۴۳ -۵۷)

۲ - زندان سرای علی خان :
در کنار دریا کابل سرای علی خان موقعیت داشت که تاریخچه آن هنوز به درستی معلوم نیست که این سرای چه زمانی به زندان تبدیل شد . این زندان مانند همه سرای های قدیمه با دیوار ها بلند اعمار شده بود . به سه سمت اطاق های یک طبقه اعمار شده بود و دیوار ها پخسه یی و خیلی مستحکم و بلند بود و امکانات تماس با فضای بیرونی به کلی ناممکن بود . 
این زندان دارای یک دروازه خیلی ضخیم و بزرگ بود و قبل از وردود به زندان باید حویلی کوچکی را که سپاهیان و نگهبانان با قابچی ها بودوباش داشتند می گذشتند تا داخل سرای اصلی می شدند .اطراف سرای علی خان هیچگونه همسایه دیده نمیشود یا به اصطلاح گرادگرد سرای را فقط اراضی زراعتی تشکیل میداد .
این زندان برخلاف زندان سرای موتی و سرای بادام برق داشت و میتر آن نزد سپاهیان در حویلی کوچکتر بود که از طرف شب آنرا روشن مینمودند و صبح زود برق خاموش میشد . و از اینکه در کنار دریا موقعیت داشت فضای و هوای ستره داشت 
در هر دو زندان کمپودر از زندان ارگ مؤظف بود تا مریضان را تداوی نمایید و یابه اشاره داکتر که ندرتا به زندانیان سر میزد به شفاخانه دهمزنگ فرستاده میشدند.امراض معمول در این زندانها همانا توبرکلوز و روماتیزم بود .
اطاق های سرای علی خان تمام به شکل پُرانه بود و نم برای زندانیان جانکاه بود تلاش برای روبا خانه ساختن آن از طرف داکتر میر عبدالغنی خان گرفته شد و صدراعظم اجازه داد تا فرش اطاق ها روباه خانه شود اما به زودی دوباره نم تمام اطاق هارا فراگرفت .بنا فیصله نمودند تا زندانیان به زندان دهمزنگ انتقال داده شود ( چرخی ٬ خالد صدیق ٬ اثر قبل الذکر ٬ صص ۶۳ -۷۰)

۳ - زندان زنانه قلعچه :
در قلعچه در جنوب کابل در جوار محل آتشسپاری هندوباوران کابل قلعه بلند و بزرگی موجود بود که بلندی دیوار آن تا ۸ متر می رسید و دروازه بزرگی داشت . زنان که به جرایم محکوم میگردید و یا مظنون بودند به این زندان به سر میبردند . از جزییات این زندان تا حال کسی پرده نبرداشته اند اما هنگامیکه از کنار این زندان رد میشدیم اصلا سروصدای شنیده نمیشد فقط میدانستیم که این قلعه بلند زندان زنانه است که به اصطلاح عوام بندی خانه زنانه نام داشت .
یکی از زنان که دراین زندان سالهای سال ماند همان گلناز خانم ملقب به شیرین گل همسر مولا داد خان ناظر شخصی غلام جیلانی خان چرخی و غلام صدیق خان چرخی و خالۀ عبدالخالق بود که همزمان با خانوادۀ چرخی زندانی گردید. و به اصطلاح بچه ها آپه گلناز شهرت داشت . 
مرحومه گلناز خانم چهارده سال عمر جوانی را با انواع محرومیت ها و رنج زیاد در زندان زنانه قلعچه سپری نمود.( نقش زن در جامعه و خشونت علیه زن٬ ۷ اپریل ۲۰۱۳ )
دوستان گرامی با وجود تلاشهای ممتد نتوانستم عکس این سه زندان را برایت بگذارم اگر در آینده دوستان لطف نمودند 



حتما شمارا در جریان میگذارم  
Foto

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen