Donnerstag, 18. Dezember 2014

یادداشتی در ارتباط با "میم" . انور امینی



انور امینی

               
          یادداشتی در ارتباط با" میم "

  ریچارد داکنز فیلسوف انگلیسی، در دهۀ هشتاد سدۀ گذشته برای اولین بار مفهوم میم  Meme را در علوم اجتماعی، که معاد Gene در زیستشناسی است، معرفی کرد. " میم " همان بخش یک آیدیا، یک اندیشه، یک پارچۀ هنری، یک فکاهی، یک شعر، یک عقیده و یا هر پدیدۀ دیگر فرهنگی است، که پذیرنده، شنونده یا بیننده را وا میدارد تا آنرا تکرار کند، باز آفزینی کند و به دیگران انتقال دهد. به اساس نظر او و کریگ جیمز نویسندۀ آمریکایی عوامل فرهنگی نیز تابع قانون تکامل به اساس تیوری داروین میباشند و سه اصل تکامل یعنی: تولید مثل، تغییرات ناگهانی( موتیشن) و انتخاب طبیعی شامل حال آنها نیز میگردد. یعنی افکار ،عقاید، آیدیالوژی ها، ادیان، رسم و رواج ها و سایر بخشهای فرهنگ تابع قانون تکمل یا   Evolution . اند که ضرورت های زندگی اجتماعی آنها را خلق میکنند، رشد میدهند و باعث تغییر آنها میگردند. آن عده از عوامل فرهنگی ایکه با رشد این ضرورت ها رشد نکنند و با تغییرات زندگی اجتماعی تغییر نکنند از بین میروند. و آنعده از این عوامل که با رشد و با ضرورت های رشد اجتماعی متناسبآ رشد کنند زنده میمانند و به اصطلاح برای زنده ماندن انتخاب میشوند. این پروسۀ تغییر و تداوم قانونمند است و به اساس قانون تکامل عمل میکند. یعنی پدیده های فرهنگی مانند پدیده های بیولوژیک تولید مثل میکنند یا خود را باز میآفرینند، در جریان این باز آفرینی میتوانند دچار تغییرات ناگهانی شوند و پدیدۀ مشابه با تغییرات گاهی بسیار مهم بیآفرینند( موتیشن )، وبلاخره آنهاییکه قابلیت توافق با تغییرات محیط را دارا باشند زنده میمانند و از طرف شرایط محیطی ( اجتماعی ) برای زنده ماندن انتخاب میشوند ( انتخاب طبیعی).
همانطوریکه " جین" در زنده جانها مسؤل انتقال خواص حجرۀ مادری به حجرۀ دختری است، " میم" مسؤل انتقال این خواص در پدیده های کلتوری است. چگونگی انتقال خواص حجرات مادری به حجرات دختری در دنیای بیولوژیک شکل تعاملات و پروسه های کیمیایی در داخل حجرات را دارند. اما در عوامل فرهنگی این باز آفرینی از طریق تماس افراد باهمدیگر بطور مستقیم و یا غیر مستقیم صورت میگیرد، که متن هر دو پروسه یکی است یعنی در هر دو حالت معلومات انتقال مییابد. " جین" چیز دیگری به غیر از معلوماتی نیست که از طرف حجرۀ مادری به حجرۀ جدیدی که در اثر تکثر بوجود میآید برای تعین هویت و نوعیتش، داده میشود. مثلآَ: اینکه حجرۀ بوجود آمده در اثر تکثًرِ یک حجرۀ عضلی باید حتمآ یک حجرۀ عضلی باشد و نه چیز دیگری، توسط "جین" تعین شده و از حجرۀ مادری به حجرۀ جدید انتقال داده میشود. "جین" و "میم" هر دو قابلیت آنرا دارند که محرک و انگیزۀ باز تولید خود باشند. "جین" یک حجره آن حجره را وادار به تکثر میکند، " جین "یک ویروس حجرۀ میزبان خود را وادار به تکثر یا باز تولید ویروس مشابۀ خود میکند. به همین شکل" میم" یک جوک یا فکاهی شنونده را وادار میکند تا آنرا به دیگران بگوید وآنرا باز آفرینی کند. همانطوریکه میزبان یک ویروس نمیتواند در برابر خواست بازآفرینی آن ویروس ایستاده گی کند به همان ترتیب پذیرندۀ یک فکاهی خوب نمی تواند مانع خود در بازگویی آن فکاهی به دیگران شود. البته پدیده های مختلف فرهنگی به اشکال مختلف مربوطۀ خود شان باز آفرینی میشوند و یا خود را بازآفرینی میکنند، ولی در اصل مسأله که انتقال معلومات، و آن هم معلوماتیکه خود محرک انتقال و باز آفرینی خود باشد تغییر نمیکند. فکاهی های ملا نصرالدین می توانند تیپیک ترین نمونه برای این بحث باشند. دلیل اینکه آنها توانسته اند در طول سده ها از نسلی به نسل دیگر انتقال کنند همانا موجودیت "میم" قوی خنده در آنهاست، با آنکه عین فکاهی به انواع مختلف و با قصه های مختلف در سالهای مختلف ودر کشور های مختلف گفته شده است. هر فکاهی "میم" مخصوص خود را دارد که گاهی در قصه ها و حادثه های کم و بیش متفاوت از همدیگر بیان میگردد. مثلآ فکاهی( طلبی گرفتن بیل از همسایه و به طلب دادن تبر به آن همسایه)، که در آن ملا بیلی را که از همسایه طلبی گرفته است مسترد نمیکند و بهانه میآورد ولی موقعیکه همسایه تبر او را که طلبی گرفته است نمیخواهد برگرداند او زرنگانه آیت ساختگی از قرآن میآورد: " التبر من التاوان و البیل و من الهیچ" که مایۀ خنده همانا (زرنگی ملایی سؤاستفاده از اعتقادات مذهبی) او است. همین زرنگی ویژه ایکه در اینجا باعث خنده میشود باعث باز آفرینی این فکاهی نیز میشود. اما تغییرات در شکل قصه و حتا تغییر کامل قصه برای حفظ "میم" (زرنگی ملایی سؤ استفاده از اعتقادات مذهبی) نه تنها ممکن است، بلکه در یک محیط دیگر و در یک عصر دیگر برای زنده ماندن این فکاهی مطلقآ ضرور است. بخصوص در کشور های غیر اسلامی که قصه را به این شکل درک کرده نمیتوانند. ( ملا نصرالدین کرکتر همه جهانی است و بیش از 42 کشور دنیا او را از خود میدانند). حال اگر این فکاهی به شکل اولی باقی بماند و تن به تغیر ندهد نمیتواند به زندگی ادامه بدهد. فرض کنیم اگر کسی میخواست مردم را در جمهوری ترکمنستان اتحاد شوروی سابق در اوایل سالهای 1970 با این فکاهی بخنداند، چه گونه باید آنرا میگفت. چون مردم در آن کشور در آن وقت دیگر چیزی بنام مذهب و سؤاستفاده از اعتقادت مذهبی را نمیدانستند. او باید قصه را طوری میساخت که ( اگر میتوانست از سانسور پولیس سیاسی دولت بگذرد) ملا نصرالدین باید منشی ناحیۀ حزبی و زرنگی او باید شکل (سؤاستفاده از اعتقادات مردم به شعار های کمونستی ) میبود. که آن شکل تغییر یافتۀ ( موتیشن شدۀ) همان فکاهی میبود که قابلیت باز آفرینی( تکثر) را در محیط جدید دارامیبود( انتخاب طبیعی). نمونه های بهتر از این هم می توان در سیر تکامل افکار، ایدیالوژی ها، عقاید، رسم و رواج ها وبسا عوامل دیگر فرهنگی مشاهده کرد. تفاسیر نو از کتابهای کهن مذهبی در حقیقت چیزی دیگری نیست، به جز موتیشن آن مذاهب برای زنده ماندن در شرایط نو.
        


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen