گلنور بهمن
به نماد مروت و عیاری استاد سرور آذرخش
خشم آهوی فراری
چشمهیی از نسل دریابار جاری میشود
یک چمن گل در صدایش آبیاری میشود
یک چمن گل در صدایش آبیاری میشود
عابری از دشتهای فصل غربت میرسد
دستهایش پرچم سبزِ بهاری میشود
دستهایش پرچم سبزِ بهاری میشود
شبنمی از ذهن سبز آسمانها میچکد
مرهم پرهای خونین قناری میشود
مرهم پرهای خونین قناری میشود
آتشی از کورۀ خون شرافت میدمد
چلچراغ شام تار سوگواری میشود
چلچراغ شام تار سوگواری میشود
شاعری از بسکه شلاق تعصب میخورد
همزبان خشم آهوی فراری میشود
همزبان خشم آهوی فراری میشود
.............................................................................................................................................
یلدا صبور
آتـشِ نـهـان
اشكم چكيده بود به دامان كه آمدی
دردم گذشته بود زدرمان كه امدی
دردم گذشته بود زدرمان كه امدی
دیگر ترا برین دلِ من جایگاهِ نیست
از كوچه ي رقیب ، پشیمان که آمدی
از كوچه ي رقیب ، پشیمان که آمدی
من غرقِ حیرتم به کدام اشتباهِ من؟
رفتی به سادگی وچه حیران که آمدی
رفتی به سادگی وچه حیران که آمدی
افتاده ام زدیده ی مهرِ تو نازنین
افتاده ای زچشم رقیبان که آمدی
افتاده ای زچشم رقیبان که آمدی
چون نوشداروی که به سهراب بعدِ مرگ
كارم گذشته بود ز در مان که آمدی
كارم گذشته بود ز در مان که آمدی
اکنون که خفته است دلم در مغاکِ گور
بر من چه سود اين همه گريان كه آمدی
بر من چه سود اين همه گريان كه آمدی
اي آتشِ نهان شده در شعر های من
,, شعرم رسيده بود به پايان كه آمدی ،،
,, شعرم رسيده بود به پايان كه آمدی ،،
يـلـدا صـبور
پ ن : اين غزل گونه به استقبال غزلِ شاعر وارسته فرهاد صفريان
سروده شده
ok
AntwortenLöschen