سیاستی که به جنگ با پاکستان منتهی شده است
منو چهر
گزارشها حاکی از آناند که بار دیگر میان مرزبانان
افغانستان و پاکستان در ولایت ننگرهار درگیری رخ داده است. این رویداد بازهم در
پیِ ادعاهای مرزیِ افغانستان صورت گرفته و حتا پای رییس جمهور را به میان کشیده
است. رییس جمهور برای نخستین بار از به رسمیت نشناختنِ دیورند به عنوان خط مرزی
افغانستان و پاکستان، سخن گفت که واکنشهای شدیدی را در پی داشت.
اما هیأتی که از مجلس برای بررسی رویداد گوشته رفته است،
خبر داده که این مسأله بزرگتر از یک تبادلِ آتش میان نیروهای سرحدیِ دو کشور میباشد.
به گونهیی که گزارشِ این هیات نشان میدهد که منطقۀ «کامه» به پاکستانیها از
طرفِ مسوولان فروخته شده است. برای مردم منطقه، شناسنامه توزیع شده و همچنان
خدمات اجتماعی از سوی پیشاور برای آن منطقه، در نظر گرفته شده است
اما با این همه، ماجرای گوشته برای نخستین بار رییس
جمهور را به موضعگیریِ رسمی دربارۀ خط دیورند واداشت و اینک پشتونستانخواهیِ او
پس از یازده سال پنهانکاری، بر همهگان روشن شد و آقای کرزی حرفی را که نباید میزد،
بیان کرد. به نظر میرسد که بیانات آقای کرزی، روابط افغانستان و پاکستان را وارد
یک مرحلۀ دیگر ساخته است و روشن نیست که پیامدِ این موضعگیری چه خواهد بود.
در یازده سال گذشته، پاکستانیها درست نمیدانستند که
رییس جمهور کرزی چه موضعی در برابر خط دیورند دارد و آقای کرزی نیز با زیرکی، از
موضعگیریِ رسمی در اینباره طفره رفته بود. اما پاکستان از ترسِ چنان موضعگیرییی،
همواره فشارهای لازم را بر افغانستان وارد کرده بود تا مبادا چنین اتفاقی بیافتد.
اکنون به نظر میرسد که کار از کار گذشته است و این موضعگیری
میتواند سرآغاز یک فاجعه و فصلِ دیگری از تیرهگیِ روابط افغانستان و پاکستان
باشد.
بدیهی است که رییس جمهور جدای از اینکه خود یک
پشتونستانطلب است، این حرکت را روی دو ملحوظِ دیگر نیز روی دست گرفته:
۱- انتخابات
نزدیک است و این حرکت میتواند شماری از مردم را به سمتِ وی و یا یکی از نامزدانِ
مورد نظرش بکشاند.
۲- اما نکتۀ
مهمتر این است که جناب رییس جمهور چند روز قبل اعتراف کرد که از سازمان
استخباراتی ایالات متحده پول گرفته است. آگاهان این کار رییس جمهور را برابر با
خیانت ملی دانسـتند؛ اما سوگمندانه کسی آن را دنبال نکرد. از سوی دیگر، فاش شدنِ
قضیۀ گوشته و فروشِ آن منطقه بالای پاکستانیها نیز، خیانت دیگری است که متوجه
رییس جمهور میشود. آقای کرزی حتا بهخاطر پنهان نگه داشتنِ این موضوع هم که شده،
باید موقفِ خود را اعلام میکرد.
اکنون پرسش اینجاست که پس از این، روابط افغانستان و
پاکستان چه شکلی خواهد داشت؟
پاسخ دادن به این پرسش، سه امکان را فرا راهمان میگذارد
و احتمالاً پاکستان به این سه طرز رفتار، متوسل خواهد شد:
یکی آنکه روابط افغانستان و پاکستان تا سرحد یک جنگِ
تمامعیار پیش خواهد رفت؛ زیرا در این میانه نمیتوان تبِ پاکستانستیزیِ مردم
افغانستان و نقش تحریکآمیزِ هند در دامن زدن به این قضیه را نادیده گرفت. در این
صورت، تجاوز مستقیم پاکستان به خاک افغانستان، حتمیست و ناتوانی افغانستان در
برابر آن کشور نیز روشن.
راه دوم میتواند تعیینِ سیاستهای جدید باشد که
پاکستان با تمام نیروی استخباراتی خود، وارد عمل گردد. به گونهیی که یک بار دیگر
نیروهای افراطی و بنیادگرای طالب و یا هم یکی از گروههای از این دست، به کمک
نبردهای استخباراتی بر افغانستان مسلط شود. چنین وضعیتی، پس از خروج نیروهای
خارجی، خیلی از امکان به دور نیست.
سوم، ادامۀ سیاستهای کنونی از سوی پاکستان است اما با
این تفاوت که اینبار با منطقِ محکمتری به ویرانگریها و دخالتهایش در
افغانستان ادامه خواهد داد؛ منطقی که حکم میکند برای آرامش پاکستان، باید
افغانستان و مردمش قربانی شوند. بسیار ممکن است که این روند در قالب یک دوستیِ
ظاهری و ریاکارانه تا سالها ادامه یابد، اما در نهایت سقوط و تباهیِ افغانستان
حتمی خواهد بود.
اکنون دیده میشود که رهایی از دشمنی پاکستان، ناممکن
شده است. پاکستان این بار نه تنها که با افغانستان همکاری نخواهد کرد، بلکه با
نیروی بیشتری برای فروپاشی نظام در افغانستان توطئه خواهد چید. بیتردید که بسا از
کشورهای متحد پاکستان، آن کشور را در این راستا همکاری خواهند نمود. زیرا پاکستان،
استدلالِ موجهی برای نابودی افغانستان دارد. افغانستان، طالبِ حق مسلم پاکستان است
و این خود میتواند دستاویز خوبی برای متحد کردنِ همکاران پاکستان باشد. اظهارات رییس
جمهور کرزی نه تنها که پاکستان را بر موضعش در قبال افغانستان موجه نشان میدهد،
بل کارنامۀ سیاهِ سیسالۀ این کشور را در برابر افغانستان نیز توجیه میکنـد.
بنابراین، به جرأت میتوان گفت که اظهارات آقای کرزی،
افغانستان را تا سرحدِ یک جنگِ تمامعیار با پاکستان پیش برده است، اما اینکه چه
زمانی این جنگ شروع خواهد شد و با کدام روش؛ باید منتظر گذشتِ زمان ماند.
..................................................................................................
به نقل از روزنامۀ ماندگار
17 ثور
فرستنده به خوشه : شاپور
............................................
جنگ مرزی و روابط شکننده
افغانستان با پاکستان
شنبه
۱۴
ثور ۱۳۹۲حقبین
درگیری
بین نیروهای افغانستان و پاکستان در سرحدات شرقی کشور، نشان داد که روابط دو کشور
همواره میتواند شکننده باشد. براساس برخی از گزارشهایی که در رسانههای داخلی به
نشر رسیده است، درگیری مرزی ناشی از تحرکاتی بوده است که از سوی سربازان پاکستانی
در منطقه کلید خورده است. سربازان پاکستانی چندی پیش تاسیساتی را در نوار مرزی
جابهجا کرده بودند که باعث شده بود تا وزارت دفاع افغانستان بدان معترض شود. با
اینکه گفته میشد در نشست سهجانبه بروکسل به این موضوع نیز پرداخته شده و برای
حل آن تصمیم گرفته شده است، اما درگیری اخیر نشان داد که در کنفرانس بروکسل برای
حل مشکل بهوجود آمده در مرز با پاکستان کاری صورت نگرفته است.
هیچ
یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند.
از سوی دیگر این درگیری ثابت ساخت که به پاکستان نمیتوان
اعتماد کرد. پاکستان هرگز به امنیت افغانستان و ثبات سیاسی این کشور علاقه و پایبندی
ندارد. پاکستان علیرغم انتظاری که مردم افغانستان دارد، به شورشیان مسلح مخالف
دولت افغانستان پناه داده است و از گروههای شورشی حمایت میکند. حمایت پاکستان از
گروههای شورشی که بر ضددولت افغانستان و علیه امنیت افغانستان فعالیت دارند، مبین
این است که پاکستان نمیخواهد در افغانستان امنیت وجود داشته باشد.
هیچ یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند.
اما درگیریهای اخیر در مرزهای شرقی کشور بین نیروهای
مرزی پاکستان و نیروهای سرحدی افغانستان زنگ خطر جدیدی را به صدا در آورد. این
درگیری نشان داد که پاکستان نه تنها به امنیت و ثبات افغانستان کمک نمیکند، بلکه
از هر فرصت ممکن استفاده میکند تا ثبات و امنیت افغانستان را به هم بزند. ایجاد
دروازه در منطقه داخلی خاک افغانستان از سوی نیروهای پاکستانی و جابهجایی تاسیسات
نظامی در نواحی مرزی پاکستان، حرکت هشداردهندهای است که نشان میدهد نظامیان
پاکستانی احترامی به تمامیت ارضی افغانستان ندارند. عدم احترام نظامیان پاکستانی
به تمامیت ارضی افغانستان و انجام تحرکاتی که بیحرمتی به تمامیت ارضی افغانستان
محسوب میشود، نمیتواند یک اقدام شخصی از سوی نظامیان پاکستانی تلقی شود. چنین
کاری ثابت میکند که در مفکوره سیاسی دولت پاکستان، دستاندازی به افغانستان وجود
دارد و این فکر بر نظامیان آن کشور نیز تاثیر کرده است. همین فکر نفوذ و دستاندازی
بر افغانستان است که نظامیان پاکستانی را تحریک میکند تا در داخل قلمرو افغانستان
دروازه مرزی ایجاد کند و یا اینکه تاسیسات نظامی خود را جابهجا کند.
این در حالی است که در عرف بینالمللی، احترامگذاری به
احساسات وطندوستانه سربازان مرزی کشورها و بهکارگیری احتیاط رفتاری در نقاط
سرحدی مورد تاکید قرار دارد و سربازان سرحدی از سوی دولتهای متبوعشان تشویق میشود
که در نقاط سرحدی و در حالیکه در دیدرس سربازان سرحدی کشورهای مجاور قرار دارند،
بهگونه احترامآمیز به استقلال و حاکمیت ملی کشورهای همسایه رفتار کنند.
عدم اعتماد به سیاست پاکستان ایجاب میکند که از سوی
دولت افغانستان نیز سیاستهای مقتضی روی دست گرفته شود. بهنظر میرسد یکی از راههای
مهمی که میتواند در این زمینه مفید باشد این است که دولت افغانستان اذهان جامعه
جهانی را متوجه خطری بکند که از ناحیه پاکستان نسبت به افغانستان متوجه میباشد.
اگر اذهان جامعه جهانی به این موضوع جلب شود، امکان این ایجاد خواهد شد که فشار
بینالمللی بر پاکستان وارد شود تا از انجام تحرکات حساسیتبرانگیز در سرحدات با
افغانستان خودداری کند.
تجربه ثابت کرده است که پاکستان از نظر اخلاق و رفتار
سیاسی نتوانسته است، اعتماد همسایگانش را جلب کند. هیچ یک از همسایگان پاکستان
نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند. پاکستان با هند در حالت
عدم اعتماد بهسر میبرد. این کشور با افغانستان نیز رفتار مشابه دارد. سیاستمداران
اسلامآباد هم گروههای افراطی را برای شورشگری در هندوستان تشویق میکند و هم از
گروههای تندرو و شورشگر در افغانستان حمایت میکنند. این نشان میدهد که سران
اسلامآباد علاقهای ندارند که بهصورت احترامآمیز و اعتمادزا با همسایگانش رفتار
کنند. از اینرو بهترین راه این است که اسلامآباد برای بهبود اخلاق سیاسیاش در
رفتار با همسایگانش از سوی سازمان ملل متحد تحت فشار گذاشته شود.
سازمان ملل متحد که مواظبت از صلح جهانی را بهعنوان یکی
از مهمترین مسوولیتها بهدوش دارد باید در این زمینه تامل کرده و به جستجوی راههایی
که بتواند رفتار پاکستان در برابر همسایگانش را تغییر دهد بپردازد. بیتوجهی به
رفتار سیاسی پاکستان باعث شده است که امنیت جهانی با خطر مواجه شود. سازمانهای
استخباراتی پاکستان گروههای شورش گر را در سطح منطقه حمایت میکند. گروههای
شورشگر با استفاده از فضای آموزشی و حمایتیای که در پاکستان دارند، در تلاش است
تا امنیت جهان را با خطر روبهرو کند.
مطالعۀ مظامین قبلی
لطفا ً برای مطالعۀ مضامینی که قبلا نشر شده اند، رهنمای Ältere Posts را که در آخر صفحه است، فشار دهید.
منو چهر
اما هیأتی که از مجلس برای بررسی رویداد گوشته رفته است، خبر داده که این مسأله بزرگتر از یک تبادلِ آتش میان نیروهای سرحدیِ دو کشور میباشد. به گونهیی که گزارشِ این هیات نشان میدهد که منطقۀ «کامه» به پاکستانیها از طرفِ مسوولان فروخته شده است. برای مردم منطقه، شناسنامه توزیع شده و همچنان خدمات اجتماعی از سوی پیشاور برای آن منطقه، در نظر گرفته شده است
در یازده سال گذشته، پاکستانیها درست نمیدانستند که رییس جمهور کرزی چه موضعی در برابر خط دیورند دارد و آقای کرزی نیز با زیرکی، از موضعگیریِ رسمی در اینباره طفره رفته بود. اما پاکستان از ترسِ چنان موضعگیرییی، همواره فشارهای لازم را بر افغانستان وارد کرده بود تا مبادا چنین اتفاقی بیافتد.
اکنون به نظر میرسد که کار از کار گذشته است و این موضعگیری میتواند سرآغاز یک فاجعه و فصلِ دیگری از تیرهگیِ روابط افغانستان و پاکستان باشد.
بدیهی است که رییس جمهور جدای از اینکه خود یک پشتونستانطلب است، این حرکت را روی دو ملحوظِ دیگر نیز روی دست گرفته:
۱- انتخابات نزدیک است و این حرکت میتواند شماری از مردم را به سمتِ وی و یا یکی از نامزدانِ مورد نظرش بکشاند.
۲- اما نکتۀ مهمتر این است که جناب رییس جمهور چند روز قبل اعتراف کرد که از سازمان استخباراتی ایالات متحده پول گرفته است. آگاهان این کار رییس جمهور را برابر با خیانت ملی دانسـتند؛ اما سوگمندانه کسی آن را دنبال نکرد. از سوی دیگر، فاش شدنِ قضیۀ گوشته و فروشِ آن منطقه بالای پاکستانیها نیز، خیانت دیگری است که متوجه رییس جمهور میشود. آقای کرزی حتا بهخاطر پنهان نگه داشتنِ این موضوع هم که شده، باید موقفِ خود را اعلام میکرد.
اکنون پرسش اینجاست که پس از این، روابط افغانستان و پاکستان چه شکلی خواهد داشت؟
پاسخ دادن به این پرسش، سه امکان را فرا راهمان میگذارد و احتمالاً پاکستان به این سه طرز رفتار، متوسل خواهد شد:
یکی آنکه روابط افغانستان و پاکستان تا سرحد یک جنگِ تمامعیار پیش خواهد رفت؛ زیرا در این میانه نمیتوان تبِ پاکستانستیزیِ مردم افغانستان و نقش تحریکآمیزِ هند در دامن زدن به این قضیه را نادیده گرفت. در این صورت، تجاوز مستقیم پاکستان به خاک افغانستان، حتمیست و ناتوانی افغانستان در برابر آن کشور نیز روشن.
راه دوم میتواند تعیینِ سیاستهای جدید باشد که پاکستان با تمام نیروی استخباراتی خود، وارد عمل گردد. به گونهیی که یک بار دیگر نیروهای افراطی و بنیادگرای طالب و یا هم یکی از گروههای از این دست، به کمک نبردهای استخباراتی بر افغانستان مسلط شود. چنین وضعیتی، پس از خروج نیروهای خارجی، خیلی از امکان به دور نیست.
سوم، ادامۀ سیاستهای کنونی از سوی پاکستان است اما با این تفاوت که اینبار با منطقِ محکمتری به ویرانگریها و دخالتهایش در افغانستان ادامه خواهد داد؛ منطقی که حکم میکند برای آرامش پاکستان، باید افغانستان و مردمش قربانی شوند. بسیار ممکن است که این روند در قالب یک دوستیِ ظاهری و ریاکارانه تا سالها ادامه یابد، اما در نهایت سقوط و تباهیِ افغانستان حتمی خواهد بود.
اکنون دیده میشود که رهایی از دشمنی پاکستان، ناممکن شده است. پاکستان این بار نه تنها که با افغانستان همکاری نخواهد کرد، بلکه با نیروی بیشتری برای فروپاشی نظام در افغانستان توطئه خواهد چید. بیتردید که بسا از کشورهای متحد پاکستان، آن کشور را در این راستا همکاری خواهند نمود. زیرا پاکستان، استدلالِ موجهی برای نابودی افغانستان دارد. افغانستان، طالبِ حق مسلم پاکستان است و این خود میتواند دستاویز خوبی برای متحد کردنِ همکاران پاکستان باشد. اظهارات رییس جمهور کرزی نه تنها که پاکستان را بر موضعش در قبال افغانستان موجه نشان میدهد، بل کارنامۀ سیاهِ سیسالۀ این کشور را در برابر افغانستان نیز توجیه میکنـد.
بنابراین، به جرأت میتوان گفت که اظهارات آقای کرزی، افغانستان را تا سرحدِ یک جنگِ تمامعیار با پاکستان پیش برده است، اما اینکه چه زمانی این جنگ شروع خواهد شد و با کدام روش؛ باید منتظر گذشتِ زمان ماند.
............................................
جنگ مرزی و روابط شکننده
افغانستان با پاکستان
شنبه
۱۴
ثور ۱۳۹۲حقبین
درگیری
بین نیروهای افغانستان و پاکستان در سرحدات شرقی کشور، نشان داد که روابط دو کشور
همواره میتواند شکننده باشد. براساس برخی از گزارشهایی که در رسانههای داخلی به
نشر رسیده است، درگیری مرزی ناشی از تحرکاتی بوده است که از سوی سربازان پاکستانی
در منطقه کلید خورده است. سربازان پاکستانی چندی پیش تاسیساتی را در نوار مرزی
جابهجا کرده بودند که باعث شده بود تا وزارت دفاع افغانستان بدان معترض شود. با
اینکه گفته میشد در نشست سهجانبه بروکسل به این موضوع نیز پرداخته شده و برای
حل آن تصمیم گرفته شده است، اما درگیری اخیر نشان داد که در کنفرانس بروکسل برای
حل مشکل بهوجود آمده در مرز با پاکستان کاری صورت نگرفته است.
هیچ
یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند.
از سوی دیگر این درگیری ثابت ساخت که به پاکستان نمیتوان
اعتماد کرد. پاکستان هرگز به امنیت افغانستان و ثبات سیاسی این کشور علاقه و پایبندی
ندارد. پاکستان علیرغم انتظاری که مردم افغانستان دارد، به شورشیان مسلح مخالف
دولت افغانستان پناه داده است و از گروههای شورشی حمایت میکند. حمایت پاکستان از
گروههای شورشی که بر ضددولت افغانستان و علیه امنیت افغانستان فعالیت دارند، مبین
این است که پاکستان نمیخواهد در افغانستان امنیت وجود داشته باشد.
هیچ یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند.
اما درگیریهای اخیر در مرزهای شرقی کشور بین نیروهای
مرزی پاکستان و نیروهای سرحدی افغانستان زنگ خطر جدیدی را به صدا در آورد. این
درگیری نشان داد که پاکستان نه تنها به امنیت و ثبات افغانستان کمک نمیکند، بلکه
از هر فرصت ممکن استفاده میکند تا ثبات و امنیت افغانستان را به هم بزند. ایجاد
دروازه در منطقه داخلی خاک افغانستان از سوی نیروهای پاکستانی و جابهجایی تاسیسات
نظامی در نواحی مرزی پاکستان، حرکت هشداردهندهای است که نشان میدهد نظامیان
پاکستانی احترامی به تمامیت ارضی افغانستان ندارند. عدم احترام نظامیان پاکستانی
به تمامیت ارضی افغانستان و انجام تحرکاتی که بیحرمتی به تمامیت ارضی افغانستان
محسوب میشود، نمیتواند یک اقدام شخصی از سوی نظامیان پاکستانی تلقی شود. چنین
کاری ثابت میکند که در مفکوره سیاسی دولت پاکستان، دستاندازی به افغانستان وجود
دارد و این فکر بر نظامیان آن کشور نیز تاثیر کرده است. همین فکر نفوذ و دستاندازی
بر افغانستان است که نظامیان پاکستانی را تحریک میکند تا در داخل قلمرو افغانستان
دروازه مرزی ایجاد کند و یا اینکه تاسیسات نظامی خود را جابهجا کند.
این در حالی است که در عرف بینالمللی، احترامگذاری به احساسات وطندوستانه سربازان مرزی کشورها و بهکارگیری احتیاط رفتاری در نقاط سرحدی مورد تاکید قرار دارد و سربازان سرحدی از سوی دولتهای متبوعشان تشویق میشود که در نقاط سرحدی و در حالیکه در دیدرس سربازان سرحدی کشورهای مجاور قرار دارند، بهگونه احترامآمیز به استقلال و حاکمیت ملی کشورهای همسایه رفتار کنند.
عدم اعتماد به سیاست پاکستان ایجاب میکند که از سوی دولت افغانستان نیز سیاستهای مقتضی روی دست گرفته شود. بهنظر میرسد یکی از راههای مهمی که میتواند در این زمینه مفید باشد این است که دولت افغانستان اذهان جامعه جهانی را متوجه خطری بکند که از ناحیه پاکستان نسبت به افغانستان متوجه میباشد. اگر اذهان جامعه جهانی به این موضوع جلب شود، امکان این ایجاد خواهد شد که فشار بینالمللی بر پاکستان وارد شود تا از انجام تحرکات حساسیتبرانگیز در سرحدات با افغانستان خودداری کند.
تجربه ثابت کرده است که پاکستان از نظر اخلاق و رفتار سیاسی نتوانسته است، اعتماد همسایگانش را جلب کند. هیچ یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند. پاکستان با هند در حالت عدم اعتماد بهسر میبرد. این کشور با افغانستان نیز رفتار مشابه دارد. سیاستمداران اسلامآباد هم گروههای افراطی را برای شورشگری در هندوستان تشویق میکند و هم از گروههای تندرو و شورشگر در افغانستان حمایت میکنند. این نشان میدهد که سران اسلامآباد علاقهای ندارند که بهصورت احترامآمیز و اعتمادزا با همسایگانش رفتار کنند. از اینرو بهترین راه این است که اسلامآباد برای بهبود اخلاق سیاسیاش در رفتار با همسایگانش از سوی سازمان ملل متحد تحت فشار گذاشته شود.
سازمان ملل متحد که مواظبت از صلح جهانی را بهعنوان یکی از مهمترین مسوولیتها بهدوش دارد باید در این زمینه تامل کرده و به جستجوی راههایی که بتواند رفتار پاکستان در برابر همسایگانش را تغییر دهد بپردازد. بیتوجهی به رفتار سیاسی پاکستان باعث شده است که امنیت جهانی با خطر مواجه شود. سازمانهای استخباراتی پاکستان گروههای شورش گر را در سطح منطقه حمایت میکند. گروههای شورشگر با استفاده از فضای آموزشی و حمایتیای که در پاکستان دارند، در تلاش است تا امنیت جهان را با خطر روبهرو کند.
این در حالی است که در عرف بینالمللی، احترامگذاری به احساسات وطندوستانه سربازان مرزی کشورها و بهکارگیری احتیاط رفتاری در نقاط سرحدی مورد تاکید قرار دارد و سربازان سرحدی از سوی دولتهای متبوعشان تشویق میشود که در نقاط سرحدی و در حالیکه در دیدرس سربازان سرحدی کشورهای مجاور قرار دارند، بهگونه احترامآمیز به استقلال و حاکمیت ملی کشورهای همسایه رفتار کنند.
عدم اعتماد به سیاست پاکستان ایجاب میکند که از سوی دولت افغانستان نیز سیاستهای مقتضی روی دست گرفته شود. بهنظر میرسد یکی از راههای مهمی که میتواند در این زمینه مفید باشد این است که دولت افغانستان اذهان جامعه جهانی را متوجه خطری بکند که از ناحیه پاکستان نسبت به افغانستان متوجه میباشد. اگر اذهان جامعه جهانی به این موضوع جلب شود، امکان این ایجاد خواهد شد که فشار بینالمللی بر پاکستان وارد شود تا از انجام تحرکات حساسیتبرانگیز در سرحدات با افغانستان خودداری کند.
تجربه ثابت کرده است که پاکستان از نظر اخلاق و رفتار سیاسی نتوانسته است، اعتماد همسایگانش را جلب کند. هیچ یک از همسایگان پاکستان نسبت به رفتار و اخلاق سیاسی اسلامآباد اعتماد ندارند. پاکستان با هند در حالت عدم اعتماد بهسر میبرد. این کشور با افغانستان نیز رفتار مشابه دارد. سیاستمداران اسلامآباد هم گروههای افراطی را برای شورشگری در هندوستان تشویق میکند و هم از گروههای تندرو و شورشگر در افغانستان حمایت میکنند. این نشان میدهد که سران اسلامآباد علاقهای ندارند که بهصورت احترامآمیز و اعتمادزا با همسایگانش رفتار کنند. از اینرو بهترین راه این است که اسلامآباد برای بهبود اخلاق سیاسیاش در رفتار با همسایگانش از سوی سازمان ملل متحد تحت فشار گذاشته شود.
سازمان ملل متحد که مواظبت از صلح جهانی را بهعنوان یکی از مهمترین مسوولیتها بهدوش دارد باید در این زمینه تامل کرده و به جستجوی راههایی که بتواند رفتار پاکستان در برابر همسایگانش را تغییر دهد بپردازد. بیتوجهی به رفتار سیاسی پاکستان باعث شده است که امنیت جهانی با خطر مواجه شود. سازمانهای استخباراتی پاکستان گروههای شورش گر را در سطح منطقه حمایت میکند. گروههای شورشگر با استفاده از فضای آموزشی و حمایتیای که در پاکستان دارند، در تلاش است تا امنیت جهان را با خطر روبهرو کند.
مطالعۀ مظامین قبلی
لطفا ً برای مطالعۀ مضامینی که قبلا نشر شده اند، رهنمای Ältere Posts را که در آخر صفحه است، فشار دهید.
لطفا ً برای مطالعۀ مضامینی که قبلا نشر شده اند، رهنمای Ältere Posts را که در آخر صفحه است، فشار دهید.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen