Mittwoch, 8. Mai 2013

دسیسۀ خط دیورند



                                   

داکتر ثنا نیکپی                              

 می 2013

تورنتو/ کانادا


دسیسۀ خط دیورند و
 نیرنگ دوستی و "دشمنی" با پاکستان

تقریبا یک دهه و نیم موجودیت و فعالیت نیرو های نظامی و استخبارات کشور های خارجی، تصمیم مبنی بر خروج نیرو های خارجی تا سال 2014 میلادی ، اصرار و وارد نمون فشار سیستماتیک امریکا مبنی بر تحمیل ایجاد پایگاه نظامی اش در افغانستان و پافشاری جدی و غیر قابل تغییر انگلیس بخاطر برگرداندن دوباره طالبان به قدرت، این کشور را در وضعیت بغرنج قرار داده که امید و نامیدی های زیاد را برای مردم و دشمنان افغانستان بوجود آورده است.
در شرایط کنونی افغانستان به آهوی مشابه است که جسم آن توسط پلنگان دریده شده، کفتاران و شغالان هم در کمین هستند تا ریزه های استخوان یا پارچه های پوستش به آنها هم برسد. آنها از دور و نزدیک بخاطر جویدن و بلعیدن افغانستان دندان می سایند.
از افغان های سراسیمه، گروهی بخاطر برتری جویی بردیگر و گروهی بخاطر بقا و نجات از نابودی و فرار از کشتار جمعی فقط بخاطر موجودیت شان با وحشی ترین غول های داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کنند.
چالش های جدید گرایشات و تمایلات نو را در تعیین سرنوشت جامعه و کشور به وجود آورده است. یکی بخاطر نجات از استبداد دیگری طرح جدایی را زمزمه می کند و دیگری در حالت نامساعد تاریخی خیال بزرگ منشی و توسعه طلبی را بسر دارد.
گرچه خط دیورند در تاریخ افغانستان به مثابه یک داغ ناسور شناخته شده که ارتجاعی ترین و وطنفروشترین حکومت ها هم آنرا به رسیمیت نشناخته اند. ولی زمانیکه افغانستان نیرومند ترین اردوی منطقه را داشته، هوس باطل کردن خط دیورند را نکرده است.

امروز افغانستان بیش از هر وقت دیگر در نامساعد ترین حالت در مقابل رقیب آشتی ناپذیر و دشمن خون آشام خود پاکستان قرار دارد که باید فقط پالیسی های دفاعی و بی حد محتاط را داشته باشد و هرگز هوس دوستی با این دشمن مکار را نکند.
طرح بطلان خط دیورند در وضع کنونی که در افغانستان حاکمیت ملی وجود ندارد، اشتباه بزرگ است. افغانستان هرگز نمی تواند در مقابل پاکستان حالت تهاجمی داشته باشد. گرچه یگانه راه وحدت ملی و جلوگیری از تجزیه افغانستان اعلان جنگ با پاکستان است، ولی افغانستان حالا به این کار آماده نیست. بطلان خط دیورند هم امکانات مادی و معنوی، تجهیزات و روحیه ملی و همبستگی ملی می خواهد که افغانستان هم از اقتصاد و هم از دید همبستگی ملی شدیدترین حالت قهقرایی را دارد.
در حالیکه موسسان خط دیورند، یعنی انگلیس ها مشغول صدها خط نادیدنی نظیردیورند در افغانستان بوده و حاکمیت ملی این کشور را مستقیما بدست دارند، پیشنهاد بطلان آن یک ادعای پوچ و عوامفریبانه است.

عده یی ازگروه های سیاسی افغانستان هم در حالت سراسیمه گی و هم به مثابه حلقه یی از زنجیر های دسیسه متود تبارز شان را به صفت یک نیروی سیاسی ، بطلان خط دیورند را پیشکش می کنند تا از احساسات وطندوستی افغان ها استفاده کنند.
من در این نوشته در باره بطلان و یا به رسمیت شناختن خط دیورند اظهار نظر نمی کنم. هدف من شناخت این زخم کهن است که به راه حل عاقلانه ضرورت دارد، نه به احساسات و استفاده بخاطر قدرت و تبارز در صحنه سیاست های دسیسه آمیز.
به باور من شرط اول مساله دیورند در قدم اول مجازات اجرا کننده های آنست. اگر امضای معاهده دیورند یک خیانت ملی و عمل وطنفروشانه است، پس کسانی بوده اند که این خیانت را انجام داده اند. چنین افرادی چه مرده باشند یا زنده، باید محاکمه شوند و به صفت خاین ملی و وطنفروش شناخته شوند. کسانی که عبدالرحمان خان را به صفت امیر مقتدر و «بابا» بشناسند، بطلان خط دیورند از جانب آنها صادقانه نبوده، فریب نوبتی هموطنان خوش باور و وطنپرست ما خواهد بود. من ادعای کسانی را باور دارم که قضیه دیورند را از محاکمه امیر عبدالرحمان خان آغاز کنند. این عمل بهترین معیار برای صادق بودن آنها در باره قضیه دیورند است. کسانی که صد ها خط نادیدنی دیورند را از اتک تا آمو در حال کشیدن هستند حق ندارند حتی در باره دیورند صحبت کنند.

دوستی با پاکستان دشمنی با افغانستان است. فریزر تتلر سفیر سابق بریتانیه در کابل درکتاب خود«افغانستان» می نویسد: « قبائل سرحدی (پشتونستان آزاد) مسلح و مهیب اند وهر آن امکان حمله و سرازیر شدن ایشان به اتفاق افغانستان در سر زمین هندوستان موجود است.این خطر هند شمالی وخطر صلح آسیای وسطی فقط بواسطه ضم و یکجا شدن دو دولت افغانستان و پاکستان با یکدیگربهر شکلیکه باشد،میتواند رفع گردد،ولو نظر به اختلافات روحی و اقتصادی وسیاسی وملی،اختلاط آن دوکشور ممکن بنظرنرسد، مهذا تاریخ حکم میکند که این اختلاط عملی گردد.واگراین عملیه بشکل صلح آمیزانجام نگیرد،با قوت عملی خواهد شد،زیرااگرافغانستان وپاکستان بواسطه این اختلافات و یا مزخرفات خط دیورند منقسم و دو پارچه باشند،حالت مساعدی برای انقلاب و موقع مناسبی برای کمونیزم فراهم خواهد شد.... پس درحالت عدم اتحاد افغانستان وپاکستان وفقدان پشتیبانی انگیس و امریکا،بازار جبهه شمال هجوم به عمل آمده وکنترول هندوکش بدست اجانب خواهد افتاد.تاریخ نشان میدهد کسیکه هندوکش را دردست دارد،کلید هندوستان دردست اوست، بر عکس اگرافغانستان وپاکستان یکی شده آرام ومسعود باشندبا تشکیل یک پایگاه قوی شرقی درسلسله طویل دول اسلامی ازباسفور تا پامیر رول مهمی بازی خواهد کرد...»

سایت خبرنامه نوا می نویسد: «چاودری رحمت علی (1895-1951) بنيانگذار «جنبش ملی پاکستان» و يکی از نخستين هواداران تشکيل پاکستان بود. وی - همراه با پير احسان الدين و خواجه عبدالرحيم - کلمه «پاکستان» را ابداع کرد و به اين دليل در پاکستان از وی با احترام ياد می شود.
از ديدگاه چاودری رحمت علی در کلمه پاکستان «P» از پنجاب «A» از افغانيه (ايالت صوبه سرحد)، «K» از کشمير، «I» از ايران، «S» از سند، «T» از تخارستان (آسيای مرکزی)، «A» از افغانستان و «N» (آخرين حرف بلوچستان) از بلوچستان نمايندگی می کند.

از سوی ديگر، اسلم خان ختک پس از تشکيل پاکستان نخست به عنوان سکرتر اول سفارت و بعدا به حيث سفير پاکستان در کابل ايفای وظيفه می کرد. وی در کتابی تحت عنوان «اوديسه پتانها» از تلاشهايی پرده برداشته که به گفته خودش در جهت ايجاد کنفدارسيونی بين افغانستان و پاکستان صورت گرفته بود و اگر کودتای ايوب خان اتفاق نمی افتاد شايد چنين اتحادی عملی می شد. «خاطرات» محمد اسلم خان ختک نمايانگر اين واقعيت است که پاکستانيها از همان روزهای نخست برنامه خاصی در رابطه با افغانستان در سر داشته اند.
اعمار دیوار و دروازه در امتداد خط دیورند از طرف پاکستان معامله یی میان پاکستان، انگلستان، حلقات حکومت کرزی بخاطر شکل دادن و سمت دادن مسایل سیاسی افغانستان، منجمله امضای قراداد پایگاه نظامی و  انتخابات ریاست جمهوری در این کشور می باشد    

به باور من این "بازی" یا دسیسه، زمینه سازی برای امضای پیمان نظامی امریکا با  افغانستان و حضور دایمی نظامیان آن کشور با تحمیل شرایط امریکا از جمله داشتن مصوونیت قضایی برای آنهامی باشد
به باور من این "بازی" یا دسیسه، زمینه سازی برای امضای پیمان نظامی امریکا با افغانستان  کرزی، انگلستان، پاکستان و امریکا اجرا کننده های این بازی بزرگ هستند و احساسات ملی مردم افغانستان را توسط تجاوز پاکستان تحریک کرده با برجسته کردن ضعف دفاعی افغانستان در عرصه های نظامی و سیاسی حضور نظامیان خارجی را با داشتن مصونیت قضایی حتمی، ضروری، موجه و "قانونی" می سازند.      

کرزی در اجرای این معامله شریک بوده و ادعای وی مبنی بر اخطارش که "هیج حکومتی در افغانستان خط دیورند را به رسمیت نشناخته و نمی شناسد" این معنی را میدهد. زیرا او می خواهد به مردم بگوید که ما بخاطر دفاع ازتمامیت ارضی به قانونی ساختن قوای خارجی ضرورت داریم .تا از ما دفاع کند.      
قوای خارجی ادعای حفاظت و نگهداری افغانستان را به عهده گرفته، پس چرا پاکستان توانسته است که 45 کیلومتر در خاک افغانستان داخل شده برای مردم اسناد شهروندی آنکشور را بدهد . چرا قوای خارجی در محلات امن شمال و مرکز موجود بوده و تخلیه را از مرز های پاکستان و نقاط طالبان آغاز کرده اند.            
چرا کرزی تا هنوز پاکستان و طالبان را دوست و برادر خطاب می کند، چرا کرزی چند روز قبل در پاریس زرداری را در آغوش گرفت؟ آیا رییس جمهور مملکت خبر نبود که پاکستان 45 کیلو متر در قلمرو کشورش پیسروی کرده و خون هموطنانش را ریخته است؟ 

اگر امضای پایگاه نظامی امریکا برای افغانستان ضروری باشد، امتیازات شرم آور مانند دادن مصوونیت قضایی ضروری نیست. تامین عدالت را که جز حاکمیت ملی است از بین می برد، مردم بی دفاع مرا در معرض جنایات افراد مسلح خارجی قرار میدهد و در آخرین تحلیل دفاع از جنایات احتمالی خارجی در برابر قربانیان شهروند افغانستان می باشد.    
من مطمین هستم که به زودی کرزی لویه جرگه ننگین غیرقانونی و تقلبی را دعوت می کند. زیرا مرحله ذهنیت سازی برای این کار انجام شده است.
.................................

مطالعۀ مظامین قبلی 
لطفا ً برای مطالعۀ مضامینی که قبلا  نشر شده اند، رهنمای Ältere Posts  را که در آخر صفحه است، فشار دهید.
....................................................


af:monitor


17 ثور1392

ولی آریا


ولی آریا، کارشناس مسائل سیاسی افغانستان است. او دکترای علوم سیاسی از بریتانیا دارد و با شماری از رسانه های داخلی و خارجی، از جمله سایت افغانستان مونیتور همکاری می‌کند. برای تماس با ولی آریا می‌توانید به این آدرس ای‌میل بفرستید: valey.arya@afghanistanmonitor.com
موضع‌گیری اخیر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان، در ارتباط با مرز دیورند ربط چندانی با اصل موضوع، یعنی اختلاف‌ها بر سر تاسیسات نظامی پاکستانی در گوشته و درگیری اخیر نداشت.  موضوع گوشته زوایای مبهم زیادی دارد و اظهارات مقامات افغان نیز در این‌ زمینه ضدونقیض بوده است.
از گزارشها بر‌می‌آید که پاکستان بیش از ده سال است که در ولسوالی گوشته نفوذ دارد. یک گزارش کمیسیاری عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۲ به این نکته اشاره می‌کند که حکومت پاکستان برای مردم ولسوالی گوشته، برق و جاده و دیگر تسهیلات را فراهم کرده است.
برخی مقامات افغان نیز گفته که این ناتو و امریکاییها‌ بودند که بعد از سقوط طالبان تاسیسات مرزی افغانستان در ولسوالی گوشته را به پاکستانیها سپرده‌اند.
بنابراین، مسئله پیشروی نظامیان پاکستانی به داخل خاک افغانستان موضوع تازه‌ای نیست و جای تعجب است که حکومت افغانستان چرا در سالهای گذشته به این موضوع نپرداخته است.
گذشته از آن، این تنها پاکستان نیست که پوسته‌های نظامی خود را در داخل خاک افغانستان احداث کرده اند.  ایران نیز در سالهای گذشته دست به اقدامات مشابهی زده که به زدوخورد‌های کوتاه مرزی میان دوکشور انجامید.
بنابراین،‌ تجاوز به تمامیت ارضی افغانستان موضوعی جدی ست که راه‌حل‌های جدی قانونی و دیپلماتیک می‌طلبد. موضع‌گیری‌های احساساتی و مقطعی نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه می‌تواند این قضایا را پیچیده‌تر سازد.
انحراف اذهان عمومی؟
آقای کرزی خواسته یا ناخواسته، با ارتباط دادن زدوخورد به دیورند واعلام مخالفت صریح خود بر رسمیت نداشتن مرز دیورند، سیاست دیرینه سکوت در برابر این مسئله را شکست. اکنون، اظهارات آقای کرزی به طور بالقوه می‌تواند بحث درباره دیورند را به متن جامعه بکشاند و فشارهای پیش‌بینی‌نشده‌ای را بر حکومت‌های فعلی و آینده افغانستان وارد کند.
با این‌حال، طرح مسئله دیورند و اعلام اینکه پاکستان در پی فشار بر حکومت افغانستان برای به رسمیت شناخته شدن این مرز است، به نظر می‌رسد بیشتر با هدف انحراف اذهان عمومی از جنجال‌های اخیر مرتبط با دادوستد پول نقد از سوی مرکز استخبارات امریکا به رئیس جمهور کرزی باشد.
افشاء موضوع دریافت میلیونها دلار پول نقد بدون حساب و کتاب توسط دفتر ریاست جمهوری از سی آی ا و استخبارات نظامی بریتانیا MI6 موج عظیمی از انتقادها را متوجه رئیس جمهورکرزی و حکومت او کرد.
آقای کرزی ابتدا به سادگی دریافت این پولها را تایید کرد و بابت آن تشکر کرد. او سپس تحویل پول نقد در چمدان و خریطه‌های پلاستیکی مخصوص خرید را کمک یک حکومت به حکومت دیگر و کمک نهادهای استخباراتی امریکا و بریتانیا به استخبارات افغانستان توصیف کرد و گفت که این پولها هنگفت نبوده اما مفید بوده است .
این درحالی‌ست که قوانین موضوعه افغانستان دریافت پول نقد بدون حسابدهی از منابع خارجی را خیانت ملی حساب می‌داند. علاوه بر‌ آن شخص آقای کرزی در گذشته همواره پول‌های خارجی را منبع فساد گسترده اداری و مالی در کشورش دانسته است.
توجیهات آقای کرزی اما، کمکی به کاهش انتقادات نکرد. آقای کرزی نیازمند آن بود که افکار عامه را از این مسئله منحرف کند.
در چنین وضعیتی، ‌ طرح مسئله دیورند با “تئوری انحرافی در سیاست” بیشتر قابل توجیه است تا با نگرانی‌های مشروع حکومت افغانستان در قبال درگیری مرزی در گوشته.
عذر بدتر از گناه؟
موضع‌گیری‌های احساساتی و مقطعی رئیس جمهور کرزی امر جدیدی نیست؛ برخی از  این گونه اظهارات آقای کرزی دست‌مایه طنزپردازان در رسانه‌ها و در میان مردم افغانستان شده است.
آقای کرزی در رابطه با پاکستان نیز موضع‌گیری‌های سفت و سختی در گذشته نشان داده که دیری نپاییده است.
بنابراین جای تعجب نیست که این‌بار آقای کرزی به طرح موضوعی پرداخته که افکارعامه نسبت به آن به شدت حساس است. مسئله دیورند حتی برای آن دسته از کسانی که موافق به رسمیت شناختن این مرز از سوی افغانستان هستند هم  به نوعی به نماد ابراز تنفر از سیاست‌های پاکستان در قبال کشورشان تبدیل شده است؛ تنفری که می‌توان گفت بخش اعظم جامعه افغانستان را با هم متحد می‌کند.
رئیس جمهور کرزی با طرح مواضع پوپولیستی و عوام‌گرایانه به شدت در تلاش جبران کاهش شدید محبوبیت و اعتبارش در داخل و خارج از افغانستان است.
برخی موضوع گیری‌های حامد کرزی عمدتا متاثر از سه مولفه است که می‌توان در شخصیت و برخورد آقای کرزی با قضایای مختلف مشاهده کرد:‌احساساتی بودن، باور شدید به تئوری توطئه و نداشتن ثبات و تداوم در موضع‌گیری.
این سه خصلت باعث می‌شود که آقای کرزی در مواردی اظهارنظرهایی بکند که بعدا به نامناسب بودن آن پی ببرد و یا تحت فشار دیگران از اتخاذ آن موضع پشیمان شود.  رئیس جمهور کرزی، همچون بسیاری دیگر از سیاستمداران تمایل چندانی به اعتراف به اشتباه ندارد.
اما این بار، تلاش عجولانه آقای کرزی در اتخاذ موضع جنجالی‌اش در قبال دیورند، یادآور مثل عذر بدتر از گناه است.  او برای انحراف اذهان عمومی موضعی اتخاذ کرده که تبعات بالقوه آن می‌تواند به مراتب گسترده‌تر از اصل موضوع، یعنی مسئله دریافت پول از استخبارات امریکا و انگلیس، باشد.
....................................................



پیکار پامیر
 

وضعیت افغانستان و سخنان حامد کرزی


اگر از وضعیت خونین  و پریشان کنندۀ سایر نقاط جهان یک لحظه بگذریم و به حال و احوال کشور خود مان بنگریم ، میتوان با صراحت  گفت که وضع و حال افغانستان، آنهم پس از سیزده سال جنگ و تلاش، وعده و وعید ، تهدید و تبلیغ ، هنوزهم تعریفی ندارد.                                                   
واقعیت اینست که مردم ما در قبال تصمیم مقام های ناتو مبنی بر خروج نیرو هایشان از افغانستان در سال 2014 میلادی، سخت دچار نگرانی و دلهره شده اند. این نگرانی و دلهرۀ عام ، ناشی از عوامل آتی میباشد :                                                                                                               
اول) استمرار  جنگ و نا امنی اختطاف و انتحار درسراسرکشور                                          
دوم) موجودیت فساد و بیعدالتی گسترده در تار و پود رسمی و دولتی                                        
سوم) عدم لیاقت وعدم صداقت در حلقات دولتی نسبت به امور هستی مردم                                 
چهارم) نبود یک ستراتژی معین جنگی بر ضد گروه تروریستی طالبان و عدم  انگیزۀ قاطع دفاعی در میان افراد و حلقات ارتش افغانستان                                                                               
پنجم) وجود انبوه جواسیس خارجی درپیکرۀ دولت و مملکت و بی توجهی مقام های مسوول دولتی نسبت به آنان                                                                                                                
ششم) مماشات، محافظه کاری، عدم استقرار فکری و کرنش های بی مورد رییس جمهورافغانستان در برابر دشمنان مسلح، حیله گر و  شناخته شدۀ ملت                                                              
هفتم) تجهیز و تقویت روز تا روز گروه تروریستی طالبان از سوی نظامیان  پاکستان و حلقات خاص اطلاعاتی کشور های ذیدخل در امور افغانستان                                                                
هشتم ) گشایش توطئه آمیز راه ورود مجدد گروه های خونریز بداخل افغانستان که  میخواهند  آنها را  در چهار چوب نظام دولتی، یعنی برتارک سرنوشت مردم ما  بنشانند.                                           
نهم ) حضورافراد و گروه های رجعت گرای مذهبی در کرسی ها و مقام های  عدلی و قضایی بعنوان موانع درجهت تطبیق احکام قانون حقوقی و جنایی و جزایی                                                   
دهم) وجود سیل بیکار و بی روزگار و سنگینی فقر، جنایت و خیانت                                        
یازدهم) موجودیت مافیای قدرتمند مواد مخدر و زد و بند آنان با گروه های تروریستی                    
دوازدهم) وجود  دسایس و توطئه های بیگانه گان قدرتمند به منظور تداوم جنگ و نا امنی و  جنایت در سراسر مملکت                                                                                                      
هرچند ده ها و صد ها عامل دیگر نیز  در این مورد وجود دارند که مایه های تشویش و نگرانی عامۀ مردم ما را نسبت به آینده تشکیل میدهند، اما عجالتاً با همین تذکراکتفا کرده و  می پردازیم به برخی از بیانات اخیر حامد کرزی  که خطاب به نیرو های مسلح کشور در همین اواخرایراد نمود :                
وی در بخشی از سخنانش چنین گفت : « نیرو های امنیتی افغانستان به اندازۀ کافی آموزش دیده اند و حالا این نیرو ها آماد گی دفاع از کشورخود را دارند و باید با عملکرد خود ،  نیرو های خارجی را تشویق کنند تا از کشورما خارج شوند. «                                                                         
وی  افزود : « ما در گذشته دارای بهترین نیروی نظامی بودیم ، اما این نیرو ها در اثر تلاش کشورهای همسایه و ساده لوحی برخی از هموطنان  ازهم پاشید... ما داشته های خود را از دسیسۀ بیرونی   ولی به دست خود ویران کردیم. .. طالبان  بیش از این با  تفنگ بیگانه ها کشور خود را تخریب نکنند .... طالبان فرزندان نادان و بیچارۀ افغانستان هستند»                                                               
 و بالاخره گفت که « طالبان برخلاف خاک خود استفاده میشوند و باید بار دیگر به خاک خود بر گردند... ما به طرف 2014 بسیار با اطمینان پیش می رویم، بسیار با خوشحالی و اعتماد پیش میرویم ... ملت ما این را خبر دار باشند که رسانه ها تبلیغ میکنند...»                                                
حال، بهتر است   جمله هایی از سخنان حامد کرزی را با پرسش و تبصرۀ لازم به بررسی بگیریم ؟    
مثلاً، وقتی می گوید   « نیرو های امنیتی افغانستان به اندازۀ کافی آموزش دیده اند و حا لا این نیرو ها آماد گی دفاع از کشور خود را دارند «، آیا به مورد نیست از وی بپرسیم که آقای کرزی ، هرگاه واقعاً چنین است که شما فرمودید، پس چرا این نیرو های آموزش دیدۀ افغان خودشان بگونۀ مستقلانه عملیات نظامی را انجام نمیدهند که  نیرو های خارجی مناطق و منازل مردمان بیگناه ما را بمباران میکنند و موجب مرگ ده ها و صد ها انسان افغانستان میشوند؟                                                         
باز، اگر نیرو های افغان « بصورت کافی» آموزش دیده اند، چرا هنوز هم مناطق مختلف کشور تحت کنترول گروه های تروریستی قرار دارد؟                                                                        
هرگاه، افغانستان از نیرو های آموزش دیده برخور دار است ، پس چه لازم است   پس از سال 2014 ، برخی از نیرو های امریکایی و انگلیسی بنام اینکه نیرو های افغانی را آموزش خواهند داد، در خاک ما باقی بمانند؟                                                                                                         
پرسش دیگر اینست که اگرما دارای بهترین نیروی نظامی بودیم و این نیرو ها در اثر تلاش کشورهای همسایه و « ساده لوحی « برخی از هموطنان از هم پاشید، چرا هنوز هم نمیخواهید با صراحت برای ملت افغانستان بگویید که این دسیسه بازان خارجی کدام کشور ها هستند و این ساده لوحان افغانی  کی ها بودند و هستند؟ زیرا از هم پاشاندن نیروی نظامی یک کشور، از سوی هر شخص یا هر کشوری که صورت گرفته باشد، در حکم خیانت عظیم ملی و تاریخی است.                                             
آیا شما میتوانید با این لفاظی و گریز و دپلوماسی در گفتار؛ دین وفرض تان در قبال ملت و مملکت ما را ادا نمایید؟                                                                                                            
آقای کرزی ! وقتی طالبان با تفنگ بیگانه ها میخواهند خاک افغانستان را ویران کنند؛ چرا و روی چه دلیل آنها هنوز هم برادران شما هستند ؟ آیا طالبان مسلح، تنها تفنگ بیگانه ها را به شانه گذاشته و توسط آن مردم ما را می کشند و یا از نظر فکری و ایدئولوژیک هم وابسته به بیگانه ها هستند؟                 
چرا بحیث رییس جمهور مسوول، اصل سخن را برای ملت افغانستان نمیگویید؟ چرا اصل و ماهیت دشمنان ملت را همانطور که هستند معرفی نمیکنید ؟                                                           
در پایان باید از این رییس جمهور خوشباور، بی موازنه و بازیگر سیاسی پرسید که چگونه واقعیت های تلخ و ملموس جامعه را که ناشی از بی اعتنایی و ندانم کاری های ملاحظه کارانۀ  چندین ساله شما ست ، نا دیده گرفته با تبلیغات میان خالی خویش خاک به چشم مردم می پاشید؟ مردم ما دیگرآگاهی و تجارب کافی سیاسی کسب کرده اند و میدانند که دسته و دربار شما بود و هست که  ظرف بیشتر از یکدهه ، موجب بدبختی های فراوانی برای آنها شده و درواقع،  میراث ناجایز و خطرناک (فساد و معافیت و بی اعتنایی و قانون شکنی) را از خود به یاد گار گذاشته اید.                                                     
بهمین دلیل عمده است که  ملت نگران سالهای پس از 2014 هستند و حق هم دارند.                        
پس آیا همسایۀ دغلباز، دشمن کیش وناجوانمردی که بیش از چهل سال بالای هستی ملی ما سرمایه گذاری کرده باشد، یک شب درمیان، ازان همه سرمایه و تلاش و منفعت های بدست آورده اش خواهد گذشت؟  آیا قدرت های بزرگ جهان که نتوانستند و یا اصلاً  نخواستند ظرف مدت سیزده سال ، امن و آرامش در افغانستان جنگزده را فراهم آورند، کرز ی با نیروی آموزش دیده  و اما، بی وسیله اش خواهد توانست چنین کوهوارۀ مشکلات را از سر راه بر دارد؟ دیده شود !!                                         
ما همیشه و پیوسته گفته ایم و یکبار دیگر میگوییم که نجات کشورما ار چنگ و دام بلا های منطقه و جهان، تنها در بسیج عمومی ( فکری و فزیکی ) ملت افغانستان و فرزندان آگاه و دانا و فدا کار آن نهفته است و این بسیج ضروری تا هنوز میسر نشده است .  (پایان )    

مطالعۀ مظامین قبلی 
لطفا ً برای مطالعۀ مضامینی که قبلا  نشر شده اند، رهنمای Ältere Posts  را که در آخر صفحه است، فشار دهید.                    

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen