عتیق الله نایب خیل
7
و 8 ثور
دو روز پی در
پی
و
فراموش نشدنی
در تاریخ کشورها روزهایی وجود دارند که ازنظر
پیامدهای خود ازاهمیت خاصی برخورداراند. "اهمیت خاص" ازین جهت که
رویدادهای همان روز، گاهی کشور ها و ملت هایی را در مسیرپیشرفت و ترقی قرارداده
است و یا بستر خونینی را برای وقایع بعد از خود هموار کرده اند. هردونوع آن روزها
فراموش ناشدنی اند ؛ ولی از اولی تجلیل وبزرگداشت به عمل میاید و دومی تقبیح می
گردد.
درتاریخ کشور ما ، هفت ثور 1357
از روزهایی است که بستروقایع بعد ازخودرا
چنان پهن کرد که اثرات زیانبارو خونین آن تا امروزادامه دارد .
عکس از تارنمای صدای آلمان / دری
رژیمی که از
آن کودتا پابه عرصه نهاد، از بدو روز زایش خویش داغ نامشروعیت را در جبین داشت ،
برای جبران این کمبود و برای تحکیم حاکمیت نامشروع خویش ، دست به گلوی مردم برد
وهر آن کسی را موردحمله قرار داد که موجودیت اش را برای بقای خود لازم نمی دید. با
ایجاد وتکیه به سازمان مخوف "اگسا" و قرار گرفتن شخصی چون اسدالله سروری
درراًس آن ، که کاملا" با سرشت زورگویانهً حزب دموکراتیک خلق افغانستان
همخوانی داشت ، به جنگ با مردم شتافت و برای حفظ موجودیت اش با توسل به قوه و
زورتلاش کرد . اما همین سیاست سرکوب برای بقاء ، دولت کودتارا درتقابل با مردم
قرارداد . تاریخ حاکمیت چهارده سالهً حزب دموکراتیک خلق افغانستان چنان با نام های
"اگسا" ، "کام" ، "خاد" و "واد" گره
خورده است که ذکرنام یکی ازاین ها ، یادآورحاکمیت خونین آن دورهً چهارده ساله است
. دراین سازمان جاسوسی که با همکاری مستقیم روس ها و با الگوقراردادن سازمان
جاسوسی شوروی (ک ج ب ) شکل گرفته بود ، کارشناسان روسی به آموزش متد های جاسوسی ،
شکنجه و سرکوب مخالفین سیاسی ، برای کارمندان آن می پرداختند .
در جانب دیگراعتراضات
و جنبش های خودانگیخته دربرابر دولت کودتا نطفه گذاری می شد و به موازات اوج گیری
جریان مقاومت دربرابرکودتاگران ، به شدتِ اختناق و تروریسم دولتی روزتا روز افزوده
می گردید. هرارگان نظامی امنیتی درسرکوب مردم دست بازداشت و دربرابرهیچ ارگانی نه
تنها پاسخگونبود ، که تشویق بیشترنیزمیگردیدتا به سرکوب بیشتر مردم بپردازد.
هنوزچند صباحی ازبه قدرت رسیدن نوباوگان سپری
نگردیده بود که به جان هم افتادند و عده یی را بانام های سفیر، و بعدها جاسوس و
توطئه گر، ازکشوررخصت کردند. ضدیت مردم با حاکمیت حزب دموکراتیک خلق ، تضاد درونی
در داخل حزب را نیزتشدید می نمود. " استاد بزرگوار" به دست شاگرد
وفاداربه فجیعانه ترین شکل به قتل رسید و حفیظ الله امین بانام" قوماندان
دلیر ا نقلاب کبیرثور" براریکه قدرت تکیه زد. امین که نه تنها پلان روس ها را
به منظورازبین بردن خودش ناکام نموده بود، بلکه تره کی را نیزبه قتل رسانید، نمی
توانست اعتماد روس ها را جلب نماید . از طرفی هم کنترول اوضاع ازدست روس ها درحال
خارج شدن بود و آن ها چارهً دیگری ندیدند جزً اینکه به تجاوز مستقیم بپردازند و
کنترول اموررا خود به دست گیرند. مهرهً مناسبی که می توانست دراین پلان روس ها
درخدمت شان قرارگیرد کارمل بود. روز ششم جدی سال 1358 زمین کشورما زیرپای بیش ازصد
هزار سرباز شوروی زوال یافته لگدمال گردیــد . تنها کسانی که به پیشواز قوای
اشغالگر و خونریز شتافتند و شادمانی سر دادند، اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان
بودند. آنها اشغال کشورشان را بارقص و پایکوبی استقبال کردند . روس ها کنترول همهً
اموررادردست گرفتند و سفارت آن کشوردرکابل عملا"مرکز رهبری دولت گردید.
رقبای
شوروی چه کردند
امریکا وغرب
،که درجنگ سرد باشوروی از به کاربردهیچ وسیله و امکانی دریغ نمی کردند ،
تجاوزشوروی به کشورمارا مانند لاتریی می دانستند که قرعه بنام شان اصابت کرده بود.
به این جهت در صدد حداکثر استفاده ازآن برآمدند. آنها خوشنود بودند که پای روس هارابه جنگی کشانیده بودند بدون این که
عسکرخودشان وارد میدان جنگ شود .
پاکستان که از سال ها به این طرف درآرزوی همچو روزی
بود، درصدد انحصارمقاومت درخدمت خویش برآمد و با ایجاد و تشکیل تنظیم های مورد
نیازخویش وارد کارزارمقاومت مردم شد و ملیون ها دلار از کمک های غرب و کشورهای عربی
را به نفع خود به دست آورد. جمهوری اسلامی ایران نیزدرصدد بهره برداری ازین وضع به
نفع خودش برآمد وبه تمویل و تجهیز سازمان های طرفدارخویش پرداخت .
روس ها ، که در جنگ سرد آخرین توان شان در زمین
کشورما به تحلیل می رفت ، درصدد چاره برآمدند و بابرکناری کارمل و نصب مهرهً دیگری
یعنی نجیب برنامه" آشتی ملی" را پیش کشیدند. ولی دیگرخیلی ناوقت بود و
این نسخه های روس ها دیگرکاربـُـــرد نداشت و نمی توانست دردشان رادرمان کند. نجیب
دیگردرموقعیتی نبودکه بادست بازبه کشتار مخالفین ادامه دهد و ازآن دیگر سودی عاید
حالش نمی گردید .دولت درانزوای فلج کننده یی گرفتار آمده بود و کابل در محاصره
قرارداشت و با تنگ تر شدن این حلقه محاصره ، جناح بندی ها وفراکسیون های حزبی شدت
بیشتر کسب کرد وبا پناه بردن نجیب به دفتر سازمان ملل متحد عملا" بساط حاکمیت
خونین کودتاچیان ثور برچیده شد .
درامۀ خونین با گم شدن آنها پایان نیافت
هشت ثور
1371 ، صفحه ً دیگری ازرنج آفرینی درتقویم کشورما شد . روز سقوط رسمی دولت کودتا ، روز انقراض و پایان
حاکمیت خونین حزب دموکراتیک خلق افغانستان و روزتاًسیس دولت تنظیم های پشاور نشین
درکابل و روزآغازبدبختی های جدید درشکل دیگر ، آواره گی ها ،جنگ های داخلی و
بالاخره روزآغازویرانی و به آتش کشیدن قلب تپنده و زیبای کشورما. کابل زیبا ، این
شهرخاطره های دوران کودکی نسل ما به آتش کشیده شد و ویران گردید . مردمی که آرزوی
ختم جنگ و خونریزی و زندگی صلح آمیزدرکشورمحبوب و دوست داشتنی شان را داشتند ، با
جویباری ازخون و با شهری به دود و آتش کشیده یی مواجه شدند و چنان زخم عمیقی برروح
وروان شان وارد آمد که تاالحال روی التیام ندیده است . آن کابل زیبا با کوچه های
تاریخی خرابات اش ، با بالاحصار باعظمت و پرغرورش ، با قله های کوه باعظمت آسمایی
رتبیل شاهان اش ، با شیر دروازهً شیرآفرین اش ،با موزیم تاریخی وبادگاری اش ، با
قصر افتخارآفرین دارالامان اش ، با آه و ناله جگرسوزالتماس می داشت تا دست به
غرورش نبرند و یادگارشیرمردان و شیرزنان مغرورش را از دامان اش نزدایند . اما
مهاجمین بیگانه پرست وظیفه داشتند تا همه ً آن افتخارات تاریخی رانقش زمین سازند و
چه وحشتناک این وظیفهً ننگ آ ور و شوم را
به انجام رسانیدند که گفتی شرم بردامان
انسان و انسانیت را نهادینه کردند ، و کوچه های آن شهری را با رنگ سرخِ خونِ مردم
اش آغشتند که او با خون دل دردامان پرغرورش پروریده بود .
هفت ثور با این رویداد و پیامد ها گره خورده است. خاطرۀ شهدای مظلوم را که قربانیان ستم کودتای ثور
بودند، از یاد نمی بریم. همچنان که تقبیح ستمکاران را.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen