Donnerstag, 26. April 2012

پناهندگان بی پناه .


                            

واحد بشیری
    مهاجرین وطن ما در ایران، حال و روزی دارند که بسیار جگرخون کننده است. مشکل کار، مشکل درس اطفال، مشکل خانه، وجود دارد. مشکلی که اضافه تراز سی سال شده یخن مهاجر مسکین ومظلوم را گرفته است. آنهم مهاجرینی که 99 در صد ایشان از مظلومترین وستمدیده ترین مردم جامعه تشکیل شده است. اکثرا ًمهاجرین با یک بیماری ساده  وفات نموده اند . برای اینکه  توان مراجعه نزد داکتر وخریدن دوا را ندارند.
    متاسفانه به  مشکلات آنها هرروزاضافه میشود.  نه مقامات افغانستان در فکرآنها هستند ونه ملل متحد صدای شان را میشنوند. از دیگر سوی تصمیمات جمهوری اسلامی ایران اذیت میکند، پر از آزار وطاقت فرسا شده است. چند وقت میشود که منع گشت وگذار مهاجرین افغانی در چندین نقطۀ ایران  بشکل رسمی منع شده است. البته این مشکل هم  سالها موجود بود . ولی ابلاغ رسمی نشده بود. از صحبت های تلفونی و اطلاعات مهاجرین بیشمارمعلوم ما شده است که هرقدربحران  وفشار روی جمهوری اسلامی ایران اضافه شده، بار آن را بر دوش مهاجرین بی کس وبی پناه هم میگذارد.
   من که مهاجری دراروپا هستم، وچند سالی در ایران بودم، از همه خواهران وبرادران از همه وطنداران داخل وخارج با احساس خواهش میکنم، صدای آنها را به گوش جهانیان برسانید. تا یک راه وچاره برای آنها پیدا شود. مضمونی را درسایت جمهوری سکوت خواندم که در اطراف موضوع پناهندگان بی پناه روشنی می اندازد، خواهش دارم که آنرا هم بخوانید.
                                               با احترام. واحد بشیری

          پناهندگان بی پناه




                                          رضاحسنی

 نقل از تارنمای جمهوری سکوت 
                              

پنج شنبه ۲۷ دلو4ن1390سخه مناسب چاپ
طبق ادعای " امور اتباع و مهاجرين خارجي ایران: ما براي تسهيل در امر صدور گذرنامه به مقامات افغانستاني پيشنهاد چاپ فوري و يكماهه يكميليون چلد گذر[نامه] افغانستان در ايران را ارائه داده بوديم كه مقامات مزبور بنا به دلائلي نپذيرفتند و به كشور ديگري سفارش چاپ دادند...

... در این روزها مهاجرین بی پناه که با عنوان ((افغانهای شرکت کرده در طرح ساماندهی، افغانهای غیر قانونی)) در ایران یاد می­شوند، بسیار سرگردان و نگران، "بین دو سنگ آسیاب(ایران و سفارت افغانستا)آرد می­شوند"." اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور ایران" به نمایندگی دولت ایران نسبت به این بی­پناهان در پی حفظ منافع خویش است و دولت ، سفارت ، ریاست پاسپورت و بخش مهاجرین افغانستان، در پی به دست آوردن سود و منافع خود شان از بی­پناهان می­باشند. نام بردگان فوق که دارای جایگاه و پایگاه هستند، داشتن و دوشیدن شان ظاهرا مشروعیت قانونی دارد، حتی کسانی به عنوان نمایندگان سفارت ، دارندگان آشنا به سفارت ... با سؤاستفاده از خلاء اطلاع رسانی بخش مهاجرین و سفارت افغانستان، با پخش شایعات، به جان این بی­پناهان مثل مور و ملخ افتاده اند!! باور ندارید؟! به ادامه گزارش توجه نمایید.
1)
اول به این خبر دل خوش کنک که در سایت سفارت کبرای افغانستان نشر شده است را توجه نمایید:
«سفیر کبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در تهران با نمایندگان مهاجرین افغانستان مقیم ایران که از ولایت های مختلف ایران به سفارت دعوت شده بودند ، ملاقات نمود.
در ابتدای این جلسه که روز سه شنبه 27/10/1390 ساعت 10 صبح و در محل مهمانخانه سفارت، مقام محترم سفارت ضمن عرض خیرمقدم به نمایندگان مهاجرین، اظهار داشت :
1-      سفارت تصمیم دارد که از بین مهاجرین افغان مقیم ایران و با انتخاب خودشان یک شورای 20 نفری را جهت اطلاع رسانی دقیق در خصوص مسائل و مشکلات و ارائه خدمات بهتر برای مهاجرین در مواقع مورد ضرورت، تشکیل نماید.
2-      برنامه توزیع پاسپورت در آینده نزدیک برای 281 هزار فامیل افغان که در طرح شناسایی شرکت نموده بودند، شروع می شود و ما قصد داریم در خصوص چگونگی توزیع پاسپورت با شما مشورت داشته باشیم.
 در پایان محترم پوهاند دوکتور عبیدالله عبید" فرمود: هدف ما این است که با شفافیت و مشورت شما دوستان پروسه توزیع پاسپورت را شروع و بدون هیچگونه مشکلی به اتمام برسانیم.قابل ذکر است که در این جلسه آقایان وحیدالله مؤمند متصدی امور قونسلی، عبدالله ارساری و جمال انصاری مسئولین بخش امور مهاجرین سفارت نیز حضور داشتند. | تصاویر بیشتر در ادامه مطلب... » = که مجموعه تصاور سفیر ، بقیه مقامات و نماینده هاست که تماشایی است.
2)
اوائل برج دلو اعلام شد که سفارت به شرکت کنندگان در طرح ساماندهی ای استان اصفهان، پاسپورت می­دهد. شخص به نام حسنپور ، خودش را به عنوان نماینده اصلی سفارت اعلام نموده و طرح ارئه نمود که باید هر چهل یا پنجا نفر یک نماینده داشته باشند و نماینده اش نزد من آمده برای افرادش فرم ثبت نام نوبت دهی ببرند. گردن کلفت های کذایی در نجف آباد و ویلاشهر و جای جای استان اصفهان... اعلام کردند که ما نماینده آقای حسنپوریم و در قبال هر فرم باید یازده هزار تومام بی­پردازید. بعدا معلوم شد که آنها هیچ کاره بوده است و سفارت در جواب کار آنها فرمود:
جواب بخش مهاجرین سفارت: ((سلام برادر
ü      ما هیچ کسی را به نام نماینده سفارت نمی شناسیم
ü      وبه هیچ عنوان قبول نداریم که آنها پروند تشکیل بدهند
ü      ما فقط به کسانی که به سفارت مراجعه می کنند فورم توزیع می کنیم ونوبت پاسپورت بس.)) 
آن پولهای مردم بی­پناه، در جیب همان نمایندگان خود اعلام شده قرار گرفت و "روز از نَو روزی از نَو" باز هم با ماشین های دربستی همان نمایندگان راهی تهران شدند و بعد از دو سه روز الافی و سرگردانی و بی­کاری با هزینه های زیادی، در قبال هر دفترچه پاسپورت پنجایورو به حساب سفارت کبرای افغانستان واریز کردند و برای آخر برج دلو(بهمن) و اوائل حوت(اسفند) ماه سال جاری، از سفارت نوبت اخذ پاسپورت یافت کردند!!.
هنوز این بی­پناهان نوبت اخذ پاسپورت شان نرسیده است و پاسپورت شان را نگرفته اند که در مورخه 15/11/90 "سيدمحمد تهوري مشاور وزير و مديركل امور اتباع و مهاجرين خارجي ایران " اعلام کرد: "سفارت افغانستان هماهنگي به خصوصي با وزارت كشور معمول نننموده است.لذا گسيل اتباع افغاني مخاطب طرح از ساير استانها به تهران غير قانوني بوده و در صورت مشاهده نسبت به اعمال قانون اقدام خواهد شد" یعنی رد مرز خواهند شد!! " ضمن اينكه بطور قطع گذرنامه آن دسته از افرادي كه از ساير استانها بصورت غيرقانوني به مركز [تهران]آمده اند براي صدور رواديد واجد اعتبار نخواهد بود و اين دسته از افراد براي دريافت رواديد بايد به نمايندگي هاي جمهوري اسلامي ايران در افغانستان مراجعه نمايند!.". همان نکته اول را بار دیگر جناب آقای سيدمحمد تهوری در مورخه 16/11/1390 در "دیدار سفير افغانستان در جمهوري اسلامي ايران با مشاور وزير و مديركل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت كشور" تأکید نمود "اتباع افغانستاني داراي برگه بازگشت حق خروج از محدوده استاني محل سكونت را نداشته و فراخواني آنان براي سفر به تهران به منظور مراجعه به سفارت مغاير با قوانين و مقررات مربوط به اتباع خارجي است و نيروي انتظامي موظف به دستگيري و اخراج اين قبيل افراد مي باشد".
چنان که در مورخه 15/11/1390 از طریق پورتال " اداره کل امور اتباع و مهاجرين خارجي ایران " اعلام شده بود "درخواست صدور رواديد بر روي گذرنامه اتباع افغاني غير قانوني شركت كننده در طرح سرشماري در مرداد ماه اعلام و مورد موافقت قرار گرفت.از همان زمان نيز مكررا به مقامات افغاني در ايران و افغانستان در مورد فرصت زماني موافقت مزبور تا پايان سالجاري تاكيد گرديد. اخيراً در هفته گذشته در ملاقات با وزير محترم امور مهاجرين افغانستان نيز بر فرصت زماني موصوف مجددا تاكيد شد."
"مع الوصف چون اين نوع اقدامات در اين سطح مسلماً نياز به برنامه دارد .لذا زمان اعلام شده در پايان سالجاري قطعي بوده و پس از آن خانوارهاي ثبت نام شده در مهلت سر رسيد برگه بازگشت بايد لزوماً كشور را ترك نمايند و چنانچه مايل به دريافت رواديد و اقامت يكساله قانوني در ايران باشد به نمايندگي هاي ما در افغانستان مراجعه نمايند."
طبق ادعای " امور اتباع و مهاجرين خارجي ایران: ما براي تسهيل در امر صدور گذرنامه به مقامات افغانستاني پيشنهاد چاپ فوري و يكماهه يكميليون چلد گذر[نامه] افغانستان در ايران را ارائه داده بوديم كه مقامات مزبور بنا به دلائلي نپذيرفتند و به كشور ديگري سفارش چاپ دادند.
این که چرا مقامات افغانی این پیشنهاد "اداره کل امور اتباع و مهاجرين خارجي ایران" را نسبت به چاپ دفترچه پاسپورت نپذیرفتند؟ یک مهاجر پیر افغانستانی می­­گوید: معلوم است! هزینه ای که ایرانی ها برای چاپ پاسپورت از مقامات افغانی می­گرفت، همان را به مقامات افغانی در ایران رسید و فاکتور می­داد؛ چون هزینه مازاد که به نفع ماقامات زحمت کش افغانی!!! کمایی و کَیله شود وجود نداشت، برای همین حتماً به پاکستان سفارش داده است!! چون مقامات پاکستانی "نوکر خان است نه بانجان" لذا اگر هزینه چاپ یک ملیون پاسپورت صدهزار دالر شود، مطابق خواسته مقامات افغانی دو برابر هم اگر رسید بخواهند، پاکستانی ها عنایت می­فرماید!.
3)
اوضاع مجردین شرکت کننده در این طرح
این که مجردین شرکت نموده در طرح ساماندهی فوق چه حال روزی دارند، قصه بدتر از خانوارهای این طرح دارند، چون آنها مستقیماً اسیر ادارات و ریاست پاسپورت افغانستان در خود افغانستان می­باشند. به همین دلیل قیمت یک جلد پاسپورت، در بازار آزاد از هفده هزار افغانی تا هفتاد هزار افغانی خودش را بالا کشیده است. برای همین است که از 160000 هزار عودت کننده این طرح به افغانستان، تا کنون فقط بیست 20000 هزار نفر شان موفق به برگشت شده اند.
نا گفته نماند که سازمان ملل ، کمساریای عالی سازمام ملل و هیچ ادره و سازمان و انجویی کافر و نامسلمانی، مهاجرین شرکت کننده در طرح ساماندهی فوق را زیر پوشیش نمی­گیرند، لذا گریبان این "پناهندگانِ بی­پنا" در دستان مسئولین و مقامات دو کشور اسلامی ای افغانستان و ایران قرار دارد. لذا تاکنون هیچ گونه اطلاع رسانی رسمی برای رهایی نگرانی و سرگردانی این توده نگون بخت، از ناحیه سفارت افغانستان در ایران و بخش مهاجرین آن اعلام نشده است؛ معلوم نیست چه تعداد را مقامات افغانی از طرح خارج کرده و حضور آن بی­ناهان را در ایران غیرقانون می کنند؛ تمام ترس و نگرانی این توده سرگردان هم همین است. حال معنای این ضرب المثل مشهور افغانی را خوب می­فهمید که "بوز در غم جان و قصاب در غم پِی".

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen