نصیرمهرین
شرح خوبیهای تو با صد قلم
|
به آرزوی تندرستی هرچه بیشتر جناب نسیم اسیر گرانقدر
ار چند سال به اینطرف، درد هایی در تن نازنین دوست گر انقدرم ،شاعر بزرگوار ومتواضع، جناب نسیم اسیر لانه کرده اند.
شاعر ارجمند که از پیشینه ها نه تنها به عنوان سخنسرای با قریحه ومتعهد در دل من جای داشت ؛ و مناعت طبع وشکسته نفسی احترام برانگیزش، بر محاسن اش افزوده اند؛در چند سال پسین که با دردمندی ها دست وگریبان است،نشان داده است که در برابر تکالیف صحی روحیه وجان بسیار مقاوم دارد.
پیداست که درد آزار دهندۀ کمر وپس از آن، آزاری که بر سر پایاستوار وی آمد، فریاد آور بود. اما در پاسخ به هر پرسشی که چه حال داریــد، این انسان شریف ونستوه ، آن همه درد را کوچک گرفته و از خاطرات ، شعر و فرهنگ سخن گفته است .وچه جای مسرت که سحرهنگامی، از بهبودی وضع صحی صحبت کرد و از مشغولیت با برخی نبشته هایی که روزمره به خوانش می گیرد.
یادم آمـــد که چند پارچه شعر ناشی از لطف ایشان در اختیارم است .که سخن ازتصمیم فرستادن آنها، همراه بوده است با یادآوری خاطراتی بر جای مانده. خاطرۀ نخستین از دیدار شاعر گرامی در زندان باشادروان دکتور عبدالرحمان محمودی است که وی شعر خویش را برای او خوانده بود. برای نگارنده روشن شده است ،که جناب اسیر ، یکی از سرچشمه های آشنایی دقیقتــر با شادروان محمودی است،خوانش آن سروده، همواره این احساس را نیز با خود دارد که چه خوب است، روزی با استفاده از آن آشنایی ها وخاطرات ،جامعتر ره به سوی زوایای ناشناختۀ آن شادوران نیز ببیریم.
خوانش شعری که اسیر برای شادروان رحیم خان شیون سروده ، همان احساس آمیخته باغم را برایم دست داده است که هر بار با شنیدن نام شیون کابلی نیز تجدید میشود. زیرابا نام شادروان سردارمحمد رحیم خان(شیون کابی)،افت وخیز های ترقی جویی،سیما های اشخاصی چون امان الله خان،دوره های از شورش ها، اعدامها، سرگرد آنی ها،آواره گیها،امیدهای به خاک رفته برای بازگشت به وطن . . .در پیش چشمان ما نمایان میشوند.جناب اسیر که خوشبختی هم صحبتی باشیون کابلی را هم دارا بود، در معرفی برگهای از زنده گی آن پیر خروشنده و دردمند، نیز سرچشمۀ عزیز وصادق القولی است.
یادی از مرحوم شریف را به مناسبت مرگ انسان دلسوز وشفیقی سروده است که در فرانکفورت همراه با همسرش، ناجیه جان به قتل رسید.از شادروان شریف مردمان بسیاری،خاطرات نیکو بردل دارند.
این بار سروده هایی یادشدۀ دوست گرامی ام نسیم اسیر را باطلب آرزومندی ها برای صحت یابی بیشتراو به نشر میسپارم :
شعری که در زندان دهمزنگ برای شادروان محمودی خوانده شده است
اعلام دیوانگی
دیوانهء شهریم ، به ما سـنگ بیارید
یاران !همگی را به سرِجنگ بیارید
تار بد ن ما به صدا خوب مهیا ست
یک شاهد گلچهرخوش آهنگ بیارید
درمستی تمیزبد ونیک ازچه توان کرد
مستیم ، اگــربـاده نشد، بنگ بیارید
رندیم و لیکن همه را حافظ ناموس
ازخودچو برآ یید ، به ما ننگ بیا رید
تنهائی ام افسرد ، به تسکین دل من
دزد و دغل و کورو کل و لنگ بیارید
این چهرهء افسرده دگر رنگ ندارد
ازخون دلش بهر خدا رنگ بیارید
صوفی به درِ میکده گر سر نگذارد
زان کوچه اش افگنده سرومنگ بیارید
دل تنگم و کس درد مرا هیچ نداند
هم صحبتی ازغنچهء دل تنگ بیارید
ازنالــه «اسیر» غـــم ما دست نگیرد
گر از چمنش در قفــس ِ تنگ بیارید
م. نسیم« اسیر»
کابل
حمل 1332 خورشیدی
**
در سال 1349 خورشیدی در ماسکو، شادروان رحیم خان شیون، عنوانی جناب اسیر پارچه شعر « آخر ای پیر با من گو که پیر کیستی » را تهیه نمود.. بعد جناب اسیر جوابیه یی عنوانی شیون نوشته بود که .هر دو را در پایان میاوریم
شیون
برای اسیر
آخر ای پیـــر با من گو که پیر کیستی در دل مـــــن گر نباشی ، در ضمیر کیستی
با تو ام عیش مدام وبی توام درد مدام سست میجوشی به یاری، سختگیر کیستی
مینویسم شرح خوبیهای تو با صد قلم وصـــف رخسار کــــی میگویی، دبیرکیستی
“شیون “ من گر نمیاید به گوشت عیب نیست بلبـــــل آســـا در فغــان و در صفیـــر کیستی
امشب انــــدر آتش درد فــراقت سوختم ای“ نسیـم “ صبـــح آزادی“ اسیر“ کیستی
اسیر
در پاسخ به رحیم خان شیون
با چنین روشن ضمیری از خمیر کیستی شهپر بال عقاب چــرخ گیر کیستی
ای مــــــراد دل ! مرید پر زاخلاص تو ام نامرادم چند میسازی، تو پیرکیستی
در بر من دل به سودای تو پر پر میکند دوست بی مانند ویار بینظیر کیستی
کشـــور جــــان مرا شاهنشۀ با عظمتی ای خدیو ملک دل ، شاه وامیر کیستی
همچو من صد جا گرو کردی دل وجان را به عشق در نظر بازی وجـــان بازی نظیر کیستی
بزم مردم روشن است از آفتاب روی تو من سیـــــۀ روز تو ام،بدر منیر کیستی
گلـــرخان موسیه در روسیه دل از تو برد در کدامین حلقه افتادی، به گیر کیستی
من «نسیم» تند پروازم « اسیر» دام تو
توبه این آزادگی مرغ « اسیر » کیستی
**
یادی از شریف
سیه روزی سر از ظلمت بدر کرد جنـــونی آفرید وفتنه سر کرد
بنای هستیی مردی به هــــم زد به خون مادری سرپنجه ترکرد
دگـــرگون کــرد قلب مـــادری را گل نورسته یی رابی پدر کــرد
دل شــاد بــرادر کـرد، پــر خـون محبان را به غم خونین جگرکرد
خـــدایا با کی درد دل توان گفت که با یاران چهـا این فتنه گر کرد
فغان بیگناهی ازچــه نشنیــد که خون بی نــوایی را هدر کرد
فرانکفورت 19/12/2008
محفل فرهنگی به مناسبت انتشار دیوان پور غنی
( 2007 )
گزارش از: واسع بهادری
پس از انتشار دیوان اشعار شادروان عبدالقدیر پورغنی، به تاریخ هفتم ماه جنوری محفل با شکوهی در هوتل گلسرخ هامبورگ از طرف دختر مرحوم خانم سهیلا احمدی پورغنی دایر گردید. درین محفل در حدود (120) تن از شاعران، نویسندگان، فرهنگدوستان و علاقمندان و نزدیکان خانواده مرحوم پورغنی گرد آمده بودند.
در آغاز خانم سهیلا پورغنی پس از ابراز خیرمقدم شرکت کننده گان با تآثر گفت که متاسفانه دیروز صبح، عزیزترین کس یا مادر دوست گرانمایهء ما خانم زهره یوسفی وفات یافت. قرار بود خانم یوسفی ترتیب و تنظیم پروگرام امشب را هدایت کند.
خانم زهره یوسفی در طی هفته های اخیر زحمات زیادی را در زمینه متقبل شده بود. به ایشان ابراز تسلیت کرده روح مادر گرامی را شاد میخواهیم. خانم سهیلا پورغنی افزود: با مشکلی که پیش آمد، موضوع هدایت پروگرام را با جناب آقای محمود سفرزاده در میان گذاشتم. این محترم گرانمایه که از ایشان همواره به نیکویی شنیده بودم، با وجود مشغولیت های روزمرده زنده گی، و داشتن وقت کم، خواست ما را با مهربانی پذیرفتند. آنگاه یاد اورشد که:
حضار گرامی، در ترتیب دیوان پدر قابل یاد آوری است که نویسنده گرامی آقای نصیر مهرین نقش بسیاری داشته است. ما از زحمات و حوصله مندی ایشان تشکر قلبی داریم. وی همچنان از انتشارت شاهمامه به مدیریت فرهنگدوست منیژه نادری ابراز قدردانی کرد.
خانم سهیلا احمدی، پس از جملاتی چند مکروفون را به آقای محمود سفرزاده سپرد.
آقای سفرزاده که برحق یکی از سخنوران عزیز و گرانمایه هستند، به نوبه خود از نبود خانم زهره یوسفی در محفل، ابراز تاسف کرده وبا جملات بسیار رسا و خوش آهنگ، به ضرورت انتشار چنین آثار اشاره کرده، اشعاری را به خوانش گرفت وبه معرفی پروگرام پرداخت.
نخست آقای نصیرمهرین دعوت شد تا سخنرانی کند. نصیر مهرین در خلال صحبت کوتاهی، از تصمیم خانواده مرحوم پورغنی مبنی بر انتشار دیوان به نیکویی یادکرده و آرزو برد که این عمل بتواند زمینه تحرک خانواده های بسیاری را فراهم کند که آثار متنوع از رفتگان آرمان بدل و آرزومندان انتشار فرآوردهای قلمی خویش را بخاک برده اند. وی افزود: حیف و دریغ است که بسا ازکارکردها و فراوردهای قلمی، در واقع صفحاتی از تاریخ ما بدون اینکه روی انتشار ببیند زیر خاک میشود. و ادامه داد که چنین آثار با ویژه گی مکتب هندی که در اشعار شادروان پورغنی می بینیم، به دریافت علل فرهنگی و روانی گرایش شاعران کشورما کمک میرساند.
سپس خوانش پیام های ارسالی آغاز شد.
پیام ها بگونهء نوشتاری و دی فو دی بود. فقط پیام جناب داکتر محمداکرم عثمان که بدلیل معاذیر صحی نتوانسته بودند، آن را بنویسند، بصورت شفاهی گفته شد. بقیه بخش سخنرانی ها، پیام ها و اشعار بدین ترتیب بود:
ـ زنده گی پورغنی، به قلم خانم ذهره یوسفی، به وسیله خانم سهیلا پورغنی
ـ گوشه های از زنده گی خانواده گی پورغنی، به وسیلهء فرهه یاکوب نواسهء شاعر
ـ پیام استاد واصف باختری، توسط ادیب سخنور آقای ابراهیم حجازی
ـ هنر چیست و نگاهی به چند شعر پورغنی، آقای ابراهیم حجازی
ـ پیام دوکتور عبدالغفور روان فرهادی
ـ پیام جناب حیدر وجودی
ـ پیام آقای منصور سایل شبآهنگ
ـ خوانش مضمون در باره شعر و بعد قصیده ای از طرف آقای شبگیر پولادیان
ـ پیام منظوم آقای محمد یوسف پناه
پیام کانون فرهنگی افغانستان آلمان، توسط آقای فضل الله رضایی
ـ پیام نهاد بین المللی ژورنالیستان افغانستان توسط آقای حیدراختر
ـ صحبت خواهرزاده مرحوم پورغنی
پیام های که در سیستم دی فو دی، از امریکا ارسال شده بود در روی پرده دیده وشنیده شد:
ـ پیام آقای محمد نسیم اسیر
ـ پیام آقای کهزاد
پیام خانم ذکیه کهزاد
پیام پروفیسر عنایت الله شهرانی
پیام خانم لیلا تیموری
درین محفل، اشعار و منظومه های از طرف آقایان شبگیرپولادیان، نعمت الله مختارزاده و آقای خلیل الله ناظم باختری خوانده شد.
پس از صرف غذا، خانواده شاعر، از آقای نصیرمهرین خواهش کردند که با قطع فیته ای که دیوان اشعار شادروان پورغنی با آن مزین شده بود، دیوان را در معرض مطالعه بگذارند. نصیر مهرین از خانم صاعقه احراری از معلمین و فرهنگیان بسیار مورد احترام این خواهش را به عمل آورد. خانم احراری فیته را قطع کرد که با کف زدن های شرکت کننده گان همراه گشت.
در بخش موسیقی آقای غزلیاتی از شاعر را خواند که با استقبال بسیار مواجه شد.
در پایان این بخش برنامه ـ از طرف خانواده مرحوم پورغنی دسته های گلی برای خواننده گان پیام ها و اشعار و هنرمندان داده شد.
آقای محمود سفرزاده، اشعاری از دیوان پورغنی چندین بار دیکلمه نمودند.
خانم سیهلا پورغنی باردگر از حضور شرکت کننده گان و شاعران و ادیبانی که پیام فرستاده بودند، ابراز تشکر کرد. وی وعده داد که این پیامها در آینده نزدیک منتشر خواهند شد.
محفل حوالی ساعت سه صبح به پایان رسید.
پری وهاب بهادری گزارش محفل خیر مقدم برای جناب آصف آهنگ ظهر روز یکشنبه 21 اکتبر سالجاری، جمعی از هموطنان ما شاهد صحبت های جالب جناب آصف آهنگ بودند .ایشان که از کشور کانادا غرض دیدار با اعضای خانواده به آلمان آمده بودند ؛ در محفلی اشتراک کردند که به دعوت نصیر مهرین دایر شده بود . در آغاز نویسنده این سطر ها حضور این شخصیت گرانقدررا که با فرزندان فرهیخته ودانای خویش آقایان کاوه آهنگ ورتبیل آهنگ تشریف آورده بودند ، خیر مقدم گفته از ادیب فرزانه جناب ابراهیم حجازی خواهش کردم تا سال شمار زندگی ایشان را که بوسیله استاد لطیف ناظمی نگاشته شده است ، بخوانند . پس از آن نصیر مهرین که بارها ابتکار چنین محافل گرامید اشت را داشته است ، پیرامون کارهای قلمی وعملی جناب آهنگ صحبت کرد. نصیر مهرین گفت : " جناب آصف آهنگ ازمبارزان مشروطه خواه میهن ما برجای مانده است . چشم های مهرورز ایشان دیدارهای گوناگون اوضاع واحوال کشورما را داشته وتن ایشان استبداد را با دل آزاری هایش لمس کرده است . . . آنگونه که در شرح حال این بزرگوار شنیدید ، کودک بود که استبداد پدرش شهید مهدی جان را بدار جفا آمیز خویش کشید . از آن ببعد در مراحل ودوره های بعدی سیاسی فعال بوده و صریح سخن گفته وهمچنان چون قلم بدستی نستوه نوشته است . . . ویژگیی احترام برانگیزی که در کارکرد های ایشان در گستره تاریخنگاری خانواده نادرخان جلب نظر میکند ، این است که سخن از تبارزعقده وانگیزه عقده گشایی را نمیتوان درآن یافت . مقابل همان راه وروشی که بخشی از تاریخ دوسده پسین کشورمارابارها با این ادعا که پدر کشتی وتخم کین کشتی پدر کشته را کی بود آشتی ، رقم زده است . این ویژگی در برداشت های ایشان از نقش زمامداری محمد ظاهر به وضاحت بازتاب دارد . علیرغم آنکه چنین برداشتی طرف تأمل ومکث ونقد گونه دیگری آزآن زمامداری باشد ، اما رعایت ارایه برداشت عاری از کینه توزی ایشان بسیار صمیمانه وآموزنده است . . . نبشته ها ومصاحبه ها ، همچنان سرایش اشعاراز طرف ایشان نه تنها ما را بسوی تاریخ وخاطره ها می برند بلکه بامشغولیت چند بعدیی که در گستره تاریخ ، شعر وادب ونقد کج اندیشی ها وکجروی دارند ، با تحسین جلب میکنند . خوشنود هستیم که امروز لحظاتی مهمان ما هستند و فی المجلس سخنان ایشان را می شنویم . . ." بعد ازین سخنان از جنا ب آهنگ خواهش به عمل امد که سخنرانی نمایند . محترم آهنگ با چهره بشاش از آمدن هموطنان تشکر کرده ، در چندین قسمت خاطره ها و برداشت های خویش را از چند ده سال اخیر وتاریخ قبلی افغانستان مطرح کرد که برای حاضرین بسیار دلچسپ بود . ان شأ الله این قسمت صحبت های ایشان وهمچنان سوال وجواب های بسیاری که در محفل مطرح شد ، در فرصت مناسب از روی نوار ویدیویی تهیه وانتشار میابد . پس از سخنرانی ایشان ، درحالی که تفریح اعلان شد حضار محفل به صرف چای وناشتا پرداخته و از ایشان سوالهای در باره تاریخ وخاطرات ایشان وهمچنان سیاست های دربار سلطنی وحکومت های افغانستان میکردند . در ختم محفل ادیب فرزانه خانم صاعقه جان احراری به نکمایندگی از حضار محفل دسته گلی را برای جناب آهنگ تقدیم داشتند . نصیر مهرین بسته های از چند جلد کتاب شاعران ونویسندگان هموطن رابرای فرزندان ایشان وجناب یاسر خبرنگار صدای آلمان که همراه ایشان تشریف آورده بودند تقدیم کرد . درین محفل ، درکنار حضور یک عده از هنرمندان گرامی مانند آقایان وهاب مددی ، فواد واحدی ؛ همینکه ابلاغ شد که آقای حسین آرمان نیز برای دیدار ایشان حضور دارند به افتخار وی نیز حضار کف زدند . ناگفته نماند که در تهیه گلها وعصریه شخصیت هاو خانواده های گرامیی داوطلبانه وبا مهربانی به افتخار آقای آهنگ سهم داشتند که عبارتند از : فرهنگ دوست محترم اقای احمد ساغری دسته گلها را تهیه دیده بودند . وخواهران عزیز فرهنگی حمیده محمودی ، شریفه غوربندی ، خانم کامله بهادریِِ، خانم وحیده رحیمی، شمیم غوربندی و مهریه مهرین در تهیه عصریه زحمت کشیده بودند که از همه ایشان نیز سپاسگزاری میشود . محفل حوالی ساعت 7شام به پایان رسید.
نصیرمهرین جناب آهنگ
خانم صاعقه جان احراری پارچه شعری را به افتخار جناب آهنگ به خوانش گرفت
پروفسیور صمدعلی حکمت، جناب آهنگ، یما یکمنش ، نصیر مهرین
|
Sonntag, 22. April 2012
شرح خوبی های تو با صد قلم . برای جناب نسیم اسیر
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen