Sonntag, 22. April 2012

احتمال حملۀ اسرائیل به ایران . . . عتیق الله نایب خیل




                عتیق الله نایب خیل
                              سیدنی/ آسترالیا
              
                 احتمال حملۀ اسراییل به ایران
                                                و پیامد های آن                                                   

                                                                           
  
                                                         عتیق الله نایب خیل


نوشتار حاضر قبل از شروع مذاکرات ایران با گروه 5 به علاوه یک، در استانبول، ترتیب گردیده است. قرار است دور بعدی این مذاکرات به تاریخ٢۳ ماه می در بغداد برگزار گردد. نتایج این مذاکرات هرچه باشد، به سود توسعه برنامه هسته یی ایران نخواهد بود، بادرنظرداشت این که احتمالات عقب نشینی ایرانیان درین مذاکرات، از مواضع سرسختانه قبلی شان نیز مطرح است.


طرح مسئله : احتمال حملۀ اسراییل به ایران، از موضوعات داغ رسانه ها، در چند ماه اخیر، است.
دست یابی ایرانِ به سلاح اتمی چیزی است که همواره اسراییل را مشغول ساخته است و این کشورآن را تهدیدی علیه موجودیت خود می داند ؛ خاصتا" این که رهبران ایران دایما" از محو کردن ونابودکردن اسراییل از نقشهً زمین صحبت می کنند و این تهدیدها نه تنها بر رهبران اسراییل، بلکه بر افکارعمومی مردم این کشور نیز سنگینی می کند.
امریکا، غرب و اسراییل ایران را متهم می کنند که قصد ساختن بمب اتمی دارد، ولی تهران همواره این اتهامات را رد کرده و برنامه هسته یی خودرا صلح آمیز می خواند. شورای امنیت سازمان ملل متحد تا به حال چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران به تصویب رسانیده تا تهران را وادارد که طرح غنی سازی یورانیم را متوقف سازد. اخیرا" امریکا و غرب تحریم های یک جانبهً بیشتری را علیه ایران به راه انداختند، که بانک مرکزی ایران، صادرات نفت و سرمایه گذاری در صنایع پتروشیمی ایران را هدف قرار داده اند. این کار سبب واکنش تند ایران شد و تهران تهدید به بستن تنگهً هرمزکرد.
از پسمنظر چالشها بر میاید که ایران سال هاست با یک جنگ اعلام ناشده روبروست. اما موارد ودلایل بالا ابعاد جدیدی دراین رویارویی به وجودآورده وجدال دیپلماتیک بین امریکا، اسراییل و غرب با این کشوررا بالا برده است. تحرکات نظامی امریکا دراطراف ایران به نحو بی سابقه یی افزایش یافته و صدای طبل جنگ درمنطقه به گوش می رسد.
تهدیدهای مکررایران به نابودی اسراییل ازروی نقشهً زمین، همدردی و همدلی مردمان دنیارا به نفع اسراییل برمی انگیزد. شاید اسراییل باهزینه کردن ملیون ها دلار نمی توانست این همه همدردی درسطح مردمان دنیا راکسب نماید، که سخنرانی های تهدیدآمیزمقامات ایرانی برای اسراییل فراهم کرده است ؛ زیرا اسراییل به خود حق می دهد که از موجودیت خود دفاع کند و به حملهً پیش گیرانه متوسل شود. و حالا که ایران تهدید به بستن تنگهً استراتژیک هرمزنیزمی کند، یک ائتلاف قوی و نیرومندی را در برابرخود به وجود آورده است.
باید متذکر شد که اسراییل، به عنوان یگانه کشوردارای سلاح هسته یی در خاور میانه، پیشینهً بمبارد رآکتور هسته یی عراق در نزدیکی بغداد (جون1981) و بمباردمان رآکتور هسته یی سوریه ( سپتمبر 2007 )، را درکارنامه خود دارد ؛ ولی مورد ایران با عراق و سوریه تفاوت چشمگیری دارد. اگر بمبارد مراکز هسته یی ایران به سادگی عراق و سوریه می بود، اسراییل مدت ها قبل این کارراانجام می داد. اسرائیل خود دارای ١٠٠ تا ٣٠٠ کلاهک اتمی است ولی هیچگاه به گونه یی شفاف ازآن حرف نمی زند و به بازرسان بین المللی نیز حق بازرسی از تاًسیسا ت هسته یی خودرا نمی دهد.

آیا ایران توانایی بستن تنگهً هرمزرا دارد ؟تنگه هرمز یکی از پرتردد ترین راه های آبی تجارب ومخصوصا" نفت می باشد که روزانه نزدیک به 30 فیصد نفت صادراتی به دنیا و 90 فیصد نفت کشور های حوزهً خلیج فارس ازین تنگه عبور می کند. بنابرآن امنیت این تنگه نقش مهمی در تاًمین انرژی دنیا دارد و بستن آن، ایران را درمقابل جامعه بین المللی و کشورهای منطقه قرارمی دهد. گرچه ایران توانایی بستن کوتاه مدت این تنگه را دارد وازآن به مثابه ً وسیله ً فشارو تهدید نیزاستفاده می کند،اما اثرات منفی آن، بیشترازهرتحریم دیگری، اقتصاد خود این کشوررا بیشتر آسیب پذیر خواهد کرد. بنابراین بیشترین آسیب هم به خود ایران خواهد رسید. زیرا تقریبا" تمامی نفت و قسمت بیشترمحصولات تجاری ایران نیزازین تنگه عبور می کند.
از سوی دیگر دیده میشود که بستن تنگه مخالف مقررات بین المللی است و عملا" به معنای اعلام جنگ تلقی خواهد شد. دولت آمریکا رسماً اعلام داشته است که تهدید علیه عبور و مرور آزاد کشتیرانی از تنگهً هرمز را خط قرمز خود تلقی میکند. اهمیت بازبودن این تنگه برای امریکا به میزانی است که بارک اوباما نامهً هشدارآمیزی را مستقیما" به آیت الله خامنه ای ارسال داشت و درآن نسبت بستن تنگهً هرمز هشدارداد. فرماندهی ناوگان پنجم امریکا، که در بحرین مستقر است، تاًکید کرد که به هیچ وجه ایجاد اختلال در تنگهً هرمز قابل قبول نخواهد بود و نیروی دریایی امریکا آمادگی هرنوع برخورد با ایران رادارد. ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکادربحرین مشتمل بر بیش از 20 کشتی است که هواپیماهای جنگنده، 15000 نیروی دریایی و 10000نیروی زمینی را شامل می شود. افزون برآن کشورهای انگلستان و فرانسه نیزناوهای رزمی در خلیج فارس دارند.


موقعیت جغرافیایی تنگه هرمز


وقتی از این منظر به نتایج آن نگاه میشود، احتمال اقدام ایران به بستن تنگه ً هرمز کمتر به نظر میاید اضافه بر آن که ایران توانایی مقابله با پیامدهای آن را نیز نخواهدداشت.مسلما" توانایی نظامی ایران با امریکا وغرب قابل مقایسه نیست و کمترجای تردید داردکه در صورت برخورد نظامی بین این دو، ایران متحمل خسارات عظیمی خواهد شد و به شکست تن درخواهد داد. درعین حال نباید نادیده انگاشت که درصورت اجرای این طرح، ایران از همه توان وقدرت نظامی خود استفاده خواهدکرد و ازامکانات کافی خود برای ضربه زدن و خسارت وارد کردن علیه کشورهای ساحلی و حتی نیروی دریایی امریکا نیز دریغ نخواهد کرد. زیرا چنین سیاست و جناح های مدافع آن در حاکمیت جمهوری اسلامی حضور دارند. ایران با کارگذاشتن مین های دریایی می تواند کشتی رانی در تنگه را مورد تهدید قراردهد. افزون برآن، شمار بسیاری موشک پیشرفته "کروز"، مدرن ترین و متنوع ترین سلاح های ضد کشتی و صدها قایق جنگی سریع السیر و پیشرفته در اختیاردارد که می تواند خطرات خیلی جدی به کشتی های نفتکش ایجاد نماید. ازطرفی هم، انواع موشک های ضد کشتی ایران درساحل و یا یک منطقه ثابت متمرکز نیستند که به مجرد نابودکردن آن نقطه قضیه تمام شود. این موشک های ضد کشتی از هر ناحیه یی از ایران می توانند کشتی ها را تهدید نمایند. بنابرآن، برای امریکا مشکل است که بتواند همه ً نقاط پرتاب موشک اندازهای متحرک را شناسایی و موردهدف قراردهد. گرچه این عدم تمرکز موشک اندازهادرساحل، احتمالا" جنگ را به عمق خاک ایران می کشاند و این به معنای یک حملهً نظامیی همه جانبه به خاک ایران است، که درآن صورت بازگشایی تنگهً هرمز به درجهً دوم و جنگ تا تسلیمی و یا براندازی دولت ایران دردرجهً اول اهمیت قرارخواهدگرفت. طبیعی ایست که امریکا و متحدین اش نیزازهمه توان نظامی خود استفاده خواهندکرد و چون جنگ درخاک ایران صورت می گیرد، تلفات انسانی و تباهی و ویرانی آن بیشتر متوجه این کشورخواهد بود.
درچنین فضایی تهدید ایران به بستن تنگهً هرمزعملا" دعوت به جنگ است. ماجراجویی رهبران ایران می تواند بهانهً کافی برای حلقات جنگ طلب امریکا، غرب و اسراییل فراهم سازد، و نیز هراقدام و حادثهً،ولو تصادفی، می تواند جرقهً جنگ را مشتعل بسازد. به فرض آن که چنین حادثه یی رخ هم ندهد، امریکا و یا اسراییل، برای مشتعل شدن جنگ، می توانند چنین زمینه یی را ایجاد کنند و آن را بهانهً شروع جنگ قرار دهند.



ناوشکن " اچ ام اس درینج " قوای دریایی بریتانیه
این ناوشکن مجهزبه جدیدترین رادارهای دریایی درجهان و از قدرت بالای شلیک
گلوله برخوردار است و این قدرت را دارد تا با تهدیدات دوگانه همزمان موشکی و
جنگنده ها مقابله کند.


امنیت تنگهً هرمزبرای کشورهای جنوب حوزه خلیج فارس نیزاهمیت حیاتی دارد. نفت صادرشده از عربستان سعودی، امارات متحدهً عربی، کویت، عراق و تمامی گازمایع ازسوی قطرازین تنگه عبور می کند و ایران با بستن این تنگه با تمامی این کشورها درگیر خواهد شد و این کاریست که ازتوان نظامی ایران بالاست. نیروی هوایی ایران، به دلیل تحریم های طولانی مدت امریکا و غرب، درمقایسه با نیروی هوایی این کشورها از رده خارج است، وافزون برآن، ده ها هزارنیروی نظامی امریکا درین کشورها مستقراست که بی تردید حتی یک فیر ایران به خاک یکی ازین کشورها، مداخله نظامی امریکا و هدف قراردادن ایران را در پی خواهدداشت. مگراین که ایران تسلیحات پیشرفتهً پنهانی داشته باشد که هم دردفاع و هم درتهاجم ازآن بهره گیرد. زیرا این احتمال نیز موجود است که ایران قدرت واقعی نظامی خودرا پنهان نموده باشد.



ناوهواپیمابر یواس اس ابراهام لینکلن، یکی ازبزرگترین
کشتی های جنگی امریکا درخلیج فارس، شامل شش هزارپرسونل نظامی و بیش از هفتاد طیاره جنگی



اهداف امریکا، اسراییل و غرب :در هفته ها و ماه های اخیرشاهد فضای پرتنش و خط و نشان کشیدن طرفین به همدیگر بوده ایم. کوشش های دیپلوماتیک جای خودرا به تهدید های نظامی ازطرف غرب و مانورهای نظا می ازجانب ایران، درخلیج فارس داد. اهدافی را که امریکا و متحدین اش در مورد ایران دارند به طور خلاصه می تواند سه چیز باشد :
1- هدف اعلام شده، متوقف ساختن غنی سازی یورانیم و دست پیدانکردن ایران به جنگ افزار اتمی، و این همان موردی است که امریکا، اسراییل و غرب، برای جلب موافقت افکارعمومی و با ناگزیرنشان دادن جنگ، به عنوان تنهاراه حل مناقشه، وبا استفاده وسیع ازرسانه های عمومی، به شکل دادن ذهنیت عامه می پردازند ؛ تا در صورتی که به حمله نظامی بپردازند، افکارعامه را ازقبل آمادهً پذیرش آن ساخته باشند.
2- تمکین جمهوری اسلامی در برابر سیاست های غرب، به ویژه در منطقهً خاور میانه.
3- براندازی جمهوری اسلامی (هدف استراتژیک). تا آنجا که شاهد بوده ایم، امریکا و متحدین اش ازهیچ گزینه و راه وروشی رویگردان نبوده اند تا درهمه نقاط جهان،وبالاخص درمنطقهً نفت خیزخاورمیانه، دولت هایی را برسرکار آورند که از آن ها فرمان ببرند تا به این وسیله کنترول منابع نفت و گازرا دراختیارداشته باشند. درین راستا شاهد بوده ایم که جنگ های اشغالگرانه و نقض قوانین بین المللی و صدها تخطی دیگر، زمانی زیرنام مداخلات انسان دوستانه، زمانی زیرنام تاًمین آزادی های دموکراتیک، زمانی زیرنام دفاع ازشهروندان غیرنظامی کشورها وزمانی هم زیرنام مبارزه با تروریسم توجیه شده اند.

در زمینهً احتمال جنگ چند مورد دیگر نیز شایان یادآوری است :جنگ استخباراتی ایران و اسراییل مدتهاست که آغازشده است. ترور چند دانشمند هسته یی ایران و انفجارهای مشکوک درپادگان های نظامی آ ن کشور ونشانه روی انگشت اتهام به سوی اسراییل و درمقابل، متهم ساختن ایران به دست داشتن درترورناکام دیپلومات های اسراییلی در گرجستان، آذربایجان، تایلند و هندوستان همه بیانگرجنگ پنهان این دوکشوراست. اکنون این جدال واردمرحله یی شده است که یاباید به توافقی دست یابند ویااینکه به جنگ مستقیم روی خواهند آورد. اسراییل مخاطرات حملهً نظامی به ایران را ترجیح می دهد تا مخاطرات دست یابی ایران به جنگ افزار اتمی را. اما هیچ ضمانتی وجود نداردکه اگرهم ایران از ساخت بمب اتمی منصرف گردد، امریکا، اسراییل و غرب به آن تمکین نمایند ودست از سر جمهوری اسلامی ایران بردارند. افزون برآن، هرعقب نشینی، ولو کوچک، از جانب ایران تعبیر به ضعف آن خواهد گردید وبه فشارهای غرب خواهد افزود. بنابرآن اگرایران موردحمله امریکا و متحدین اش قرارگیرد، این حمله محدود به مراکز هسته یی نخواهد ماند و تا آنجا پیش خواهد رفت که احتمالا" براندازی جمهوری اسلامی رادر پی خواهد داشت.
خط قرمز امریکا و اسراییل دربرابرایران : بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسراییل،در سفر اخیر خویش به امریکا (5 مارچ 2012 ) و مذاکره با بارک اوباما، رییس جمهور امریکا، خط قرمزی تازه یی را در برابر ایران قرار داد. طبق نظر نتانیاهو توانایی فنی ایران برای تولید سلاح اتمی عبور از خط قرمز است ؛ در حالی که طبق نظرامریکا خط قرمزآن است که ایران عملا" وارد مرحلهً تولید سلاح اتمی شده باشد. در حال حاضر امیدواری امریکا این است که فشارهای سیاسی و تحریم اقتصادی، ایران را به میز مذاکره بکشاند. وهم بنا به گزارش رسانه ها اوباما به نتانیاهو وعده داده است که موشک های مجهز به مواد منفجره بتن شکن در اختیار اسراییل قرار بدهد به شرط آن که اسراییل امسال به ایران حمله نکند. با این موشک ها اسراییل می تواند به تاًسیسات ایران حمله کند، حتی اگردرعمق زمین هم باشد. گرچه که اسراییل و کمپنی های نفتی، امریکا را به شروع جنگ تشویق می نمایند، اما در آستانهً انتخابات در امریکا، اوباما و تیم اش نمی خواهند وارد یک جنگ دیگرشوند که شانس موفقیت اوباما در انتخابات را زیرسوال ببرد، اما همواره تاًکید می نمایند که همهً گزینه ها، به شمول گزینهً نظامی، روی میز است.
توانایی اسراییل در حمله، وآسیب پذیری دفاعی ایران :وزیردفاع ایران،درعکس العمل به شایعهً حملهً اسراییل به ایران، گفت که اسراییل تنها درصورتی که قصد خودکشی داشته باشد می تواند علیه ایران اقدام نظامی انجام دهد، زیرا ایران قادراست 150هزار موشک به طرف اسراییل پرتاب کند. یک مقام نظامی دیگر ایران گفت که از آرزوهای بزرگ جمهوری اسلامی ایران این است که اسرائیل به ایران حملۀ نظامی بکند، تا در واکنش ایران نیز اسرائیل را، "به زباله دان تاریخ بفرستد." وزیرخارجه ً ایران نیز تاًکید کرد که اسراییل کشور کوچکی است و درصورت شروع جنگ یک هفته دوام نخواهدکرد.
مقامات سیاسی و نظامی اسراییل درشنیدن این چنین تهدیدها گوش حساس و شنوایی دارند و بعید به نظر می رسد که این تهدیدات مقامات ایرانی را نشنیده باشند و پیش گیری های لازم را به عمل نیاورده باشند.امریکا و شش کشور عضوشورای همکاری خلیج فارس روی برپایی سپردفاع موشکی مشترک کاررا آغازکرده اند. درهمین رابطه رییس کمیته امور بین الملل دردومای روسیه، گفت که شکل گیری سامانه دفاع موشکی درحوزه خلیج فارس، با کمک ایالات متحده، نشانهً تازه ازامکان حمله نظامی به ایران است. وی تاًکید کرد که ایران اشتباه صدام حسین را،درقبل از حمله به عراق، تکرار می کند.
اگرتهدیدات مقامات جمهوری اسلامی و یا پنهان نمودن سیاست های جنگ احتمالی را که درپشت حملات دپلوماتیک وزیر دفاع اسراییل پنهان می شوند، یک سو بگذاریم، آن چه که سرنوشت این نوع جنگ ها را تعیین می کند نه کوچکی و بزرگی کشورها، بلکه نوعیت و بکاربرد وسایل و امکانات نظامی است.ارتش اسراییل دارای نیروی هوایی مجهزبا هواپیماهای بدون سرنشین بزرگ و دورپرواز، جت های جنگی پیشرفته، بم های سنگین وزنی که با کلاهک های مخصوص خود می توانند تا عمق زمین رخنه کنند و تسلیحات تخریب سنگرهای زمینی است. و هم، اسراییل تا کنون در جنگی با مسافت دور درگیر نبوده است، تا توانایی های مخفی نظامی اش در معرض دید قرارگرفته باشد. اما باید افزود که توانایی نظامی اسراییل با امریکا تفاوت فاحشی دارد، و مسلما" امریکا و غرب درحمله به ایران اسراییل را تنها نخواهند گذاشت. به گذارش روزنامه ها ارتش انگلیس برای شرکت درحمله به ایران، درخلیج فارس، آماده گی دارد.
اسرائیل طی سال های اخیر به پیشرفت های قابل ملاحظه در ایجاد سیستم های دفاع موشکی نائل شده و در نتیجه قادر خواهند بود بسیاری از موشک های پرتاب شده را قبل از رسیدن آنها به هدفهای تعیین شده منهدم کند. اما نیروی هوایی ایران به دلیل بازماندن از نوسازی، نه تنها از نظر کیفی؛ بلکه از نظرکمی نیز، ازقدرت تهاجمی کمتری برخورداراست. آن طوری که روزنامه ها می نویسند اسراییل با در اختیار داشتن بمب اتمی، هفت شهر ایران را نشانه روی کرده است و اگر زمامداران اسراییلی ازناحیهً تهدید اتمی ایران احساس خطرنمایند، بعید نیست که ازآن بمب ها استفاده نمایند. خاصتا" این که سیاستمداران اسراییل باربارثابت کرده اند که مسئوولیت پذیر نیستند. به طورنمونه می توان به فیصله نامهً شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرد که درآن از اسراییل خواسته شده تا شهرک سازی در مناطق اشغالی نوارغزه را متوقف سازد ؛ اما این کشور همچنان به شهرک سازی درآن مناطق ادامه می دهد. جالب اینجاست که هیچ گونه ا قدام عملی و یا مجازاتی دربرابر اسراییل به کار برده نمی شود.

موقف احتمالی کشورهای عرب وترکیه دربرابرجنگ : جاه طلبی، مداخله درامورداخلی کشورهای عرب و سیاست توسعه طلبانهً جمهوری اسلامی ایران با سیاست های ماجراجویانه رهبران آن، جمهوری اسلامی را دریک انزوای بین المللی، از جمله در میان ممالک عربی واسلامی دیگر، قرار داده است. دراین میان کشورهای عرب خلیج فارس، ومخصوصا" عربستان سعودی، همواره نگران سیاست های مداخله گرانهً ایران با پخش افکار مذهب تشیع بوده اند. افزون برآن، پذیرش یک ایرانِ دارای نیروی اتمی، مانند یک شمشیر دموکلس، برای این کشورها وترکیه همانقدر دشواراست که برای اسراییل. بنابرآن این کشورها ازهرکوششی که مانع ایران به دست یافتن به بمب اتمی شود، استقبال خواهند کرد، اگرچه شاید ظاهرا" موقف بی طرفانه یی بخود گیرند. تنها کشورمتحد ایران در خاور میانه سوریه است که این کشوراکنون بدترین روزهای آخر حیات خویش را سپری می کند و دیگردرموقعیتی نیست که بتواند کمکی به ایران انجام دهد. با ازهم پاشی رژیم بعث درسوریه، راه کمک ایران به حزب الله لبنان نیزمسدود خواهد شد و این سازمان نیزدیگر موقعیت و وضعیت فعلی را نخواهد داشت. رهبران "حماس " درپشتیبانی ازایران و تقابل با اسراییل دچار دودستگی اند وامکان این که این سازمان دردفاع ازایران فلسطینی های نوارغزه را در برابر بمبارد اسراییل قراردهد کمتر قابل تصوراست. زیرا رهبران حماس به خوبی می دانند که درصورت دفاع ازایران با حملات انتقامی اسراییل مواجه خواهند شد.
پیامدهای احتمالی جنگ :گرچه که تبعات و پیامدهای احتمالی جنگ و سایه گسترش آن به درستی قابل پیش بینی و اندازه گیری نیستند، اما تا حدی قابل حدس و گمان می باشند. بّعد اصلی پیامدهای منفی آن، مانند هرجنگ دیگر،تلفات انسانی آن است. حملهً اسراییل محدود به آن کشور نمی ماند و پای امریکا، غرب و دیگرمتحدین شان را نیز به آن خواهدکشانید. درنتیجه احتمالا" این جنگ به یک جنگ منطقه یی تبدیل خواهد شد و کل منطقه را به آتش خواهد کشانید. خاصتا" این که هردوجانب ازآخرین و مدرن ترین سلاح های شان، برای ازپادرآوردن حریف، استفاده خواهند کرد. در صورت کشانیده شدن پای روسیه و چین، به طرفداری از ایران، ساحهً گسترش آن به مراتب بیشتر خواهد بود. قیمت نفت دربازارهای جهانی به سرعت بالا خواهد رفت و کشورهای بحران زدهً اروپایی را دچاربحران بیشترخواهد کرد. تضاد و تنش ونفرت از امریکا و غرب را، در جهان اسلام تشدید خواهد کرد. انتقام جویی و توسل به تروریسم توسط هواداران جمهوری اسلامی را به همراه خواهد داشت. ایران از امکانات متعددی درایجاد بی ثباتی و براه اندازی اقدامات تلافی جویانه در افغانستان برخورداراست ؛ و با حمایت ازگروه های طرفدارخود و طالبان خشونت هارا درکشورما تشدید خواهد کرد. اوضاع نابسامان بعدازجنگ به زودی التیام پذیر نخواهد بود. درصورتی که حیات جمهوری اسلامی ازین جنگ نجات یابد برنامهً هستوی خودرا کنارنخواهدگذاشت، اما اپن حمله چند سالی آن را به تعویق خواهد انداخت. سرکوب مخالفین در ایران تشدید خواهد شد وفضای اختناق درآن کشوررامختنق ترخواهدساخت.
مسلما" جنگ مصیبت های بیشماری به همراه دارد. کشتن انسان ها با هر اسم و رسمی مردود است. مردمان منطقه و جهان به صلح عادلانه، پایدار و دایمی و جهانی فارغ از جنگ افزار اتمی نیازمند هستند. اقدامات و اظهارات تحریک آمیز و تهدیدهای غیرمسئولانه ًسران جمهوری اسلامی ایران، که حملهً اسراییل را به تمسخر می گیرند، ا ین کشوررادرورطهً شاید خطرناکترین جنگ منطقوی می کشاند. این درحالیست که جمهوری اسلامی درداخل کشور نیز با نارضایتی مردم روبرو است. دراین میان بازنده گان اصلی این جنگ تحمیلی مردم ایران خواهند بود که دربرابرسیاست های اختناق آمیز و ماجراجویانهً رهبران شان بهای سنگینی می پردازند. رهبران ایرانِ بعد از جنگ بر تلی از پیکر های خونین مردم خویش پا خواهند گذاشت. که چنین مباد.



گونترگراس سکوت را می شکندگونترگراس شاعر 84 سالهً آلمانی و برندهً جایزه ادبی نوبل، در تازه ترین شعرش تحت عنوان " آنچه بایدگفته شود " سیاست های جنگ طلبانهً اسراییل، دربرابر ایران را،به نکوهش گرفته و خودرا سرزنش می کند که چرا تا حال سکوت کرده است. گونترگراس به تلاش اسراییل برای حمله به ایران و راه اندازی یک جنگ جدید در جهان، از دورویی غرب دربرابربرنامه هسته یی اسراییل و فروش زیردریایی هایی باقابلیت حمل کلاهک های اتمی توسط آلمان به اسراییل به شدت انتقادکرده است.درعین حال، گرچه که ازمحمود احمدی نژاد نام نمی برد، اما اورا "قهرمان لافزنی" می نامد که نباید تهدیدهایش جدی گرفته شود. این شعر با واکنش های مختلفی مواجه شده ومورد اظهارنظرهای موافق و مخالفی بسیاری قرارگرفته است. عده یی گونترگراس را به یهودی ستیزی متهم می کنند و عده یی هم همت اوراستایش کرده اند که درکشوری این شعرراسروده است که هرصدای ضداسراییل و انکاراز هولوکاست جرم تلقی می گردد. گونترگراس خواهان آنست تا یک مرجع بین المللی، تاًسیسات هسته یی ایران و اسراییل را زیرنظرداشته باشد.
.
آنچه باید گفته شود
چرا خاموشم، چرا در این زمان دراز ناگفته گذاشته ام
آنچه را که عیان است و از " بازی جنگ " که طبق نقشه آنرا تمرین کرده اند سخن نگفته ام.
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.
ادعا می شود زدن ضربت اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی، حق است،
زیرا گمان می رود در قلمرو مردی گزافه گو که خلق اسیر در زیر یوغ خود را به هلهله های دستوری وا می دارد،
یک بمب اتمی ساخته می شود.
ولی چرا بخود اجازه نمی دهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم،
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزاینده ای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه بازرسی،
چرا ؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همگان خاموشند، حقیقتی را ناگفته می گذارند،
من نیز به پیروی از خاموشی فراگیر لب فروبسته ام،
احساس می کنم که این دروغی است سنگین،احساس اجبار می کنم،
بمحض آن که از این اجبار تخطی شود، چهره مجازات نمودار می گردد.
تکفیر " یهودی ستیزی " را همه می شناسند.
اما اینک از سرزمین من،
زادگاه جنایتی بی مانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،
قرار است، نسجیده، باز هم یک زیردریائی دیگر به اسرائیل فرستاده شود،
همراه با سخنانی سرسری بعنوان جبران بدی های گذشته.
ویژگی آن زیر دریائی این است که
می تواند با کلاهک های خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که وجود یک بمب اتمی در آن به اثبات نرسیده است،
پس اینک می گویم آنچه را که باید گفت.
ولی چرا تا کنون سکوت کرده ام.
چون فکر می کردم زادۀ سرزمینی هستم که لکه ای نازودونی بر دامن دارد
و همین مرا از گفتن حقیقت باز می داشت
و نمی خواستم نام اسرائیل رابرزبان آرم
که خود را همبسته آن می دانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطره های بازمانده از مرکبم می نویسم :
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خواه ناخواه صلحی است شکننده، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ بعنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
می توانیم تحویل دهنده وسیله ای گردیم که عواقب آن قابل پیش بینی است
و با عذر و بهانه های متداول نمی توانیم منکر شرکت خود در آن گناه گردیم.
اعتراف می کنم : دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر غرب دیگر برایم قابل تحمل نیست،
افزون بر این امید این نیزهست که( با شکستن این سکوت) بسیاری دیگر نیز خود را از سکوتی که در بند آن هستند آزاد سازند
و مصرانه از عامل خطری که شناخته شده است بخواهند از خشونت چشم بپوشد
و در عین حال مصرانه خواستار آن باشند که به یک مرجع بین المللی
امکان داده شود
تا پیوسته و بدون هیچ نوع مانعی
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران را زیر نظر و کنترل داشته باشد.
فقط از این طریق است که می توان به همه،
به اسرائیلی ها و فلسطینی ها
و بیش از آن به همه کسانی که با دشمنی و تنگاتنگ هم ساکن منطقه ای هستند
که به تسخیر جنون در آمده است، کمک کرد
و ازاین طریق سرانجام به خودمان هم کمک کرده ایم
ترجمهً فارسی شعر گونترگراس از سایت "آیندهً ما"گرفته شده است.ترجمهً رضا نافعی

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen