رحیل دولتشاهی
یاد نوروز هایی که هنوز خبری از مزدوران پترودالر در کشور ما نبود به خیر! یاد چلپک خوردنها، پری خوردنها، ماهی خوردنها، سمنگها، غورسی ها، قلبه کشی ها، نهال شانی ها، سبزه لگد برآمدنها..... یاد همه روزگاران خوش به خیر!
یادم می آید که از آغاز ماه حوت تیل فروشها کوچه به کوچه و قریه به قریه می گشتند و تیل کنجد، تربک، زغر و پنبه دانه می فروختند. هر خانواده یی هراندازه که توان و نیاز داشتند تیل می خریدند تا در ...روز نوروز چلپک و پری بپزند. موسم سمنک هم همین وقت بود که هر خانمی به امیدی نذری به گردن می گرفت و سمنک می پخت. شبهای سمنک پزی و جمع شدن دختران و زنان و تاصبح بیت خواندن و دایره نواختن بود.
صبح وقتی سمنک پخته می شد، بردن سمنک به خانۀ دوستان و همسایگان وظیفۀ پسربچه ها دختربچه های خانواده بود. سمنک را به خانه ها می بردیم کاسۀ سمنک را با آرد پر کرده برای مان پس می دادند- این رسمش بود.
یادم می آید که هنوز صدای منحوس کمونیزم در کوچه ها نپیچیده بود و ما مجبور نبودیم به بهای جنگ در برابر کمونیزم، عنعنات و بهانه های خوشیهای خود را فدای جنگ کنیم و در بدل حمایت سعودی و پاکستان از داعیه برحق مان ارزش های فرهنگی ما را نادیده بگیریم.
نوروز می شد. ما مسابقات سنگ اندازی، غورسی، پهلوانی، دنده کلیک و غیره می داشتیم.
یادم می آید که در دهکدۀ ما کار بهاری را طی مراسمی به نام قلبه کشی آغاز می کردیم. هیچکسی در دهکده حق نداشت پیش از دعا کردن عمومی توسط اهل قریه و امام مسجد به کار بهاری شروع کند. دران روز قلبه یی می آوردند و پس از دعای عمومی یکی دو اره در میدان قریه قلبه می کردند و یا بیل می زدند و دران زمین نرم بچه ها و جوانان و گاهی هم بزرگسالان به پهلوانی می پرداختند. دران روز یا چند روز پیشتر از قلبه کشی، جوانان "پُره" یا جوره می شدند تا در روز قلبه کشی پهلوانی کنند. روز قلبه کشی در قریه جشن می بود. همین روز بود که چلپکها پخته می شد. البته همراه با چلپک که همان پراتۀ دهاتی و پخته شده در تیل است، همراه خودش پری هم داشت که پری سمبوسه های پرشده از ماش جوش داده شده می بود.
ما نوروز و آمدن سال نو و آغاز بهار و نو شدن و تازه شدن طبیعت را اینگونه چشن می گرفتیم. نه فتوای منعی و جود داشت و نه فتوای "حـررررررررام" بودن آن. همه می خوردیم، بازی می کردیم، شاد بودیم و در عین حال همه کارهای ما با کلام خدا و قرآن شروع می شد.
یاد باد نوروزها و قلبه کشی ها. یاد باد چلپکخوری ها و پریخوری ها سمنک خوریها... یاد باد پهلوانیها و غورسیهای روز قلبه کشی و یاد باد آن نوروزهای بی دغدغه و آزادی هایی که هیچ فضولی نبود تا به کار وکردار تو و قریه و مردمت مداخله کند و با تیر و تبر و واسکت انتحاری و "حلال و حرام" خواندنهای جاهلانه زندگی را برایت جهنم بسازد.
آیا نمی شود با طرد اینهمه فضولی مانند پدران و نیاکان خود مسلمان باشیم، مسلمان بمانیم، و نوروز و قلبه کشی های خود را نیز داشته باشیم؟
می شود داشته باشیم، بسیار ساده؛ فقط چلپک بپز، پری بپز، سمنک بپز و نوروز را با دوستان خوش باش و کارهای سال نو را با استدعا از پروردگارت برای پیروزی و بهروزی آغاز کن. حرف هیچ جاهل نادان و مزدور انتحاری سلفی و وهابی را هم نشنو... همین!
یادم می آید که از آغاز ماه حوت تیل فروشها کوچه به کوچه و قریه به قریه می گشتند و تیل کنجد، تربک، زغر و پنبه دانه می فروختند. هر خانواده یی هراندازه که توان و نیاز داشتند تیل می خریدند تا در ...روز نوروز چلپک و پری بپزند. موسم سمنک هم همین وقت بود که هر خانمی به امیدی نذری به گردن می گرفت و سمنک می پخت. شبهای سمنک پزی و جمع شدن دختران و زنان و تاصبح بیت خواندن و دایره نواختن بود.
صبح وقتی سمنک پخته می شد، بردن سمنک به خانۀ دوستان و همسایگان وظیفۀ پسربچه ها دختربچه های خانواده بود. سمنک را به خانه ها می بردیم کاسۀ سمنک را با آرد پر کرده برای مان پس می دادند- این رسمش بود.
یادم می آید که هنوز صدای منحوس کمونیزم در کوچه ها نپیچیده بود و ما مجبور نبودیم به بهای جنگ در برابر کمونیزم، عنعنات و بهانه های خوشیهای خود را فدای جنگ کنیم و در بدل حمایت سعودی و پاکستان از داعیه برحق مان ارزش های فرهنگی ما را نادیده بگیریم.
نوروز می شد. ما مسابقات سنگ اندازی، غورسی، پهلوانی، دنده کلیک و غیره می داشتیم.
یادم می آید که در دهکدۀ ما کار بهاری را طی مراسمی به نام قلبه کشی آغاز می کردیم. هیچکسی در دهکده حق نداشت پیش از دعا کردن عمومی توسط اهل قریه و امام مسجد به کار بهاری شروع کند. دران روز قلبه یی می آوردند و پس از دعای عمومی یکی دو اره در میدان قریه قلبه می کردند و یا بیل می زدند و دران زمین نرم بچه ها و جوانان و گاهی هم بزرگسالان به پهلوانی می پرداختند. دران روز یا چند روز پیشتر از قلبه کشی، جوانان "پُره" یا جوره می شدند تا در روز قلبه کشی پهلوانی کنند. روز قلبه کشی در قریه جشن می بود. همین روز بود که چلپکها پخته می شد. البته همراه با چلپک که همان پراتۀ دهاتی و پخته شده در تیل است، همراه خودش پری هم داشت که پری سمبوسه های پرشده از ماش جوش داده شده می بود.
ما نوروز و آمدن سال نو و آغاز بهار و نو شدن و تازه شدن طبیعت را اینگونه چشن می گرفتیم. نه فتوای منعی و جود داشت و نه فتوای "حـررررررررام" بودن آن. همه می خوردیم، بازی می کردیم، شاد بودیم و در عین حال همه کارهای ما با کلام خدا و قرآن شروع می شد.
یاد باد نوروزها و قلبه کشی ها. یاد باد چلپکخوری ها و پریخوری ها سمنک خوریها... یاد باد پهلوانیها و غورسیهای روز قلبه کشی و یاد باد آن نوروزهای بی دغدغه و آزادی هایی که هیچ فضولی نبود تا به کار وکردار تو و قریه و مردمت مداخله کند و با تیر و تبر و واسکت انتحاری و "حلال و حرام" خواندنهای جاهلانه زندگی را برایت جهنم بسازد.
آیا نمی شود با طرد اینهمه فضولی مانند پدران و نیاکان خود مسلمان باشیم، مسلمان بمانیم، و نوروز و قلبه کشی های خود را نیز داشته باشیم؟
می شود داشته باشیم، بسیار ساده؛ فقط چلپک بپز، پری بپز، سمنک بپز و نوروز را با دوستان خوش باش و کارهای سال نو را با استدعا از پروردگارت برای پیروزی و بهروزی آغاز کن. حرف هیچ جاهل نادان و مزدور انتحاری سلفی و وهابی را هم نشنو... همین!
نویسنده: Saboor Raheel - ۱۳٩٠/۱٢/٢٩
نویسنده: Saboor Raheel - ۱۳٩٠/۱٢/٢۸
در زمانی که ما زندگی می کنیم درمیان تحصیلکرده های کشور ما هیچ کسی و هیچ گروه سیاسی و حتی علمی مذهبی یی و جود ندارد که بتواند به مثابۀ مرجع معتبر برای دادن فتوی در امور زندگی مسلمانان کشور شناخته شود.
به این معنی که کلیه گروه های سیاسی و مذهبی و کلیه افراد تحصیلکرده دارای صلاحیت و اعتبار یکسان در برابر هم استند. ازینرو هیچ فردی، هیچ گروهی نمی تواند دیدگاه خود را بر دیگران بقبولاند. بیشترین دیدگاه ها اعم از فرهنگی و سیاسی و اجتماعی از آبشخور سیاست سیراب می شوند. برخی ها هم گمان می کنند که حرف شان مذهبی است و اصرار دارند که دیگران آنرا بپذیرند. دیگران نیز وقتی حرف طرف مقابل را نمی پذیرند دلایل مذهبی می آورند، در حالی که هردو جهت یا نکته نظر های سیاسی پیش چشم شان است یا بی آن که بدانند، آب به آسیاب یک گروه و جریان سیاسی می اندازد.
جناح های مختلف دلایل می آورد و حدیث و آیت فطار می کنند تا بشود خواست سیاسی خود را به زور آیت و حدیث بقبولانند. اما همیشه در توضیح و تشریح و پیوند دادن آیات با قضایا ناکام اند و تعبیر ها و تفسیر های یک جانبه از دین می دهند.
اگر مسالۀ نوروز را نمونه بگیریم، دیده می شود که بیشترینه کسانی که به سود و یا زیان نوروز سخن می گویند، همه مسلمان اند. مشکل این است که یکی نوروز را غیر اسلامی می داند و آنر "حرام" می شمارد، و دیگری که او هم مسلمان است نوروز و تجلیل ازان را ناقض ایمانش به خدا و پیامبر نمی شمار از تجلیلش به خاطر هویت ملی خودش دفاع می کند.
دود مخالفت با نوروز از گور سلفی ها بر می خیزد. سلفی هایی که وهابیت ادامه و تشدید مبارزات آنها برای زنده کردن دوباره حاکمیت عرب بر کشور های مسلمان است. همانگونه که فاشیزم قبیلوی پشتون حاکمیت خود بر افغانستان را میراث پدران خود می دانند و سلفی های عرب نیز حاکمیت مجدد عرب را با پخش و نشر قرائت عربی (سلفیت) از دین می خواهند در جهان اسلام برقرار کنند. از همینروست سلفیت با هرچیزی که در مطابقت با قرائت عربی (سلفی) از دین نباشد با کین توزی وحشیانۀ جاهلی برخورد می کنند و آنرا شرک می دانند. اینها به این هم اکتفا نمی کنند بلکه برای تامین سلطۀ خود ترور، وحشت و کشتار را به کار می برند. در پهلوی آن از پول سرشاری که در اختیار دارند به استخدام افراد و گروه هایی در کشور های اسلامی مبادرت می ورزند. اینها هرگونه تعقل و سنجش در برابر احکام خود را خلاف دین و "حدیث" دانسته و مخالف را به کفر و شرک متهم می کنند. کم نیستند کسانی از مزدوران آگاه و ناآگاه سلفیت که در همین فیس بک مخالفین خود را طرفداران تجلیل از نوروز را زردشتی، مجوس و کافر خوانده اند. در حالی که طرف "آمنت بالله...." را به زبان می خواند و به دل تصدیق دارد. اما چون حکم سلفیت را که با عقل انسانی جور نمی آید نمی پذیرند، از سوی مزد بگیران و مامورین سلفی در انترنت مشرک و کافر و زردشتی و گبر و مجوس.... خوانده می شوند. تکفیر حربۀ سلفیت است.
اما بیایید ببینیم که وهابیت و سلفیت در تاریخ اسلام چه کارهایی کرده است و امروز وهابیزم در خدمت کدام برنامه های جهانی قرار دارد. آیا وهابیزم وسیله یی برای ببخبر نگهداشتن مسلمانان، به قهقرا بردن مسلمانان، به جاهل نگهداشتن مسلمانان در نهایت به وسایلی در دست همان کفاری که اینقدر از آنها نفرت نشان می دهند، نینجامیده است؟ آیا سلفیت در فلسطین کدام جبهۀ ضد یهودی و ضد اسراییلی دارد؟ آیا سلفیت در برابر پایگاه های نظامی کفار جهانی در کشور های عربی کاری کرده است و می کند؟ آیا سلفیت در بازارهای لاهور به بستن هیرامندی و رقاصه خانه ها و فاحشه خانه های آن اقدامی کرده است، آیا سلفیت کدام انفجار انتحاری را در عیشخانه ها و عیشخیمه های دوبی و قطر و ابوظبی راه انداخته است، آیا امروز بزرگترین و فیشنی ترین فحشاخانه ها و فواحش در کشور های عربی و به خصوص مناطقی که سلفیت و وهابیت حاکم است و جود ندارد؟ آیا وهابیت در برابر اینهمه کفر و فحشا و فساد کاری کرده است و می کند؟؟؟؟؟؟
اما بیایید حرارت و پیگیری بی وقفۀ مزدبگیران سلفیت را در انترنت مشاهده کنید که در برابر نوروز به راه انداخته اند. یک بار مقایسه کنید و ببینید که آیا تداوم فحشا و تداوم حضور خارجی هادر کشور های سلفی حاشیۀ خلیج فارس بیشتر توجه طلب است یا نوروز؟ بیایید به پیامها و گفته ها و نوشته های این مزدبگیران وهابیت توجه کنیم که چقدر از پیامهای شان به مقابله با فسادو فحشا و مزدوری کشورهای سلفی به کفار اختصاص یافته و چقدر دیگر به افغانستان و مخالفت با نوروز؟ کدامیک ارجحیت دارد؟ کدامیک اهمیت دارد؟ کدامیک به ضرر مسلمانان است و کدامیک آبروی مسلمان می برد؟
بازهم نتیجه می گیریم که دین درینجا وسیله است. اما آنهایی که درک کرده اند، در برابر دلایلی که گویا نیمچه ملاهای مزدور ارائه می کنند هرگز تسلیم نمی شوند. هرکسی برای به کرسی نشاندن اهداف سیاسی خود دلایل خود را دارد. هرکس روایت خود را و تعبیر خود را ازدین می کند. اگر چنین نمی بود ما چار مذهبی شیعه و چار مذهب سنی با یک شاخۀ وهابی و ده ها فرقۀ صوفیه و فرق دیگر که تعبیر های متفاوتی از نصوص دینی دارند، نمی داشتیم.
ازینرو، بهتر همان است به حرفهای کسانی که دین را وسیله یی می سازند برای سرکوب هویت مردم ما هرگز توجه نشود. همیشه باید به عقل خداداد خویش رجوع کنیم. نفع ما در چیست؟ اگر ما ملتی با هویت و فرهنگ مشخص خود باقی بمانیم آزادیم و اگر فرهنگ و هویت دیگران را بپذیریم، می شویم مزدور. ما اسلام را پذیرفته ایم اما هویت خود را نیز داریم. هیچ عمل و چیزی که کفر نباشد و دران انکار از خدا و شریک دانستن کسی دیگر به خدا مضمر نباشد، و ریشه در هویت فرهنگی ما داشته باشد ناروا نیست و ما باید آنر مانند مردمک چشم خود حفظ کنیم.
امروز سعودی ها در برابر ایرانی ها به یک رقابت اقتصادی وسیاسی بزرگی پرداخته اند. سعودی ها برای مقابله با ایران از کمک کفار جهانی بهره مند است. ایران با تکیه به منابع خودش و با چسیپدن به مذهب شیعه که تعبیر دیگری از اسلام بوده و ایران را از تسلط عرب نجات داده است، از خود دفاع می کند. این رقابت در سطح منطقه وجود دارد.
اندرین میان، مردم افغانستان با در نظرداشت برداشت خود شان از منافع شان در قبال رقابت ایران و عربستان سعودی سرگردان و متفرق اند. سعودی ها همه فارسی زبانان را شیعه می داند به همین دلیل است که توجه بیشتر سعودی ها و سلفی ها به پشتونها و ملاعمر است. پشتونها هم مفاد خود را دران دیده اند که در کنار سلفیها گذاره کنند.
هزاره ها که حساب شان پاک است. حکم قتل عام آنها بارها ازسوی مراجع سلفی و وهابی و طالبی داده شده است. پشتونهای طالبی مجری این احکام اند و مستفید شدگان ازین فتوی...
بدین ترتیب از دید بنده وقتی برخی ها هرچه پادارند در یک موزه کرده و در برابر نوروزمی ایستند، از سه حالت خالی نیست. یا از مزدبگیران مراجع سیاسی اند و وظیفه دارند تا علیه نوروز که عنعنۀ غیر عربی (نه غیر اسلامی) است، تبلیغ کرده آنرا کفر وشرک بخوانند، یا این تبلیغ و مخالفت با نوروز را با منافع سیاسی گروهی و قومی خود در افغانستان همخوان یافته اند و یا هم این که قربانی جهل خود شده اند و بدون این که بدانند آب به کدام آسیابی می ریزند، وسیلۀ دست سیاستهای جهانی ومنطقوی شده و تیشه به ریشۀ هویت و آزادگی و خود و مردم خود می شوند. َ
garderah.persianblog.ir
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen