Donnerstag, 24. Juli 2014

به یاد مردم دردمند فلسطین .





 به یاد مردم دردمند
            فلسطین
         چند نبشته از نصیرمهرین 
                                                          

سال 1346 خورشیدی بود. وقتی ساعت 5 بعد از ظهر ازمکتب رخصت شدیم، چند تن ازهمصنفان تلاش کردیم که زودتربه میدان فوتبال مجاورلیسه استقلال برسیم و مسابقات فوتبال را ببینیم. اما، درعرض راه جلب مظاهره یی شدیم که بیشترینه شعار هایش، تاخت وتازبراسرائیل بود.حدود یک ساعت بعد،به سفارت مصر رسیدیم، ابراز احساسات بسیار بود، هموطنی گفت که ما می رویم که خون خود را درجنگ ضد اسرائیل فدا می کنیم. سفیرمصر ظاهر شد، به زبان عربی صحبت کرد واز احساسات مردم تشکر نمود سخنان او به فارسی ترجمه می شد،لحظه پسانتر جملاتی هم به زبان فارسی بر زبان آورد؛ ودر آخر افزود که اطلاع گرفتیم، قوت های ما در قلب اسرائیل رسیده اند!! وای که شوری بر پا شد .
هنگامی که به منزل رسیدم، پدرم را مشغول صحبت با چند تن از همسایه ها دیدم. من از رفتن درمظاهره گفتم وچیز هایی که شنیده بودم. پدرم گفت : سفیر مصر دروغ گفته است.
می توانم بگویم که از آن وقت به اینطرف، علاقه به مسأله ی فلسطین از من دور نشده است. وتا آنجا که به عوامل شکل گیری افکار سیاسی بخشی از مردم در سالهای دهه ی چهل و پنجاه خورشیدی تأمل نموده ام، عامل جنگ ویتنام، و مسأله ی فلسطین وبی رحمی هایی را که اسرائیل مرتکب شده، دفاعی که بخشی از" جهان آزاد" از تعرضات وخونریزی های اسرائیل به عمل آورده اند، مؤثردیده ام. حتا اگر آن اندیشه ها وافکار خود حامل بهزیستی برای انسان نبوده اند. سالها پیش بود که کتابکی را پیرامون اوضاع شرق میانه وبه ویژه فلسطین تهیه نمودم. اما، از روی تصادف کتابی به دستم رسید که یک تن از مبارزین وقلم زنان ایرانی با نام تراب حقشناس با اطلاعات گسترده ترنوشته بود. از انتشارآن کتابک منصرف شدم. اما طی چندین سال چند نبشته یی را که انتشار دادم، و اکنون آنها را باز می نگرم، تصور می شود که همین حالا به نگارش رسیده اند. زیرا رنج تاریخی شده ی مردم فلسطین و جفاورزی های مهارنشده ی اسرائیل همچنان پا بر جای اند.                                                                                                              


                                                                           ن.م
                                                                       جولای 2014
نصیرمهرین
جولای 2006

    
     فلسطینی های درد دیده و حق طلب را فراموش نکنیم   
 
شما با من هم عقیده خواهید بود، که کسب اطلاع از رویدادهای مشابه با آنچه در پیشینه ها درمکان واحد اتفاق افتاده است، زمینه مشغولیت ذهن دربُعد تاریخی آن رویداد و جریانات متصل را فراهم می آورد. آنچه هر روز در فلسطین اتفاق می افتد، از چنین مثال هااست. در فلسطین، همه روزه، ماتم می بارد. منازل و پناهگاه های خانواده های داغدار برعلاوه از ستمی که چند دهه است برایشان رفته است، درمعرض بمباردمان و ویرانگری گستاخانه و شرم آمیز قرار دارد. کودکان بی سرپناه و یتیم در جاده ها سرگردان هستند و جان می بخشند. بیمارستان ها، دفاتر و مؤسسات مربوط به دولت خودگردان فلسطین، در پیش چشم کمره های تلویزیونی، و خبرنگاران تخریب می شوند. ساختمان دیواری در داخل مناطق اشغالی ادامه دارد که منظورش تکه تکه کردن فلسطین، اشغال زمین های بیشتر و دشوار ساختن زنده گی بر فلسطینی ها است. نیروهای اشغالگر اسرائیلی با ساز و برگی که از جدیدترین وسایل جنگی خبر می دهد، بدانجا به کشتار مشغول هستند.
آری، نازپرورده و خنجر بدست خونریزی، مظلومترین انسانها را می کشد و خانه ها و پناهگاه های شان را تخریب می کند، سرزمین فقیرترین انسان ها را می گیرد و مدعی است، که علیه تروریسم و برای حفظ امنیت اسرائیل دست به این اعمال می زند!
از واکنش های جهانی کمتر خبری است. دولت های غربی، دلسوزی های شیطنت آمیزی دارند که نمکی بر زخم های فلسطینی ها و سایر آزاردیده گان است. گویا در اتخاد موضع مخالفت آمیز علیه بیدادگری های اسرائیل دست و پای بسته یی دارند، که دلیلش را شما دانید و دیگران نیز دانند.
جهان و نهاد های مسوؤل می دانند که قطعنامه های 29 نوامبر 1947، قطعنامه 247 سال 1967، و معاهده اسلوی سال 1993، چگونه برای اسرائی حیثیت نوشتن بریخ و گذاشتن در آفتاب را داشت و آن ها را به سخریه گرفته است.
با این همه شارون صدراعظمی که دستش از خونریزی های چند دهه پیشتر هنوز خونین است، فاتح است و نباید از تصور به دور داشت که دراین هیاهوی و هنگامه سازی ها و وارونه کردن ارزشها و ناقص شدن ارزش یابی ها، جواز معتبر جهانی را نیز در مبارزه علیه تروریسم کمایی کند. هنگام شنیدن و دیدن خبرهای که از "ابتکارات شارون" ناشی می شود؛ و مشاهده رویدادهای دل ازاری که در حق مظلومان فلسطین اعمال میگردد، دل آدمی می خواهد بپرسد که این رنج تاریخی شده و تراکم کرده و این ظلم و ستم و اشغالگری و بی تفاوتی و ترغیب و تشویق اسرائیل به قتل و ویرانی و اشغال سرزمین فلسطینی ها ره به کجا خواهد برد، ره به سوی پایان تشنجات و برقراری صلح ویا تشدید تشنج و خونریزی؟ برای تشخیص دورنما، ارزیابی سیاست های نهادینه شده و پیشین و سیاست های جاری پاسخ میدهد.

واقعیت این است که حکومت اسرائیل غاصبانه، تشنج آمیز و تشنج انگیز و فاقد طرح صلخ خواهانه است. و اگر چهره یی را در معاهده اسلوی سال 1993 نشان داد، حقایق و موضوعات مهمی را نادیده گرفت ویا حفظ و تداوم سیاست مبتنی بر وادارسازی فلسطینان برای اخراج، ترس و هراس و داشتن آنها به عنوان انسان های مطیع و زیردست اسرائیل و قبول نکردن حق آزادی به جای مانند این سیاست ظالمانه و تبعیضی و اشغال سرزمین فلسطینی ها ادامه یافت. زیرا ایالات متحده امریکا همواره از آن پشتیبانی بی دریغ و بی محابا داشته و دارد. چنین سیاستی را پیران و کودکان فلسطینی و اعراب و جهانیان سخنران و نویسنده با لب بسته همه می دانند.
هنگام شنیدن و افتادن چشم به وقایع و رویداد های جاری در فلسطینی این یادداشت پیشینه نیز به خاطر می آید:
«در 9 آوریل 1948 عیسوی گروه ایرگون  به رهبری مناخیم بیگن که بعدها نخست وزیر اسرائیل شد 250 نفر از مرد و زن و کودک را در دهکده دیر یاسین نزدیک اورشلیم قتل عام میکند، رئیس هیأت نمایندگی صلیب سرخ در آن زمان (ژاک ریته) چنین گزارش داده بود:
تقریبأ 400 نفر درین دهکده به سر می برده اند، که 50نفر شان نتوانستند بودند فرار کنند و بقیه را طبق نقشه ویا خودسری کشتار کرده اند. من این را از این جهت می نویسم که خود آن را به چشم دیده ام. و میدانم که این گروه (ایرگون) به شدت منظیط است و جز براساس دستوری که دریافت کرده عمل نمیکند. اعراب که به شدت ترسیده اند از خانه ها فرار میکنند و نزد خویشاوندان خود مأمنی می جویند. به این ترتیب است که سرانجام 750هزار از اعراب آواره شدند و تنها آرزوی شان این بود که به سرنوشت نهایی دیر یاسین گرفتار نیایند. . .
اسرائیلی ها ازین صحنه های کشتار و عکس های مفصل گرفته و آنها را در همه جای فلسطین پخش کردند. تا هرچه پیشتر اعراب را بترسانند. زیر عکس ها نوشته شده است: «اگر فرار نکنید بر شما نیز همین حالت خواهد آمد.» میناخین بیگن که این حمله را رهبری کرده معتقد است که ... نه فقط کشتار دیریاسین مؤجه بود، بلکه اسرائیل بدون پیروزی دیریاسین نمی توانست برپا بماند. نقل از (presse franciase ef ONU Paris 1988) [در سال 1947 مقاله فلسطین، سرفصل های تاریخی و اسناد زمینه های عینی و ذهنی انتقاضه، تراب حقشناس]
عملکرد کشتار امیز و ویرانگرانهء اسرائیل آشکارا بوی تروریستی و ترور آفرینی دارد. شارون با ماجراجویی های خویش آرزومند آنست تا جناح های ماجراجو، غیرواقع بین را که با چنان احساساتی آماده برای شهادت اند به مصاف بطلبد. با تشدید مخاصب، حضور تشنج و جنگ را در فلسطین به کمک طلبیده، دولت نوپایی را که بدنبال جانبازی های فلسطینی ها زیررهبری یاسرعرفات اندکی مجال تنفس یافت، در مرکز نابودی قرار می دهد. 
تردیدی نیست که هنگام تقبیح کلیت اشکال تروریستی نمی توان ریختن خون اسرائیلی های بیگانه را که قربانی راه و روش خشونت بار و احساساتی برخی از فلسطینی ها و از دست رفتن خود آن جوانان فلسطینی می شود، محکوم نکرد؛ اما جای پرسش خموشی در برابر اشغالگر و زمینه ساز این حرکات باقی می ماند. پرسیدنی است که چرا موسسه ملل متحد در فلسطین نیروهای را برای جلوگیری از خونریزی و ویرانی نمی فرستتد؟
چرا علیه آن نازپرورده ی خونریز که هیچ قطعنامه یی را که در آن اندکی سخن از سرزنش اسرائیل در میان باشد، نمی پذیرد، پیشنهاد تعزیرات اقتصادی به عمل نمی آید؟ در حالی که آشکارا شده است که بخشی از کانون های مهم تشنجات و پرورشگاه خشونت های بسیار درشرق میانه بوده ویا سیاست ظالمانه اسرائیل پیوند دارد، چرا برای تقبیح و جلوگیری آن اقدامی به عمل نمی آید؟
آیا جریانات شرق میانه برای موسسه ملل متحد و ادعا های آن آبرویی مانده است؟ صدام حسین که در ظلم و ستم او تردیدی نباید راه داد، با اشغال عراق  و پیشتر از آن محکوم می شود، مگر شارون در حق مردم رنجدیده فلسطین از به کاربرد کدام وسیله آزار و اذیت و شکنجه خود داری کرده و دست کم از صدام دارد؟
باوجودی که انعکاس اعمال ظالمانه اسرائیل در حق فلسطینی ها به اندازه یی است که حتا اخضر براهیمی مجری سیاست های امریکا در عراق با نگرانی می گوید که پرابلم های عراق با فلسطین پیوند دارد. نگرانی او از این ناحیه است  که تشدید عملیات اسرائیل و افزون خواهی هایش، گره های دیگری را در پیش روی این مجریان می گذارد اما هیچ نوع اقدامی که بتواند حداقل گوشمالی عملی را برای اسرائیل در قبال داشته باشد، مطرح نمی شود.
فلسطین را می توانند به خاک و خون بکشند فلسطین را می توانند قطعه قطعه کنند. فلسطینی های مسکین و نادار وبی سرپناه را می توانند بکشند، رسانه های گروهی و دولت های وابسته و خاطر خواهء اسرائیل را می توانند به همکاری خاموشی نگهدارند، اما دشوار است وجدان هایی را که خفته نیستند به سکوت وادار سازند.
این وجدان ها چه در گذشته وچه در شرایط کنونی که اسرائیل با استفاده از فضای موجود و میسر به افزون خواهی دیرینه تحقق می بخشد و آزادیخواهان را به نام تروریست ویا اعمال تروریستی به قتل میرساند، نقش موثر در ایجاد تحرک برای همسویی با خواسته های برحق فلسطینی دارد. از جانب دیگر آنانی که مدعی مبارزه با تروریسم اند اما در عمل با اتخاذ موقف دفاع از اسرائیل ویا موقف خاموشانه به مسائل فلسطین و جنایات روزه مره می بینند، باید بدانند که تروریسم را همه مانند آنها در گونه ناقص نمی شناسند. لازمه مبارزه علیه تروریسم، دیدن همه اشکال آنست. آنانی که از حقوق بشر صحبت می کنند باید بدانند که وجدان های بیدار و نخفته درک شان از رعایت حقوق بشر همراه با محکومیت آن اعمالی همراه است که اسرائیل علیه مردم دردمند فلسطین انجام میدهد. آنانی که از مبارزه با تروریسم سخن می گویند این را بدانند که لجبازی در دفاع از اعمال تروریستی دولتی و ظلم و ستم نیز زمینه ساز پیدایش و رشد تروریسم است. جریانات دل آزار چنین دهه نشان داده است که تشدید فعالیت های خشونت بار در شرق میانه، با تداوم سیاست های حاکم پیوند دارد. سیاست های ظالمانه در پیدایش و رشد انواع اعمال خشونت بار نقش مهم داشته است. اگر اعمال نا معقول و فاقد طرح سازنده، سیاسی از جانب برخی از گروه های فلسطینی نمی تواند مورد پذیرش باشد و دست بردن آنها به ریختن خون بیگناهان اسرائیلی ویا حمل انگیزد و تعصب یهود ستیزی محکوم است. حل ریشه ای مسأله فلسطین بیرون شدن اسرائیل از سرزمین های فلسطینی ها محکومیت سیاست متجاوزانه و محکومیت کشتار را مطالبه می کند. 
اما اگر قرار باشد، خنجر دستی تا دندان مسلح برسینهء مردم شرق میانه بنشیند تا به تحقق اهداف اقتصادی کمک برساند و به ویژه ذخایر نفتی آنجا را محافظت کند، معلوم است که در مبارزه مدعیان علیه تروریسم، عنصر خشونت پروری و تشنج زایی برهنه تر خود را نشان می دهد.
جای سوال است که آیا مدعیان مبارزه با تروریسم در افغانستان، به این مهم اندیشده اند؟ مگر تا حال دریافت شان نشده است که فعالیت های خشونت بار در طی عملیه پیدایش و رشد، در میان مردم جوامعی که با شرق میانه و فلسطینی ها پیوند های دارند، از جریانات آنجا نیز تآثیر پذیرفته، و حتا گروه های که خود به انسان کشی و ویرانی مشغول بوده اند، از آن جریانات حاکم در شرق میانه برای خود غذای تبلیغاتی فراهم کرده اند.

آیا جناحی که با حاکمیت آقای کرزی معرفی می شود، در برابر اعمال و سیاست های خشونتبار و خشونت آور اسرائیل جسارت حداقل ابراز مخالفت را خواهند داشت؟
نبود موضعگیری مخالفت آمیز، و در عوض داشتن موقف دست و دهان فروبسته به جریاناتی کمک می رساند که خود با اعمال ظالمانه اخته شده اند.    
با آرزوی اینکه فلسطین و فلسطینی ها را فراموش نکنیم.
نصیرمهرین
اگست 2006
           
    حمله اسراییل به لبنان و
فلسطین،  تشدید بحران را
     برای حامد کرزی درقبال دارد


از چند هفته بدینسو، تیغ خشم آلود و جنگجویانه اسراییل در دروگاه سوخته وخونین انسانهای بیگناه، کاشته های فصل خونین دیگری را خرمن میکند.
آری، نازپرورده یی که طلوع خونین اش با هزار ویک مصیبت  وبیرحمی همراه بوده است، گذشته از تداوم بی وقفه سیاست نا آشنا با صلح وتفاهم، هرچند باری، جهانیان  را با ایجاد غم انگیز ترین حوادث در شرقمیانه به ابراز واکنش بر می انگیزاند. اما این واکنش ها الزاما، تبارز یگانه ازاحساس انسانها و دولت ها ونهاد های جهانی نبوده و نیستند. 
از واکنش های رفع عطش تشنگی جنگ طلبانه گروه های پرورش یافته با فرهنگ تجاوز وبیرحمی که آرزوهای خویش را با حادثه آفرینی های خونین متحقق می یبابند، تا محکومیت این سیاست جنگ جویی در داخل اسراییل؛ از توسل به سلاح نکوهیده و نامعقول اختطاف وقتل یهودیان تا در خواست های بیرنگ و اخلاقی سرمنشی ملل متحد، از گونه های مختلف کجدارومریز دپلوماتیک را در آن نشانی میتوان کرد.

بدون تردید، از میان واکنشهای که جهانیان متعاقب حادثه آفرینی های خونین اسراییل بدانها می نگرند، اتخاذ موضع ایالات متحده امریکا وهمیارانش، علی رغم هرگونه کاربرد ظرافت های سیاسی، به عنوان سیاست تشویقی ودفاعی مواضع اسراییل بیش از هر سیاست دیگری جای سرزنش می یابد.

دفاع وپشتیبانی از سیاست های غلط اسراییل از جانب امریکا آنقدر وضاحت دارد ودر حدودی مدارک واسناد و پذیرش آن در جهان جا افتاده است که از فرط وفور خویش را درینجا به اثبات آن بی نیاز می یابیم. آنچه بیشتر توجه را به پیامد های این سیاست غلط وجاری معطوف میکند این نیز است که ادعای مبارزه با تروریسم از طرف امریکا ادعای است بی اساس وپوچ. زیرا واقعیت های متعدد ومنجمله واقعیت های سیاسی وتاریخی و جاری شرقی میانه نشان میدهد که امریکا در مساعد گردانیدن زمینه های رویش تروریسم نقش مهمی داشته است گذشته ازینکه محکومیت تروردولتی ویا تروریسم دولتی در سیاست های ایالات متحده امریکا در برابر دولت های دوست آن کشور محلی از اعراب نداشته وندارد،  دفاع نامعقول وغلط واشتباه آمیز از سیاست های تهاجمی وبیرحمانه اسراییل، در سینه چند نسل از انسانهای فلسطینی وعربی وبقیه مردمان جهان، بذر نفرت وکینه توزی ومخالفت ها را در سطوح گوناگون کاشته است. 
امریکا با آن میزان از قدرت وتوانمندیی که بالای موسسه ملل متحد دارد، هر باری که خواسته است و منافع آن کشور متقاضی بوده است، تلاشهای عاجلی را سمت وسو داده، اما
 در برابر بیرحمی های آشکارای اسراییل سپر دفاعی را اتخاذ کرده است.
در هفته های پیش خبرهای اختطاف چند تن ازاتباع ونظامیان اسراییل در نوار غزه و ودر جنوب لبنان از طرف مخالفین اسراییل منتشر گردید. راه درست وتفاهم آمیز این بوده واست که در زمینه تحقیقات صورت میگرفت. ملل متحد وسازمان کشورهای عربی ویا نهاد دیگری تشبثاتی را در زمینه روی دست میگرفتند تا هم سرنوشت گروگان ها و هم شرط  و شروط گرونگانگیر ها  روشن شده  واوضاع در مسیر خونین وحتا میشود گفت وحشت آمیز سمت نمی یافت. اما برخلاف، آنچه اسراییل بدان توسل جست، سیاستی است نا آشنا بافرهنگ تفاهم وصلح جویی. فرهنگی اخته شده با خونریزی، بیرحمی وزیر پای نهادن همه ارزشهای که ملل متحد مثلا در زمینه حق حاکمیت وملی وتمامیت ارضی  بدان مدعی است. 
آیاحضور چنین سیاستی، تناقض اشکار با اد عای مبارزه علیه تروریسم  وریشه کردن آن از افغانستان ندارد؟ 
آیا این سیاست غلط و در واقع سنتی ایالات متحده امریکا واسراییل،   تا حال در گسترش واکنشهای خونین شرق میانه و همبستگی برخی از نهادهای کشورهای آسیایی منتج نشده است؟     
آیا همین سیاست غلط، عملا غذای تقویه وتحرک را گذشته از غذای تبلیغاتی در اختیار بن لادن های مختلف نمی گذارد؟ 
عاقلانه آن است که مقامات افغانستان هنگام بررسی رشد فعالیت های القاعده وتحریک اسلامی طالبان، به  ریشه های اشتباه آمیز این سیاست نیزبنگرند تا دریابند که در بالای چسان خرمن آتش گرفته تقلای نجات وبهبود از وضع بحرانی را دارند.

نصیرمهرین
جنوری 2009

به یاد دردها و رنجهای مردم فلسطین
   پس ازچاشت روزپنجشنه،رسانه های سرتاسری امریکا خبری را پخش کردند که؛ ساعت 31/ 15به وقت نیویارک ، یک طیارۀ مسافر بری، ناگزیربه فرودآمدن به روی آب شده است. تصویرهاوخبرهای که ازصحنه های هیجان آورنجات 155تن سرنشینان وکارکنان طیاره منتشر شد ،برای بیننده گان احساس خوشی  میافرید.
شهردارنیویارک، پیلوت طیاره راقهرمان خواند ویکی ازمسافران،نجات خویش را ازمرگ، لزوم دید خدا وهوشیاری پیلوت طیاره خواند.
اینک دو روزاست که در بارۀ پیشامد برخورد پرنده گان با ماشین آن طیاره، موفقیت عملیۀ نجات وسرگذشت سرنشینان سخن می گویند. اما احساس خوشی وآرامشی که ازعدم وقوع حادثۀ غم انگیزدست میداد،لحظات بعدتربا دیدارهای غم انگیزمردم فلسطین به پایان میرسید. 
در آنسوی قارۀ امریکا واوروپا، طیاره های اسراییلی ،برسرمنازل مسکونی فلسطینیان همچنان مانند هفته های پیشین ،بمب وآتش فرومیریختند . چشمان بیننده گان برآن اندکی از تصویرهای که انتشار یافته، خیره میشدند که چگونه پیلوت های طیاره های اسراییلی ،با استفاده ازتمام امکانات پیشرفتۀ تخنیکی وبی بهره گی ازاحساس انسان، فرمان سوختن و ویران کردن وکشتن راانجام میدادند. 
در نیویارک همه چیزبرای آن قناعت بخش بود که جان انسانها رانجات داده بودند، اما برای خونریزیها درفلسطین، رضایت اسراییل وهمنواییان قدرتمند امریکایی واروپایی و . . . آن به قناعت گاهی نمیرسد. مردمان آنجا را به خاک وخون میکشند، منازل راویران میکنند تا "حماس" راسرجایش بنشانند.! مگرآیا در روزگارانی که از "حماس" وراکت افگنی ها به سوی اسراییل خبری نبود، نظامیان اشغالگراسراییلی، آن سرزمین رابا رنگ سرخ وخونین مردم آنجا نیالودند؟ 
در زمانی که کودکان سنگ وکلوخ بدست فلسطینی، در سرزمین خویش بنای مقاومت وخروش وفریاد انتفاضیه رانهاده بودند،سینه های شان راگلوله های داغ اسراییلی مشبک نمی کرد.؟ 
در آنجااز سوی اسراییلی ها،هدفی دنبال شده ومیشود که مبتنی است بر تداوم غصب سرزمین های فلسطینیان وکشتار بیدریع رنجدیده گانی که چند دهه میشود با رنج زیسته اند. جنایات جاری، در ادامۀ تحقق همان اهداف رهبردی ، برگی از دفترچۀ حق تلفی وغم آفرینی هاست . 
اما در باختر زمین ،انسانها رااز تقبیح آن جنایت ،دور نگهداشته اند. این سیاست غیر انسانی که ازخواستگاه بی توجهی به حقوق حقۀ مردم فلسطین وهمنوایی با سیاست تجاوزگری وانسان کشُی اسراییل برخاسته است، کتله های وسیعی از انسانهای این جوامع رادر آغوش پرورش گرفته است . ازینجاست که انسانها را با توجه به حق ایشان وکرامت انسانی آنها نمی بینند. بلکه با توجه به مصالح ومنافع خویش بدانها می نگرند. درنتیجه چند هزارفلسطینی محروم ومظلوم که در اثربمباردمانها و بدلیل بیدوایی وبی سرپناهی شباروزی جان داده ویا هزارانی که درمعرض مرگ قراردارند،مورد توجه قرار نمی گیرند. 
نیروهای اسراییلی برای آنکه تلفات جانی نبینند ،ازبمباردمان کورویا با هدف مشخص نظامی استفاده کرده ؛ایجاد رعب وترس را نیزدر میان فلسطینیان گسترش میدهند. در حالیکه نتایج چنان بمباردمانها همیشه معلوم وجگرخراش است؛و در حالیکه هرروز صدها تن دیگربه زخمی های تجاوز افزوده میشود ،انسان جوامع باختر زمین در پرتو موفقیت آموزش های دوگانه نگری ، برای آنان دل نمی سوزانند. زیرا این دل سوزی بیان حال واحساسی باید باشد که غم واندوه را دریابد ، مصایب وپیامد های جنایات را بشناسد وانسان را درمرکزتوجه خود قرار بدهد. اما درین جوامع نزد اکثریت سیاستمداران ومردم متأثراز تلقیات آنها، انسانهای جوامع زیرفشاروستم برای رنج بردن وگردن ماندن به خواسته های نامعقول وداشتن موقف خاموشانه درنظرهستند. 
مردمان بسیاری از کشورما ،که چند دهه است با بمباردمانها، راکت اندازی ها وبیرحمی ها وابعاد شرارت آمیز جنگ های مختلف آشنایی دارند،رنجهای مردم فلسطین رادرمیابند. هیچ دلیل موجهی نمیتواند پذیرفته شود که وظیفۀ تقبیح جنایات درفلسطین را توجیه نماید. نه سیاست های نامعقول ونامطلوب "حماس" ،نه سیاست های سؤاستفاده جویانۀ جمهوری اسلامی ایران،ونه دفاع تروریست گرایان ویاگروه های نامطلوب کشورما، ازفلسطین میتوانند،توجیهی برای نیندیشیدن مسألۀ فلسطین باشد.تجاوزنیروهای اسراییل درسرزمین فلسطینو بمباردمانهای غیرانسانی ،سیاست های مزورانه وتشویق آمیز متحدین امریکایی ، اروپایی وعربی آن همه وهمه مستلزم ابراز مخالفت میباشد. . 
در آنجا، اسراییلی ها تصمیم گرفته اند تا حق مشروع فلسطینیان رازیرپای بگذارند. وهر نیرویی را که با هرسیاست وعقیده یی به مقابله برخیزد وازبدست آوردن آن حق مشروع سخن بگوید،به سلاخ خانۀ کشتارهای میفرستند که تابلوهایش ،با شعار های کاذب"دفاع از حقوق بشر" و " مبارزه علیه تروریسم " مزین شده است . 
انسان جوامع دردیده ورنج آشنا،در دلش احساس خوشی موج میزند که 155 نفر مسافر طیاره یی زنده ماندند. و در پیوند آن ،اندوه ورنجی همراه با احساس همنوایی با کودکان ومادران فلسطینی وبیگناهانی که قربانی بی اعتنایی های پیلوتان ناتو درافغانستان می شوند نیزاو را همراهی میکند ؛اما آنانی که احساسی جزاندیشیدن به خونریزی ندارند ویکی ازعوامل تروریست زایی نیز هستند،این احساس را در نمیابند.

نصیرمهرین
سپتمبر 2011
                      رهبران اسرائیل چه خواهند کرد؟


 موج های اعتراضی ومطالباتی درشرق میانه وشمال افریقا قد برافراشته  وکاخ هاوکانون های فساد وصدها ناهنجاری مردم آزار را آماج حملات قرارداده اند. این موج ها اسرائیل را هم تکانی داده است. زیرا سیاست غلط وغاصبانه یی که از چند دهه به اینسو دراسرائیل حاکم است؛ فشارهای اقتصادی وناگواری های اجتماعی را برمردم اسراییل تحمیل می نماید. سیاست غلط که ازپشیبانی بیدریغ هرگونه سلاح وامکانات کشورهای غربی ومتحدین آنها نیر بهره مند است؛ یکی از پیامدهای آن رویش وپرورش تروریسم است. فشارهای که سیاست ظالمانه وغاصبانه برجای نهاده، ازنقش آن درشکل گیری گرایشات تروریستی نمی توان انکار نمود. این ها همه در مجموع برای مردم اسرائیل نارضایتی به بار آورده اند.
مظاهرات گسترده یی که درین اواخربا طرح مطالبات مبنی بر بهبودی وضع معیشتی مردم، جاده های تل اویو وچند شهردیگر را لگد کوب کرد، دارای پیام ونشانۀ تحولاتی است که آنها را با کلیت جنبش های اخیر منطقه پیوند میدهد. این مظاهرات ابراز داشته اند ،که دیگر تکیۀ رهبران اسرائیل به سیاست نظامی گرانه ،که بی توجهی به بهبود اوضاع ورفع نیازمندی های مردم را همرا دارد،تحمل پذیر نیست.این مظاهرات نشان میدهند که تنها آن پارلمان ودموکراسی برای چند حزب دراسرائیل،به معنی نبود دشواری های طاقت سوز مردم اسرائیل نیست.
این مطالبات بهبود اوضاع زنده گی مردم،مبیین آن اند که اگردموکراسی به تعدادی مجال عملکرد دلخواه به ویژه غصب سرزمین های دیگران واعمال بیرحمانه ترین شیوه نقض حقوق بشر،زورگویی وتشدید فشارتروریست زایی را درپیش گیرد، وزندگی مردم را  روز تا روز با دشواری ها نگهدارد، تحمل پذیر نیست.

برای همه روشن است که اِعمال ناهنجاری ها وفشارهای اقتصادی ومعیشتی بالای مردم اسرائیل ،با سیاست های غلط ماجراجویانه و به دورازاحترام به تمامیت ارضی دیگران پیوند دارد. تکیه بر سیاست نظامیگرانه، تحکیم مواضع درسرزمین های اشغالی،بی احترامی به فیصله های جهانی،حمله ور شدن به قلمرو بقیه کشورهای منطقه که از طرف اسراییل عملی شده است، اعتراض ومخالفت دیگری را ایجاد نمود، که نمی تواند در تغییر چنان سیاست غلط بی تأثیر باشد.
این موج مخالفت ازجانب دولت ترکیه برخاسته است. پس ازحمله یی که نظامیان اسراییل بر کشتی امدادرسانی انجام دادند،و دراثرآن تعدادی ازترکها کشته وتعدادی زخمی شدند،اتخاذ موضع مخالفت آمیزازجانب حکومت ترکیه، دوراز تصور نبود. زیراپیشتر از آن هم حکومت جلوهای اعتراض ترکیه بر سیاست اسراییل آشکار شده بود.اما واکنش بعد از حمله برکشتی نشان داده که تعدیلی جدی تردرسیاست حکومت ترکیه  درقبال اسرائیل جای یافته است. حمله برکشتی امداد رسانی،زمینه های بروز تمنیات سیاسی ترکیه در برابر اسرائیل را مساعد تر نمود.

شایان تأمل است که انگیزه های حکومت ترکیه هر چه باشد، هرمنظور اقتصادی وسیاسی که آن را در کشورهای عربی همراهی نمایند،حتا اگرانگیزه های دریافت مقام رهبری در آن دخیل باشند، یکی از پیامد های زیانمند آن برای اسراییل تردید ناپذیر تواند بود.زیرا ترکیه ازچندین دهه به این طرف یکی ازمتحدین اسرائیل بود. ترکیه واسرائیل معاهدات مختلفی در بسیاری از زمینه ها میان هم بسته اند. حکومت های نظامی ویاتحت تأثیر نظامیان؛همواره از اتخاذ موضع در راستای سیاست دفاع از اسرائیل عدول نمی کردند. وقتی حاکمیت شاه ایران که با اسرائیل روابط متعدد اقتصادی ودپلوماتیک داشت، ازمیان رفت، پیامد آن برای اسرائیل بسیار هم زیانمند نبود. برخلاف، جمهوری اسلامی ایران بااتخاذ سیاست های که همزمان با آن دشمنی با کشورهای عربی،اجرا می شد،اسرائیل را در موضع مستحکم تری قرار داد.

اما اینک ترکیه هنگامی براسرائیل فریاد میکشد که ازحملۀ خویش بر امداد گران معذرت خواهی نماید که فرهنگ معذرت خواهی میان رهبران اسرائیل محلی ازاعراب ندارد. نتیجۀ چنان موقف و تداوم سیاست اعتراضی ترکیه بر اسرائیل، به سوی همیاری های بیشتر ترکیه با کشورهای عربی جای تازه تری یافته است. تصورمی شود که این نتیجه یابی دقیقا ً همان منظوری هم باشد که رهبران موجودۀ ترکیه خواهان آن هستند. استقبال گرم اتحادیۀ عرب از صدراعظم ترکیه،تهدید ترکیه به واکنش نظامی در صورت ادامۀ عملیاتی مانند حمله برکشتی امداد رسانی، افزایش حامیان وطرفداران صدراعظم ترکیه در بین مردم کشورهای عربی،فریادمرگ براسرائیل که ده ها هزار نفر در استیدیوم ورزشی استانبول هنگام مسابقۀ فوتبال ترکیه با اسرائیل سردادند؛ اگر می تواند به رشد وگسترش دامنۀ مراودات تجاری و اقتصادی ترکیه با کشورهای عربی کمک نماید  وبه رونق یابی نسبی اقتصاد ترکیه مدد برساند، اسرائیل را با مخاطرات وعوامل مهمی روبرو خواهد نمود که ناگزیر به تعدیل سیاست غلط شود. این تغییرموقف ترکیه با توجه به تغییراتی که درمصر به زیان اسرائیل ایجاد شده است،وبا توجه به میزان شعوراجتماعی وسیاسی مردم اسرائیل که همه خواهان سیاست غاصبانۀ رهبران خویش نیستند،می تواند، بستر مساعدی برای تغییرات در رهبران وسیاست اسرائیل باشد.
اگررهبران منحرف اسرائیل دراین اندیشه به سرببرندکه اوضاع بحران آلود زود گذر است، و درپی آن باشند که ناتوودرکل کشورهای مدافع اسرائیل درغرب،شورشهای ضد حکام خود کامه وفاسد را مهار کرده و به سوی تحمیل دوستی با سیاست سنتی اسرائیل سمت دهند،برداشتی است غلط. زیرا سیاست غلط اسراییل اکثریت عظیم مردم منطقه را نسل اندر نسل به مخالفت پرورش داده است. ازینروسرنگونی دیکتاتور ها ودزد سالارانی که برخی از آنها با اسرائیل سر سازش نداشتند، حضورآن همه مخالفت با سیاست غاصبانۀ اسرائیل را کاهش  نمی دهد.
اینکه در برابر این سیاست سنتی  وغلط اسرائیل ، واکنش های دوراز واقع بینی ، سیاست یهود ستیزی، بهره گیری های سؤ که همراه است ازاستفادۀ حق مردم فلسطین وبرخی نهاد های نظامی وسیاسی  درشرق میانه ،به عنوان ابزار فشارعلیه اسرائیل،این که حماس همچنان با اتخاذسیاست ماجراجویی، دردست مدعیان غصب همیشگی سرزمین های فلسطینیان،تبرمیدهد، این که حملات ویرانگرانۀ اسرائیل با نشان دادن فعالیت های تروریستی توجیه! میشود،هیچکدام محوراصلی مسأله را پنهان نمی تواند. مسأله اصلی این است که اسرائیل سرزمین های اشغالی راترک بکوید وحق مردم فلسطنی ، تمامیت ارضی و حق آنها رابرای اعلان دولت بپذیرد.
اگر رهبران اسرائیل تن به پذیرش چنین واقعیت ندهند، صف بندی های جدیدی بحران شرق میانه را مدت های دیگری همراهی خواهد کرد.



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen