Montag, 21. Juli 2014

از کود نی کرملن تا زیرکی واشنگتن




از کودنی کرملین، تا  زیرکی واشنگتن!!


 نوشتۀ ( ضیا) ناشر هفته نامه "افق" استرالیا (ضیا) ناشر هفته نامه "افق" استرالیا

شنیده باشید که گفته اند: (کسی که نان میدهد، فرمان هم میدهد).
طی روز های اخیر تنش ها وکشمکش های انتخاباتی ریاست جمهوری میان تیم های آقایان عبدالله و اشرف غنی احمد زی به جایی رسیده بود که اکثریت قاطع مردم افغانستان صرف نظر ازانکه به کدام یک از نامزدان انتخاباتی گرایش دارند یا ندارند، خود را در مقابل توفان توفنده وخانه براندازی که کمیسیونهای مستقل!! انتخابات و شکایات ایجاد کرده اند،  احساس می کردند. بیمِ مردم نسبت به برایند حوادثی که  طبیعتاً باید اتفاق می افتاد، واقعیت داشت که خوشبختانه به آرامش گذشت. یعنی به خیابان برامدنها و تند گویی های دو تیم علیه یک دیگر تا سرحد پرخاشهای  بچه ها در سر یا آخر کوچه رسیده بود که  ولی نعمت شان امریکا، آقای جان کری وزیر امور خارجۀ خویش را به خاطر رفع پرخا شهای هر دو تیم به افغانستان فرستاد تا فاجعه ای را که احمد یوسف نورستانی، ضیا الحق امرخیل و ستار سعادتی به دستور رئیس جمهور کرزی به وجود آورده است، به پرخا شهای هردو تیم خاتمه دهد. سر انجام آقای کری پس از یک سفر از چین به روز جمعه (۱۱ جولای) به کابل رسید. موصوف بدون آنکه عرق مسافرت  از جبین پاک کند- دیدار های خود را با رئیس جمهورکرزی، نامزدهای ریاست جمهوری و یان کوبیش نمایندۀ سازمان ملل متحد  در افغانستان آغاز کرد ودر نتیجه گپ های پشت پرده و روی صحنۀ او در یک نشست خبری مشترک با آقایان عبدالله و غنی احمد زی به این نقطه رسید:
( تمام آرای انتخابات افغانستان دوباره تفتیش خواهد شد) ، حکومتی به وجود آید که فراگیر باشد و دران وحدت ملی مورد توجه قرار گیرد...
وقتی مردم افغانستان این خبر را شنیدند، تصاویر وعکس های بغل در بغلِ آقای عبدالله و اشرف غنی را در تلویزیونها و رسانه های چاپی دیدند، فکر می شود که آرامش از دست دادۀ خود را باز یافتند. زیرا ادامۀ بنبست وتنش های انتخابات، تصویر پر از دهشت و وحشت جنگِ خانمان سوز را در سراسر کشور در نظر مردم مجسم ساخته بود.
بی مورد نیست بگوئیم؛ وقتی کشور ما به همچو حوادث مواجه می شود، بی درنگ تجارب تلخ نزدیک به چهل سال پیش، یعنی کودتای  ثور در ذهن تداعی می گردد؛ ازجمله: (شُتر دزدی و خم خم ) که تا هنوز برخی از اعضای حزب دموکراتیک خلق... خود وحزب شان را آزاده، مستقل و کل اختیار قلمداد می کنند و از مدتی تلاش کرده اند تا از طریق مهره های معلوم الحال جای پای در نظام دولتی افغانستان باز کنند که این بحث علیحده است. اما:
رژیم محمد داوود توسط کودتای خلقیها وپرچمی ها به کمک اتحاد شوروی سقوط کرد. ولی نعمتِ رژیم کودتا از آغاز تا فرجام کرملین بود. همینکه حزب کمونست شوروی به سر دمداری برژنف خلقیها وپرچمی ها را در افغانستان به کرسی نشاند، سران حزب کمونست اتحاد شوروی و گماشته گان آن(خلقی وپرچمی) خویشتن شان را در افغانستان در آخر خط یافتند. کرملین از همان آغاز که هنوز به پخته گی سیاسی نرسیده بود وتکبر نو به اقتداری انتر ناسیونالیزم کارگری چشمِ  رهبران حزب کمونست را بسته بود، نه تنها افغانستان را طعمۀ بلعیده شده، بلکه بستر آرزوهای پتر بزرگ را  در آبهای گرم،  گسترانیده قیاس می کردند. از جانب دیگر خلقیها و پرچمیها در افغانستان نیز مانند ولی نعمتِ انتر ناسیونالیست خویش، پا برهنه گان قدرت ونو رسیده گان به مسند بودند که در سایه و حمایۀ ولی نعمت شان، نام  (کودتای هفت ثور) را ( انقلاب شکوهمند وبرگشت ناپذیر!!) گذاشتند وبا آن مثل طفل با - بازیچه برخورد کردند. ( اطفال در سایه وحمایت پدر ومادر، خود را مالک و قادر برهمه چیز میدانند).
جان سخن این است؛ اگر (فرد) یا جمع ( از شرکت های ساده تا کمپنی های بزرگ و تاسیسات کشوری ...) هرگونه حرکت را انجام میدهند، انگیزه آن ناشی از منافعی است که با تاکتیک های سنجیده شده - خود را به آن می رسانند. عقل سلیم میداند که ( سرِ رهبران حزب کمونست شوروی را مار نگزیده بود)  که نور محمد تره کی یا حزب دموکراتیک خلق را  خدای په جات در افغانستان به قدرت برساند و به خاطر حمایت حزب دموکراتیک خلق و افراد وابسته به آن،  علاوه بر هزاران توپ وطیاره و آب ونانی که درافغانستان طی چارده سال به هدر داد،  خون صدها ویا چند هزار سر باز روسی نیز به زمین بریزد. در فرجام آنچه به دست آمد، شکست در افغانستان و تجزیۀ اتحاد شوروی بود وبس. دلیلش را میتوان خامی سیاست، تکبر و بی توجهی روسها به  ماهیت اوضاع واحوال مردم افغانستان دانست که روسها نخواستند یا نتوانستند یا اصلاً عملکرد های حزب دموکراتیک خلق را نیز در برابر مردم افغانستان نا دیده گرفتند.
 و اما سیاست واشنگتن:
واشنگتن همچنان در افغانستان هدف داشت وهدف دارد. هدف نخستین آن شکست اتحاد شوروی بود که در بدل بهای چارده سال رویارویی مردم افغانستان علیه رژیم کودتا و قوای اشغالگر  روسی با ریزش خون صدها هزار شهید، ویرانی و تباهی افغانستان  ودر قبال آن کمکهای مالی و نظامی کشور های مختلف از جمله کمک های خود ایالات متحده امریکا بود.
 وقتی اتحاد شوروی به زانو نشست و از جانبی در افغانستان حکومت مجاهدین روی کار شد، وضعیت مردم افغانستان چه در دوران حکومت ربانی  و ازان پس امارت طالبان، به گونه یی به سیاهی گرایید که همین مردمِ کشته داده و به ماتم نشسته به نجیب، کارمل، حفیظ الله امین و تره کی احتیاج شدند. متاسفانه از زمان حکومت صبغت الله مجددی تا حادثه تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 دیگر نه از امریکا خبری بود ویا از کشور هایی که سنگ انسان دوستی را به سینه میکوفتند تا از مردم افغانستان دفاع میکردند. کشور های ضد روسی با هر وسیله از جمله تروریست پروری، علیه روسها دست زدند. غافل ازانکه دست پرورده گان شان روزی به گریبان خود شان چنگ می اندازد، که انداخت وحادثۀ تروریستی یازده سپتمبر شکل گرفت. ازان روز به بعد در سیاست امریکا وکشور های غربی صفحۀ نوین یعنی؛ مبارزه علیه تروریسم ایجاد شد که امریکا به حیث یکی از قربانیان تروریسم در کشور های غربی قافله سالار شد و با همکاری هم پیمانان بین المللی اش در یک چشم به هم زدن، بستر قدرت طالبان را از افغانستان برچید.
به نظر نگارنده، امریکا و هم پیمانان بین المللی اش در قبال افغانستان از جمله به خاطر اهداف زیر تمکین نمود:
1 – مبارزه علیه تروریسم و جواب دهی به مردم امریکا ...
2 – جا به جا شدن امریکا در قلب آسیا
3 – سیاست اخلاقی حمایتی امریکا در گسترش دموکراسی
اگر گذشت سیزده سال اخیر حکومت کرزی را در افغانستان کنار بگذاریم و احوال موجود را مد نظر بگیریم، دیده میشود که امریکا از اشتباهی که اتحاد شوروی در افغانستان مرتکب شده بود، پند خوبی گرفته است.  به این معنی که شاید به اساس اهدافی که در بالا ازان تذکر به عمل آمد ویا هر هدف دیگری که وجود داشته باشد، امریکا ویارانش طی این مدت ملیاردها دالر را در افغانستان به مصرف رساندند. مهمتر ازان خون صدها سرباز امریکایی و صد ها سرباز ناتو در افغانستان ریخته شد، بنا بران امریکا به هیچ صورت نمی خواهد هزینه های جانی و مالی خود و یاران خود را نا دیده بگیرد. بنا بران به نظر می رسد؛ امریکا به این نکته شدیداً متوجه است که مراقب اوضاع افغانستان باشد. لذا  میان به ریاست جمهوری رسیدنِ هر یک از دو نامزد ها برای امریکا چندان توجیهی ندارد. زیرا هیچ کدام آنها به زور بازوی خود شان و یا تیم شان  ویا دلبستگی به کدام هوا دار خارجی دیگر ، قادر به تداوم حکومت در افغانستان نیستند. چونکه دست هر تیمی که به مسند برسد ، زیر سنگ امریکا ست. چنانچه طی روز های اخیر که تنش ها میان دو تیم در افغانستان بالا گرفت و مردم به خیابانها ریختند، وزارت خارجه امریکا با این هشدار که: اگر هر تیم از مسیر فرا قانونی بگذرد، امریکا کمکهای مالی و امنیتی خود را در افغانستان متوقف می سازد. مردم افغانستان دیدند که امریکا با یک پتکه تغیر فاحش را در عملکرد های هر دو تیم وخاصتاً در ادبیات سیاسی رهبران و سخنگو های هردو تیم در رسانه ها وارد کرد.
تصور میشود که به وجود آمدن جنجالهای انتخاباتی حاضر در افغانستان، نگاهِ امریکا در قبال افغانستان را در ارتباط با شرایط منطقه وجهان وهمچنان خواست عاجل مردم افغانستان را که تصورهیولای جنگ روانِ شان را خورد وخمیر کرده است، بیشتر از دموکراسی به ( امنیت) معطوف ساخته باشد. در حالی که مایه گذاری سیزده سال اخیر مردم افغانستان و جامعه جهانی  در جهت ترویج فرهنگ نو پای دموکراسی در برابر هزینۀ هنگفت جانی ومالی به وجود آمد، مردم افغانستان، نهادهای مدنی وجامعۀ جهانی علاقمند به روند دموکراسی در افغانستان حضور گستردۀ مردم افغانستان را در پای صندوقهای رای دهی سال ۹۳ نوید ومژدۀ نیک دانستند و آنرا به استقبال گرفتند. اما دیده شد:

نیش عقرب نه از پی کین است
مقتضی طبیعتش این است

حامد کرزی این گژدم سیاسی در افغانستان با زرنگی و حیله ورزی بی آزرمانه در آخرین مراحل کاری اش با مهره نشانی شخصیتهایی چون یوسف نورستانی، ضیاء الحق امر خیل، ستار سعادتی و گروپ شان در کمیسیونهای مستقل!! انتخابات وشکایات چنان بی کفایتی که (نی) بلکه خیانتی را در برابر آرای مردم افغانستان مرتکب شدند، که هیچ کفاره یی آنرا جبران کرده نمی تواند. هرگاه شفافیت و پاکی آرای مردم افغانستان از ابتدا در نظر گرفته می شد، گوسفند ها سیر نمی شد، دزدی با پشتاره ( سروبی)  وده ها مورد خیانت آشکار وپنهان دیگر به کار گرفته نمی شد، به یقین که انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با نظر داشت شرایط واحوال آن ریکارد بارز ترین انتخابات را در سطح جهان به وجود می آورد. اما با تاسف دیده میشود که نورستانی و تیم جفا پیشه اش هنوز هم جلو کمیسیون مستقل انتخابات را به دست دارند.
شما چه نظر دارید؟





Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen