Samstag, 5. April 2014

چگونگی گفتمان بهم پیوسته ی افغانستان وآسیای میانه دکتور عبدالغفور آرزو



دکتور عبدالغفور آرزو



                                   


چگونگي گفتمان بهم پيوسته‌ي افغانستان و آسياي ميانه

-                       جناب آقای دکتور داوود مرادیان رییس انستیتوت مطالعات استراتژیک
-                       سفیران محترم
-                       مهمانان گرامی
-                       فرهیختگان فرهنگپرور
-                       خانم ها و آقایان
همایش با شکوه امروز در گرو تدبیر و درایت «انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان»[1] است، صمیمانه از جناب دکتور مرادیان و همکاران ورجاوند شان سپاسگزاری می‌نمایم.
همان‌گونه که می‌دانید، عنوان این همایش «گفتگو های افغانستان و آسیای مرکزی» است. پرسش این است:
              این گفتگو ها یا بهتر بگویم این گفتمان، چه ساختار و شاخصه هایی می‌تواند داشته باشد؟
 بی گمان به دلیل چشم انداز های گوناگون، پاسخ فرهیختگان به این پرسش فربه متفاوت خواهد بود.  اما پاسخ من به اين پرسش، طرح شش گفتمان بهم پيوسته است:
1)                    گفتمان تمدنی،
2)                    گفتمان فرهنگی،
3)                    گفتمان معطوف به درک چگونگی تروریزم و اکستریمیزم،
4)                    گفتمان در راستای شفاف سازی مبارزه با مافیای مواد مخدر،
    5) گفتمان فرایند اعتماد سازی و ايجاد راهبرد و راهکار هاي معطوف به عمل،
6)                    گفتمان مبتني بر روابط دو جانبه‌.
اطمينان دارم با تأمل و شكيبايي عنايت مي‌فرماييد.
خانم ها و آقایان
فرهیختگان فرهنگپرور
              تاریخ چگونه داستان شدن انسان است؛ داستان تاریخی مردمانی که در این حوزه‌ی بزرگ تمدنی زیسته اند، زیبا، غم انگیز و سرشار از شگفتی هاست. حوزه‌ی تمدنی ما از کاشغر یعنی سینکیانگ تا بحیره‌ی سیاه است. افغانستان به شمول 13 کشور دارای هویت تمدنی یگانه اند. فراموش نباید کرد که ثقافت گورکانیان هند نیز ثقافتی خراسانی است. پس به دلیل هویت تمدنی مشترک، نخستین وجه گفتمان افغانستان و کشور های واقع در آسیای مرکزی، گفتمانی است تمدنی. برای پیوستن طبیعی به فرایند جهانی شدن، ایجاد منطقه‌ی متحد امری است اجتناب ناپذیر. به باور من، سقف منطقه‌ی متحد را می‌توان بر ستون های گفتمان تمدنی بنا کرد و بر افراشت.
               به بیان دیگر، در زمانه‌یی که نبرد تمدن ها، گفتگوی تمدن ها و ائتلاف تمدن ها برجسته و مطرح است، باید پذیرفت که بقای کشور های واقع در یک حوزه‌ی تمدنی، در گرو حراست و نگهبانی از هویت تمدن مشترک است. از چنین چشم اندازی باید منافع ملی را با منافع تمدنی میزان نمود. زیرا در بازی های بزرگ  منطقوی و جهانی،  فقط باحراست از هویت تمدنی می‌توان از واحد های ملی حراست نمود.  چنین اندیشه و همگرایی می‌تواند پای بست و شالوده‌ي منطقه‌ی متحد را پی افکند.
با چنین تحلیلی؛ و با توجه به سنت های دیرینه سال تاریخی، نخستین پیشنهاد من جریان سازی گفتمان تمدنی است.
خانم ها و آقایان
هویت تمدنی ما، نمایه‌یی از وحدت متکثّر است. یعنی در حالی که افغانستان با 13 کشور به‌ویژه کشور هایی واقع در آسیای میانه دین، فرهنگ، تاریخ و تمدن مشترک دارد، در عین زمان، زبان تمدنی این منطقه زبانی واحد نیست. همه‌ی هویت های فرهنگی و قومی که در این جغرافیای بزرگ تمدنی زیست باهمی داشته اند، نقشی پُر رنگ و روشن در ایجاد هویت فرهنگ و تمدن مشترک ایفا نموده اند. این پلورالیزم و کثرت گرایی، عاملی است مهم در راستای  دگر پذیری، ایجاد منطقه‌‌ی متحد و همگرایی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی.
برای اینکه این بحث انتزاعی نماند، توجه شما را به چند نکته جلب می‌نمایم:
نکته‌ی اول) ده کشور، عضو سازمان همکاری های اقتصادی ایکو است. زبان هر ده کشور، زبان زنده ی مردم افغانستان است. این واقعيت بیانگر این است که ژئوپولیتیک افغانستان تاریخی از نظر فرهنگی و تمدنی نیز در منطقه نقش محوری داشته است.
نکته‌ی دوم) همان‌گونه كه مي‌دانيد، ابو عبدالله رودکی پدر فرهنگ تاجیکستان است. رودکی با نصر بن احمد سامانی چهار سال در پاره‌ی دیگر از خراسان بزرگ یعنی هرات و بادغیس زندگی می‌نماید و با زمزمه‌ی» بوی جوی مولیان» به بخارا بر می‌گردد؛ و پدر فرهنگ ازبکستان، امیر علیشیر نوایی است. نوايي از معماران قرن نهم (قرن 15 میلادی) تیموریان هرات است.
نکته‌ی سوم) خراسان بزرگ، دارای چهار ربع یا فدریشن است:
7)                    بلخ
8)                    مرو
9)                    هرات
10)                نیشاپور
سرزمین فرارودان – به‌ویژه ازبکستان و تاجیکستان امروزین-  جزء فدریشن بلخ بوده؛ ترکمنستان جزء فدریشن مرو. نیازی نیست که بگویم که مرو تا 1885‌م جزء قلمرو افغانستان بوده؛ و روسیه تزاری آن را اشغال و تصرف نموده است.
به هر حال، این واقعیت ها بیانگر نقش مهم گفتمان فرهنگی افغانستان و آسیای مرکزی است.
به بیان دیگر، جریان سازی گفتمان فرهنگی افغانستان و آسیای میانه، سخت مهم و کلیدی است.
خانم ها و آقایان
دوستان ورجاوند
افغانستان از منظر چگونگی جغرافیایی سیاسی، دارای موقعیتی ژئوپولیتیکی ویژه و حساس در این قسمت از جهان است. انتهای خاور میانه است و آغاز خاور دور. حلقه‌ی اتّصال کشورهای واقع در جنوب و شرق آسیا به آسیای مرکزی است. به بیان دیگر، افغانستان کمربند امنیتی کشورهای آسیای مرکزی است.
با توجه به موقعیت ژئواکونومیک کشورهای واقع در آسیای مرکزی و ژئوپوليتيك  افغانستان، مبارزه‌ی هماهنگ، پیگیر و صادقانه با تروریزم و مافیای بین المللی مواد مخدّر، امري است حياتي.  زيرا امنیت و ثبات کشورهای واقع در آسیای مرکزی، پیوندی ناگسستنی با امنیت و ثبات افغانستان دارد.
بنا براين واقعيت گفتمان معطوف به درک چگونگی تروریزم و اکستریمیزم، از پیش نیازهایی مبارزه‌ی هماهنگ منطقوی با این دو پدیده‌ی دهشت آفرین است. باید در یک گفتمان مستمر و روشن، تروریزم و اکستریمیزم را تعریف و تبیین نماییم. تعریف روشن از همه‌ی ابعاد تروریزم و اکستریمیزم، می‌تواند راهبرد ضرورت مبارزه‌ی هماهنگ منطقوی را تدوین و تبدیل به راهکار نماید.
خانم ها و آقایان
              این یک حقیقت آشکار و خدشه ناپذیر است که تروریزم و مافیایی مواد مخدر دو روی یک سکه اند. آنانی که تروریزم را از مافیای مواد مخدر تفکیک می‌نمایند، مرتکب خطای فاحش استراتیژیکی می‌شوند.
با کمال تأثر یکی از واقعیت های تلخ در این منطقه‌ی بزرگ، مديریت مواد مخدر است. ره‌آورد مدیریت مواد مخدر، فقط و فقط فساد گسترده و اقتصاد سیاه است. تروریزم و اکستریمیزم در چنین بستر و فضایی،  فعالیت های نفوذی و جنایات سازمان یافته را انجام می‌دهند. ورود پیش سازه های مواد مخدر یعنی پری کرسر ها (Precursor) از کشور هایی همسایه به افغانستان، نشان دهنده‌ی نفوذ خزنده و آشکارای مافیای بین المللی است.
می‌خواهم به صراحت بگویم، تا زمانی که منطقه و جهان مبارزه‌ی صادقانه با مافیا ننمایند، تروریزم بیداد می‌کند، اقتصاد سیاه در منطقه و جهان دامن می‌گستراند؛ و فضای مافیایی چیزی را به نام دموکراسی و حقوق بشر بجای نخواهد گذاشت.
بنابراین، گفتمان در راستای شفاف سازی مبارزه با مافیای مواد مخدر و ره‌آورد آن یعنی اقتصاد سیاه، از ضرورت های اجتناب ناپذیر منطقوی است[2].
خانم ها و آقایان
تا زمانی که فضای اعتماد در منطقه حاکم نگردد، هرگز نمی‌توان به مبارزه‌ی هماهنگ کشور های منطقه علیه تروریزم، اکستریمیزم و مافیای مواد مخدر اعتماد نمود؛ و هرگز نمی‌توان منافع ملی را با منافع تمدنی هماهنگ کرد و بنای منطقه‌ی متحد را پی افکند.
پرسش این است: چگونه می‌توان فرایند اعتماد سازی را تبدیل به راهبرد و راهکار نمود؟
اگر بخواهم به این پرسش موجز و فشرده پاسخ تفصیلی ارائه نمایم، بی تردید چندين ساعت را در بر خواهدگرفت. به دلیل تنگنای زمانی، به یک جمله بسنده می‌نمایم: اعتماد یعنی تعامل واقع گرایانه و متوازن منافع ملي افغانستان با منافع ملي کشور های منطقه. البته با توجه به معضلات مزمن تاریخی چونان:
- چالش های آب و خاک،
- عصبیت های  قومی،
- تعصبات مذهبی و زبانی،
- نا همگونی نظام های سیاسی،
- نامتوازن بودن سطح اقتصاد،
 - شوونیزم سیطره جویانه،
- چالش های ماحصل کشور های پیشا مدرن و پسا استعمار،
- تقابل منافع کشور های بزرگ جهانی در منطقه و غیره،
به آسانی نمی‌توان فرایند اعتماد سازی را تبدیل به راهبرد و راهکار منطقه‌يي نمود.
به باور اغلب کارشناسان ، گره خوردن منافع ملی کشور های منطقه، سرآغاز فرایند اعتماد سازی است . ازآنجایی که افغانستان به عنوان قلب آسیا، محور و مرکز پیوند و اتّصال کشور های منطقه است، اگر پروژه های پاپلاین گاز تاپی (TAPI) و خط انتقال برق (CASA 1000) محقق گردد، بی گمان تحوّل بزرگی را در آسیای مرکزی و جنوب آسیا به وجود خواهد آورد. این تحوّل بزرگ با پیوست خطوط آهن کشور های منطقه در افغانستان، به اوج خود خواهد رسید.
بنابر چنین چشم اندازی، برنامه‌ی انکشاف ملی افغانستان به گونه‌یی طراحی شده است که کمک کننده و ممدّ همگرایی و همیاری منطقوی است؛ و «پروسه‌ی استانبول» بستر ساز و تسریع کننده‌یی چنین طرح و فرایندی است.
به بیان دیگر، سیاست خارجی ما با توجه به اقتضاءآت نظام بین المللی نوین باید «اقتصاد محور» باشد. یک امنیت اقتصاد بنیاد، دست یافتنی تر از «امنبت محض»است.
 با توجه به این ديدگاه واقع گرایانه، بايد باور كرد و با اطمينان گفت كه با گفتمان معطوف به عمل، مي‌توان فرایند اعتماد سازی را تبدیل به راهبرد و راهکار نمود.
دوستان فرهيخته
خانم ها و آقايان
مي‌دانيد كه من به عنوان سفير جمهوري اسلامي افغانستان در جمهوري تاجيكستان ايفاي وظيفه مي‌نمايم. اشارت به رابطه‌ي دو جانبه‌ي افغانستان و تاجيكستان، با حضور مهمانان عزيز و گرامي كه از تاجيكستان آمده اند، برازنده‌ي اين همايش با شكوه است[3].
همان‌گونه كه می دانید، افغانستان و تاجيكستان داراي هويت يگانه‌ي فرهنگي و تمدني اند. دين، فرهنگ، زبان و غيره پاي بست و اساس اين رابطه‌ي عميق تاريخي است. تاجيكستان پاره‌يي از خراسان بزرگ است:
تاجيكستان!
تاجيكستان!
اي كهن منظومه‌ي سبزِ خراسان
بوي جوي موليانت جاودان بادا
ياد يارِ مهربانت جاودان بادا
جاودان بادا سرودت
نغمه هاي چنگ و عودت
چشمه سارانت خروشان باد
كوهسارانت زر افشان باد
تاجيكستان!
تاجيكستان!
اي كهن منظومه‌ي سبزِ خراسان
(الخ)
به هر حال، افغانستان از نخستين كشور هايي است كه استقلال تاجيكستان را در بحبوهه‌ي استقلال آن كشور به رسميت مي‌شناسد و مبادرت به تحکیم روابط ديپلوماتيك می‌نماید[4].
در حالي كه افغانستان اسير آتش جنگ است و مليون ها شهروند افغان در كشور هاي همجوار و جهان مهاجر و آواره. در چنين اوضاعي دولت و ملت افغانستان از صد هزار شهروند مهاجر تاجيكستان صميمانه پذيرايي مي‌نمايند و با تمام توان در جهت ختم جنگ شهروندي، ملت و دولت تاجيكستان را ياري مي‌كنند.  دولت و ملت بزرگوار تاجيكستان سپاسگزار اين همسايگي نيك و اقدام صلحجویانه‌ی جمهوري اسلامي افغانستان اند.
خانم ها و آقايان
 مرز بين افغانستان و تاجيكستان رمز همدلي است[5]. تعامل منافع ملي بين دو كشور در سطح عالي است. تا كنون پنج پل بر روي آمو دريا اعمار شده، كه بيانگر اراده ي دولت مردان دو كشور در عرصه ي گسترش روابط دو جانبه است[6]. شير خان بندر، دروازه‌ي تجارت و ترانزيت رو به گسترش است[7].  برگذاري ريكا 5 در تاجيكستان، نماي ديگر از اين صميميت سياسي است. باور  واقع گرايانه به استراتژي مبارزه با تروريزم، اكستريميزم و مافياي مواد مخدر، از نكته هاي بارز  نمودار روابط رو به گسترش دو کشوراست. تاجيكستان بخشي از نيازي هاي افغانستان به برق را تأمين مي‌نمايد. تاجيكستان در هر سال تحصيلي 50 محصل افغان را در سطوح مختلف، بورسيه مي‌دهد. یعنی روابط علمي و فرهنگي دو كشور، عالي و قابل توجه است.
جلالتمآب رييس جمهوري افغانستان هفت مرتبه به تاجيكستان سفر نموده اند. سفر هاي رييس جمهوري تاجيكستان به افغانستان، نشان دهنده‌ي نمايه و نمودار رابطه‌ي پايدار سياسي، فرهنگي و اقتصادي دو كشور همدل، همدين و همزبان است.
جلالتمآب رييس جمهوري افغانستان بار ها فرموده اند:  «ثبات، امنيت و رفاه تاجيكستان از خواسته هاي قلبي ملت و دو لت افغانستان است.» جناب عالي رييس جمهوري تاجيكستان نيز به تكرار فرموده اند:« تنجي و آرامي افغانستان چون باد و هوا براي تاجيكستان ضروري است.»
بنا بر اين واقعيت پذيرفته شده، گفتمان مبتني بر روابط دو جانبه‌ي افغانستان و تاجيكستان، از ضرورت هاي مبارزه‌ي هماهنگ با تروريزم و اكستريميزمي است كه از آسياي جنوبي،  تاجيكستان و ساير كشور هاي واقع در آسياي مركزي را نشانه گرفته است.
دوستان گرامي
صميمانه باور دارم كه بناي دوستي جمهوري اسلامي افغانستان و جمهوري تاجيكستان استوار بر ستون هاي منافع ملي دو جانبه است؛ بنايي كه با هويت فرهنگ و تمدن مشترك مزين است. پاسدار اين بناي با شكوه، نه تنها دولت ها بل اراده‌ي مردماني است كه همديگر را خوب مي‌شناسند و صميمانه دوست ميدارند.
                                                                        يك جهان سپاس





[1]  ) این کنفرانس در روز های 28 و 29قوس 1392 در شهر کابل بر گذار گردیده است.
[2]  ) طبق گزارش آزانس مبارزه با مواد مخدر تاجیکستان، در سال 2013م ،  پنج تن و 918 کیلو و 840 گرم هیرویین، تریاک، حشیش و بنگ  ضبط شده است؛ و در دوام 9 ماه سال روان میلادی 585 کیلو گرام مواد مخدر از طرف آژانس مبارزه علیه مواد مخدر تاجیکستان مصادره شده است.

) ) این گفتمان می تواند با همه ی کشور ها، به خصوص کشور های آسیای میانه ، به صورت دو جانبه تداوم یابد.[3]
[4]  )  نهم سپتامبر1991میلادی، روزی است که در جغرافیای سیاسی جهان کشوری به نام تاجیکستان چهره می‌نمایاند. در سال 1992 میلادی این کشور نو بنیاد عضو سازمان ملل می‌گردد.  جمهوری اسلامی افغانستان به تاریخ 12 دسامبر 1991 استقلال جمهوری تاجیکستان را به رسمیت مي‌شناسد؛ و به تاریخ 13 جولای 1992 روابط دیپلوماتیک را برقرار مي‌نمايد.

[5]  ) مرز مشترک افغانستان و تاجيكستان 7/1361 كيلومتر است. از اين مجموعه حدود 70 کیلومتر خاکی است و باقی مرز مشترک را آمو دریا می‌سازد.
[6] ) پنج پل عبارت اند از: اشكاشم، شغنان، جامرج بالا، نُسي و خواهان.  در اشکاشم تنها  افغانستان بازار چه دارد.
در شغنان و قلعه‌ی خُم فقط تاجکستان بازار چه دارد.

[7]) در جریان 9 ماه سال روان میلادی (2013م) آمار صادرات و واردات (بر اساس اسناد رسمی تاجیکستان)  چنین است: صادرات از تاجیکستان به افغانستان: 888. 66 دالر  (شصت و شش ملیون و هشتصد و هشتاد و هشت هزار دالر ، واردات از افغانستان به تاجیکستان:  720. 50 دالر ( پنجاه ملیون هفتصد و بیست هزاردالر)

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen