Dienstag, 22. April 2014

در بارۀ بوکو حرام.


رویا روستا

                                          بو کوحرام
     


بوکوحرام نامی است که یک گروه تندرو بنیادگرا در شمال نیجریه بر خود نهاده است . می توان به طور سر دستی بوکو را اشاره به کتاب (بوک) و یا مجموعه آموزش هایی غربی دانست که توسط این گروه حرام و ممنوع دانسته شده . آنان هر گونه آموزش به سبک غربی - مدارس غربی - لباس های غربی - آداب غربی و حتی استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسواران را ممنوع می دانند .    تاسیس این گروه را می توان مربوط به اوایل هزاره سوم ، حدود سالهای ۲۰۰۲ به بعد دانست که با احداث یک مسجد و یک مدرسه شروع شد و کم کم دانش آموختگان آن مدرسه مذهبی برای جهاد مذهبی تربیت شدند و کم کم به انجام عملیات مسلحانه ، بمب گذاری و کشتار خیابانی کشیده شد .
   ارتباط این گروه با هلال طالبان که از آفریقا و کشورهای عربی تا افغانستان پراکنده اند ، آنقدر معلوم و قابل درک است که برخی آنان را طالبان نیجریه می خوانند و معلوم است که با توجه به فقر و نداری مسلمانان شمال نیجریه ، پشتیبانی مالی و تدارکاتی شان منبع و منفذ دیگری خارج از مرزهایشان دارد . مثلاً از طالبان پولدار عرب و ....با توجه به اینکه طالبان با اصل قرار دادن جبهه بندی اسلام و کفر ، مرز جغرافیایی خاصی را مد نظر ندارد و به طور مثال در نبرد با ارتش سرخ شوروی در زمان اشغال افغانستان بسیاری از جنگجویانی که در جبهه افغانستان و در کنار رزمندگان آن سرزمین می جنگیدند ، از مصر و سودان و یمن و عربستان و سایر کشورهای اسلامی برای نبرد با کافران کمونیست حتی با الاغ و اسب چندین هزار کیلومتر را تا رسیدن به عرصه نبرد اسلام و کفر در افغانستان طی کرده بودند و با خلوص کامل در میان دشتها و کوه های افغانستان به نبرد با ارتش سرخ پرداخته و پس از خروج ارتش سرخ درگیر نبردها  و جنگ قدرت داخلی شدند .
  تمایلات تند روانه این گروه که در بستری از فقر سوزنده و بیسوادی مفرط مسلمانان ساکن شمال نیجریه جا خوش کرده است تقویت کننده این فرضیه است که طالبانیسم فقر و بیسوادی را دستاویز رشد و گسترش خود قرار می دهد . چرا که شعارها و دیدگاه های طالبان تنها قدرت تاثیر گذاری بر روی اذهان ساده و خالی را خواهد داشت که در امتزاج با فقر  دارای کینه ای عمیق نسبت به سایرین اعم از ثروتمندان و یا صاحبان دیگر کیشها و آیین ها می باشند . ابتدایی بودن ذهن این افراد با توجه به ترسی که از قدرت مقابلش احساس می کند ، ابتدا باعث کشیدن حصاری به دور خودش و ذهن اش می گردد ، لذا گام اول آنها تحریم نظام آموزشی متداول و برپایی مدارس دینی به عنوان پایگاهی برای آموزشهای دینی است . و سپس با توجه به آیات مبارزه با کافران و مشرکان  ، برای مبارزه با کافران و مشرکان زمانه پا به عرصه عمل و مبارزه می گذارند .
  البته باید تعدیلی در مطلب پست قبل در خصوص دست اندر کار بودن کاپیتالیزم جهانی در تمامی توطئه ها و چالش های جهان ایجاد نمود و اینکه اگر چه تقریباً همه تنشهای سیاسی و اقتصادی دنیا کم و بیش مورد حمایت و یا رضایت جهان سرمایه داری است و دنیای سرمایه یاد گرفته که همواره از تنشهای موجود سهم خودش را از میان دست و پای خرد شده طرفهای درگیر بیرون بکشد ، اما بسیاری از تنشها نه زاییده تحریک مستقیم بلکه بازتاب غیر مستقیم قواعد بازی جهان سرمایه داری است .     از هفت ميليارد نفر جمعيت جهان فقط حدود يك ميليارد نفر آنها در متن و زندگي سرمايه‌داري قرار دارند و از مواهب آن سود مي‌برند. و شش ميليارد نفر ديگر در حاشية اين زندگي هستند و در متن روابط سرمايه‌داري واردنشده‌اند و يا نگذاشته‌اند كه وارد شوند. این شش میلیارد نفر در جهانی که با قواعد نظام سرمایه داری اداره می شود به بازی گرفته نشده اند و طبیعی است که به عنوان یک بیگانه رفتار نمایند و پنهان یا آشکار با ان دشمنی نمایند .دوسوتو نویسنده کتاب ارزشمند راز سرمایه می گوید :در اين شرايط، اين افراد احساس مي‌كنند كه تحت فشار هستند. زياد كار مي‌كنند اما عايدي لازم را ندارند و استفادة اقتصادي متناسب از دارايي‌هاي خود نمي‌توانند، داشته باشند. در واقع ، اينها حاشيه‌نشين هستند.  اين حاشيه‌نشين‌ها در نظام سرمايه‌داري جهاني جايي ندارند. اينها از وضعيت خود ناراضي‌اند و بالقوه دشمنان سرمايه‌داري هستند .
   در ساختار منطقی ذهن انسان اعم از ساده و ابتدایی و پیشرفته فکر و عمل رابطه ایی دیالکتیک و متقابل دارند . یعنی فکر عمل را می آفریند و عمل فکر را . اما همیشه در نقطه ابتدایی این فکر و ایده است که فرد را به حرکت اولیه هدایت و راهبری می کند . اندیشه نارضایتی از وضعیت اقتصادی توسط حاشیه نشینان و شناخت دشمن اصلی این عقب ماندگی و محرومیت به یک قوه محرکه مهمتری برای کنشگری نیاز دارد که آن می تواند مذهب و ایدئولوژی باشد . تجربه های روسیه - چین در قرن بیستم و نیز در زمان کنونی قیامهای مردمی در کشورهای عرب و آفریقایی و آسیایی می تواند موئد این فرضیه باشد . و با این تحلیل است که رشد افراطی گری و بنیادگرایی را در بخش های بسیاری از نقاط توسعه نیافته کره زمین علی رغم ورود به هزاره سوم که  عصر انقلاب اطلاعات نامیده شده  می توان توضیح و تبیین و حتی پیش بینی نمود .    و در سایه سار این تحلیل است که ظهور و گسترش طالبانیسم را می توان تئوریزه نمود . اگر چه گفته می شود که طالبان پیرو سنت هستند ، اما باید گفت که مفهوم و تعریف نقش بسته از معنای سنت در ذهن طالبان با تعریف ما از سنت متفاوت است . احتمالاً تعریف ما از سنت می تواند نزدیک به تعریفی باشد که آقای دکتر نصر از سنت دارند ، حال آنکه تعریف طالبان از سنت ، تعریفی تقابلی و عکس العملی با ابعاد مدرنیته جهان سرمایه داری است و در واقع کنش آنان  را می توان منتسب به نوعی بیماری ناشی از عواقب و اثار نظام کاپیتالیستی محسوب نمود ونه پیروی و کاربرد قواعد سنت در زندگی عملی .
  دنیای سرمایه داری و سردمدارانش در تقویت اولیه طالبان در افغانستان دچار یک اشتباه استراتژیک شد ، چرا که فکر می کرد تقویت و شکل گیری طالبان تنها یک تاکتیک برای مبارزه با اهداف ارتش اشغالگر  سرخ می باشد ، حال آنکه بسط طالبانیزم به آنها ثابت کرد که این تاکتیک با توجه به شرایط مهیا تبدیل به استراتژی شد .  القاعده دست ساخت آمریکا برای مقابله با ارتش سرخ بود ، اما گویا تحلیلگران ایالات متحده پیش بینی نکردند  که کشت باکتری در محیط مساعد و نمناک سبب رشد و تکثیر غیر قابل کنترل آن می گردد و این چنین است که علی رغم خروج ارتش سرخ از افغانستان می بینیم که طالبانیسم  نه تنها رو به افول نرفت بلکه همچنان در حال زایندگی است در عراق - در مصر در یمن - و در آفریقا و در نیجریه ، با اصول بسیار تعجب برانگیز و غیر قابل باوری  که در مانیفست نانوشته گروه بوکو حرام  دیده می شود : حرام بودن خواندن هر کتابی بجز کتاب دینی - نپوشیدن کت و شلوار - نگذاشتن کلاه ایمنی هنگام موتور سواری - نرفتن به هر مدرسه ایی به جز مدرسه دینی گروه بوکوحرام و .....
   ******************
یکی از نمادهای آفرینش و زایندگی و نو شدن جهان و همه چیز در اسطوره های کهن تصویر  "ماری " است که در حال خوردن دمش می باشد . و اکنون دنیای ما چنین صف بندی ای را نشان می دهد : ماری که در حال خوردن دمش است . پس امیدوار باشیم که پس از این خوردن و تمام شدن ، آفرینش و نوزایی در عرصه هستی رخنمون شود .  جهانی تازه  که همه قواعد بازی منحصر به نظام سرمایه داری نباشد و اگر باشد ، همه در آن نقش آفرینی کنند ، همه هفت میلیارد نفر و نه فقط یک میلیارد نفر . ( هر چقدر سعی می کنیم که به دنیای گاه مسخره آمیز مدینه فاضله پا ننهیم - اما مثل اینکه نمی شود و جاذبه های امیدوار کننده اش عین تارهای مرد عنکبوتی هی می افتد دور گردن ما و ما را می اندازد وسط میدان مرکزی یک مدینه فاضله من در آوردی از خودمان )

  به نقل از وئبلاگ شمس پرنده. مقالۀ بالا گرچه در جدی سال 1390 منتشر شده است، تجدید نشر آن را در خوشه غرض معلومات بیشتر در بارۀ گروه تروریست بو کوحرام، مفید ارزیابی نمودیم.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen