Donnerstag, 3. April 2014

نقش اشرف احمدزی


مرتضا معراج

                         
نقش اشرف‌ غنی در ترسیم چهره‌ی 

هراس‌ناک از خویش



از میان نامزدانِ این دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، دکتر اشرف غنی احمدزی یگانه نامزدی بوده که تا کنون‌ــ به گونه‌ی ناخواسته‌ــ بر ضد خودش بیش‌ترین تبلیغ را داشته است. او در مدت کارزارهای انتخاباتی، در بسیاری از موارد، به جای جلب هوادار تازه، هوادار برحالش را نیز از خود رانده است.
تا چهار ماه پیش که او وارد کارزارهای انتخاباتی نشده بود، کم‌تر کسی جرأتِ انتقاد بر او را به خود می‌داد؛ زیرا او پس از یک نظرسنجی انترنتی، عنوان «دومین متفکر جهان» را به دست آورده بود. در سال ۱۳۸۶ با کوشش آقای زلمی خلیل‌زاد، نامزد برای مقام دبیرکل سازمان ملل و رقیب بان‌ کی‌مون بود، کارنامه‌ی کُلُفتی از کار در منصب‌های بلند در نهادهای بین‌المللی و دولتِ افغانستانِ پساطالبان را با خود دارد. اما برعکس، در ماه‌های اخیر، کم‌تر کسی به خود جرأت می‌دهد تا از شخصیت، کارنامه و برنامه‌‌ی سیاسی آقای احمدزی دفاع کند. اکنون شمار زیادی از سیاست‌مداران، نویسند‌گان و کاربران رسانه‌های اجتماعی عنوان یادشده (دومین متفکر جهان) را نه به شکل جدی، بل‌که به گونه‌ی شوخی‌آمیز و طعن‌گونه برای وی به کار می‌برند.
آقای احمدزی در موارد متعدد، سخنانی بر زبان آورده یا رفتارهایی از خود نشان داده که نه تنها منتقدان و مخالفانش را بیش از پیش ترسانده، بل‌که مایه‌ی نگرانی و دودلی شمار زیادی از هواداران جدی‌اش نیز شده است. ده مورد زیر، نمونه‌های برجسته‌ای از رفتارها و گفتارهای این نامزدِ ریاست جمهوری به شمار می‌روند که در ترسیم چهره‌‌ی هراس‌ناک از وی، نقش داشته‌اند:
۱- تقسیم جرایم بر همه‌ی اقوام
آقای غنی در تازه‌ترین اظهاراتش در «مناظره‌»ی تلویزیون طلوع که او یگانه مهمان این برنامه بود، نیز سخنانی بر زبان آورد که برای بسیاری از بیننده‌گانِ این برنامه، نگران‌کننده و پرسش‌انگیز بوده است. در این مناظره ـ یا گفت‌وگوی ویژه‌ـ که در شب چهارشنبه (۱۳ حمل‌) صورت گرفت، آقای غنی بار دیگر تکیه بر این داشت که نباید تاوان جنگ را [تنها] چهار ولایت بپردازند.
این گونه اظهارات‌ــ در حقیقت‌ــ شکل کوتاه و ویرایش‌شده‌ی سخنان جنجال‌برانگیز وی است که چندی پیش در گفت‌وگو با تلویزیون یک داشت. آقای احمدزی در این گفت‌وگو از این که در سال‌های اخیر، «۹۸ درصدِ زندانیان بگرام از میان گوینده‌گان یک زبان بوده و نیز بیش‌ترِ حمله‌ها [بر مخفی‌گاه‌های طالبان] بر خانه‌های گوینده‌گان یک زبان صورت گرفته اند»، بسیار ناراحت و آن را «غیرمتعادل» خوانده بود.
آقای احمدزی با انتقاد از این‌که در ۱۳ سال اخیر، خسارات جنگی بر دوش گویند‌‌گان یک زبان بوده و تعادل قومی و زبانی در تعداد زندانیانِ بگرام و حمله‌ها بر مخفی‌گاه‌های تروریستان رعایت نشده، این نگرانی و ترس را در میان شهروندان به میان آورده است که وی در صورت پیروزی، یکی از سیاست‌های داخلی اش این خواهد بود که خسارات جنگ را روی همه‌ی اقوام و گوینده‌گانِ همه‌ی زبان‌ها تقسیم کند. به این ترتیب، او به جای برقراری نظام مبتنی بر عدالت اجتماعی، یک نظام استبدادی مطلق را به میان خواهد آورد که در آن تفاوتی میان مجرم و بی‌گناه وجود نخواهد داشت.
۲- رهایی تروریستان خطرناک از زندان بگرام
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری تنها به «نامتعادل» خواندنِ زندانیان بگرام و حملات بر مراکز شورشیان بسنده نکرده، بل‌که در همایش انتخاباتی اش در ولایت قندهار در میان هزاران هوادارش، سخنان جنجال‌برانگیز دیگری نیز بر زبان آورد. آقای غنی گفت: «من چند سال پیش به شما وعده دادم که زندانیان بگرام را آزاد خواهم کرد… این کار را من کردم. حالا دیگر زندانیان را نیز رها خواهم کرد.»
او نه تنها مسئولیت رهایی زندانیان بگرام را نیز بر عهده گرفت، بل‌که این کارش را نقطه‌ی مثبت در کارنامه‌اش و یکی از دست‌آوردهایش در سال‌های اخیر یاد کرد. آقای غنی در این اعترافش خود را فرد وفادار و متعهد نشان داد و به گونه‌ی تلویحی به آ‌ن‌ها فهماند که در صورت پیروزی، به دیگر وعده‌هایش‌ـ به‌شمول رهایی باقی زندانیان‌ـ نیز وفا خواهد کرد.
تا کنون مردم تصور می‌کردند که رهایی زندانیان خطرناکِ طالبان از بگرام، تنها کار آقای حامد کرزی بوده که بازگشت شمار زیادی از آن‌ها به صفوف گروه‌های تروریستی را در پی داشته و عامل افزایش ناامنی در سراسر کشور در ماه‌های اخیر شده است. اما پس از اعترافِ آقای غنی در قندهار، روشن شد که وی در این جرم (رهایی تروریستان) شریکِ آقای کرزی بوده است. تصور عمومی از این اظهارات، این است که در صورت برنده شدن این نامزد، دامنه‌ی ناامنی در دوره‌ی زمام‌داری وی بسیار گسترده‌تر از دوران حکومت آقای کرزی خواهد بود.
۳- ائتلاف با چهره‌های فاشیستی
افزون بر آن که خود آقای اشرف‌ غنی به قوم‌گرایی، قبیله‌گرایی و زبان‌گرایی شهرت پیدا کرده، در دوران پیکارهای انتخاباتی اش به سوی کسانی که به عنوان «چهره‌های فاشیستی» شناخته شده‌اند، نیز آغوشش را باز کرده و آن‌ها را در بسته‌ی انتخاباتی اش پذیرفته است. آن‌ها در ماه‌های اخیر، از طریق رسانه‌های‌شان به سود این نامزد، تبلیغ می‌کنند. اسماعیل یون و جنرال عبدالواحد طاقت و نیز شمار دیگری از چهره‌های مشابه که شماری از آن‌ها مقامات بلند در دولت دارند، نمونه‌های برجسته‌ای از این گونه چهره‌ها اند که در بسته‌ی انتخاباتی آقای غنی عضویت دارند. دادستانی‌کل، سه ماه پیش، به خاطر توهین اسماعیل یون و جنرال طاقت به اقوام افغانستان و دامن زدن به تعصبات قومی و زبانی، به بازجویی از آ‌ن‌ها،‌ بازداشت جنرال طاقت و تعلیق نشرات تلویزیون ژوندون و روزنامه‌ی انصار، حکم صادر کرد.
حضور پررنگ این‌گونه افراد در دسته‌ی این نامزد و سخنان قوم‌گرایانه‌ی خود وی در باره‌ی مسایل قومی و زبانی، خطر افزایش تنش‌ها و شکاف‌های زبانی و قومی را در حکومت احتمالی وی بسیار بالا برده است که حتا می‌تواند جنگ‌های داخلی را در پی داشته باشد.
۴- ائتلاف شکننده با «قاتل شناخته‌شده»
پس از گزینش جنرال عبدالرشید دوستم به عنوان معاون نخستش، یکی از بزرگ‌ترین انتقادها بر آقای اشرف غنی این بوده که چرا برای رسیدن به ارگ ریاست جمهوری به کارهای متناقض دست زده است؟ او پنج سال پیش، بر حامد کرزی رقیب انتخاباتی‌اش در انتخابات ۱۳۸۸ به خاطر ائتلاف با آقای دوستم به‌شدت تاخته بود. وی معاون اولش را در مقاله‌ای که در مجله‌ی تایمزِ لندن نشر شد، «قاتل شناخته‌شده» و سیاست‌مدارِ «بی‌برنامه و بدسابقه» خوانده بود.
آقای غنی تا کنون برای رفع این تناقض‌کاری اش هیچ توجیهی نداشته و هنوز این پرسش که «آیا اتهام بستنِ وی به آقای دوستم در پنج سال پیش، کار بی‌پایه و نادرست بوده و ائتلاف کنونی‌اش با این سیاست‌مدار شناخته شده درست است و یا آن تهمتش مستند و به‌جا بوده و این کارش نادرست است؟» بی‌پاسخ مانده است.
این نشان می‌دهد که این ائتلاف تنها بر پایه‌ی جلب آرای هوادران آقای دوستم صورت گرفته است و پس از پیروزی آقای غنی، احتمال شکستن آن و بروز شکاف‌های عمیق میان او و معاون اولش بسیار بالا است. زیرا آقای دوستم تا کنون یک چهره‌ی ضدطالب بوده است و پیش‌بینی می‌شود که او با رهایی طالبان از زندان‌ها و مسایل مشابه آن، مخالفت خواهد کرد؛ در حالی که آقای غنی ــ آن گونه که در قندهار وعده دادــ تلاش خواهد کرد که آن‌ها را رها کنند. یکی از پیامدهای این ناسازگاری‌ها، شکل‌گیری یک حکومت ضعیفی است که همواره درگیر در اختلافات درون ارگ خواهد بود و رییس جمهور و معاون اولش به جای پرداختن به حل مشکلات کشور، تلاش کنند تا هم‌دیگر را در «قفس» باندازند و جلو فعالیت‌های هم‌دیگر را بگیرند.
۵- ناخشنودی از پیش‌رفتِ هزاره‌ها
آقای غنی در ادامه‌ی اظهاراتش در مورد نبودن تعادل قومی و زبانی در زمینه‌ی زندانیان بگرام و حملات بر مخفی‌گاه‌های مخالفان در گفت‌وگو با تلویزیون یک، هزاره‌ها را به «عقده‌گشایی» در ۱۲ سال اخیر، نسبت داده است. گرچند وی مصداق‌های این عقده‌گشایی را روشن نکرده است ولی با توجه به این‌که هزاره‌ها در دوره‌ی پساطالبان در زمینه‌های آموزش، پرورش، ورزش، رسانه‌گری و فعالیت‌های مدنی، پیش‌رفت‌هایی داشته اند، آقای غنی آن‌ را «عقده‌گشایی» نامیده است.
با آن که لحن آقای غنی در آغاز اظهاراتش در باره‌ی هزاره‌ها، ظاهراً نرم و خوش‌بینانه به نظر می‌رسد، اما کاربردن عبارت «عقده‌ی تاریخی شان [در ۱۲ سال اخیر] حل شده» نشان می‌دهد که بر خلاف خوش‌نگری ظاهری اش، وی در باطن از وضعیت این گروه اجتماعی کشورش، ناخشنود است.
۶- بی‌توجهی به تاجیک‌ها
آقای غنی بر خلاف سنت رایج در سیاست افغانستانِ پساطالبان، برای قوم تاجیک که یکی از اقوام بزرگ افغانستان است، جایگاهی شایسته در بسته‌ی انتخاباتی اش در نظر نگرفته است. گرچند ادامه‌ی این سنت و دادن نقش محوری به «قوم» به جای «شایسته‌گی»، یکی از آفت‌های بزرگِ سیاستِ افغانستان به شمار می‌رود، ولی بی‌توجهی به یک گروه اجتماعی بزرگ که حدود ۳۰ درصدِ نفوس کل کشور را تشکیل می‌دهند، نشانه‌ی ضعفِ این بسته‌ی انتخاباتی و مخالف اصول مردم‌سالاری است.
۷- پیکارهای غیرمتعارف و خلاف قانون
آقای غنی حدود یک ماه پیش از آغاز رسمی کارزارهای انتخاباتی، به گونه‌ی شگفت‌آمیز، پیکارهای انتخاباتی اش را آغاز کرد. او در این پیکار که با رفتارها و خنده‌های غیرمعمول هم‌راه بود، هم معاون اولش را به مسخره گرفت و هم به دیگر نامزدان انتخاباتی توهین کرد. وی در میان هوادارانش به رقیبان انتخاباتی اش گفت: «اگر مناظره می‌کنند، در ۳۴ ولایت بیایند که مناظره کنیم. اگر دفتر ندارند، ما برای ‌شان دفتر خلاص می‌کنیم (می‌دهیم). [خنده‌ی مستانه‌ی دکتر همراه با کف‌زدنِ هوادرانش]. اگر اسپ ندارند، اینه جنرال صاحب دوستم برای‌‌شان اسپ می‌دهد. [خنده‌ی دکتر + تشویق هوادارانش]. اگر مناظره را قبول ندارند، بیایند در بزکشی رقابت کنند…»
آقای غنی در این گفته‌هایش که نشان‌دهنده‌ی نبودِ تعادل در گفتارهای وی بود، هم مقام معاون اولش را در حد یک «اسپ‌دار» پایین آورد، هم‌ رقیبانش را «ناتوان» وانمود کرد، وهم خودش را «ناآگاه از آداب کارزارهای انتخاباتی» نشان داد. این عمل وی هم انتقادهای شهروندان و اعتراض‌های نامزدان ریاست جمهوری را در پی داشت و هم با هشدارِ کمیسیون شکایات انتخابات رو‌به‌رو شد.
۸- سوء استفاده از قدرت دولتی
کمیسیون شکایات انتخاباتی، یک و نیم ماه پیش، آقای غنی را به خاطر سوء استفاده از دارایی‌های دولتی، به پرداخت ۵۰ هزار افغانی جریمه کرد. به گفته‌ی این کمیسیون، این نامزد ریاست جمهوری تا هنگام صدور این حکم، حاضر نشده بود که دو موتر زرهی دولتی را که از زمان ریاست برنامه‌ی واگذاری مسئولیت‌های امنیتی در اختیار داشته، به دولت برگرداند و حتا از آن برای پیکارهای انتخاباتی نیز کار گرفته است.
این‌ گونه استفاده‌های غیرقانونی از دارایی‌های عمومی پیش از رسیدن به ارگ، می‌تواند این نگرانی را به میان آورد که وقتی آقای دکتر غنی پس از کناره‌گیری از ریاست برنامه‌ی انتقال، آماده‌گی برای برگرداندن موترهای زرهی ندارد، اگر در انتخابات پیروز شود، تا چه اندازه از دارایی‌های دولتی مراقبت خواهد کرد.
۹- تظاهر به گرایش‌های تندروانه‌ی مذهبی
آقای غنی با آن‌که از یک سو، خودش در خارج از افغانستان تحصیل‌ کرده و سال‌ها در درون نظام‌های لیبرال‌دموکرات زیسته، و از سویی هم دارای همسرِ مسیحی و خانواده‌ی نیمه‌‌مسلمان و نیمه‌مسیحی است، ولی تا کنون بارها کوشیده است سخنانی بر زبان بیاورد که گرایش‌ وی را به افراطیت مذهبی برجسته می‌سازد.
او در یکی از مناظره‌هایش با تلویزیون طلوع، از اسلامی‌سازی ارتش، ساختن دارالافتا، سفر به عربستان سعودی پس از برنده شدن و ستایشِ خاندان شاهی سعودی، سخنانی بر زبان آورد که با انتقاد دکتر عبدالله عبدالله، دیگر نامزدِ انتخابات رو به رو شد.
۱۰- دشنام و بدزبانی
در ماه‌های اخیر، دشنام آقای دکتر اشرف غنی احمدزی به یک نویسنده‌ی انگلیسی در یک همایش علمی باعث انتقادهای شدیدِ نویسندگان، فرهنگیان و سیاست‌مداران شده است. «بچه‌ی خر» خطاب کردن به یک نویسنده در یک نشست بزرگ علمی می‌تواند از روی عادات گفتاری این نامزد ریاست جمهوری که به «تندمزاجی» و «عصبانیت» شهرت یافته است، پرده بردارد. عادت داشتن به زشت‌گویی و دشنام‌دهی برای یک سیاست‌مداری که رؤیای ریاست جمهوری را در سر دارد، نقطه‌ی ضعف اوست. زیرا وقتی او در یک محفل علمی از کاربرد «بچه‌ی خر» برای یک نویسنده‌، باکی نداشته باشد، فردا در نشست با معاونانش و یا در جلسه‌ی شورای وزیران نیز چنین لقبی را نثار یکی از معاونانش و یا وزیرانش خواهد کرد که می‌تواند تنش‌ها و اختلافات درون حکومت را در پی داشته باشد.
مجموعه‌ای از این رفتارهای غیرمتعارف و گفتارهای حساسیت‌برانگیز برای هر شهروندی که با جهانی از آرزو و امید به پای صندوق‌های رأی می‌رود و به داشتن یک کشور آباد، آرام و مصئون از تهدیدهای تروریستی و نیز برای زنده‌گی در فضای برابری و عاری از تعصب و تبعیض فکر می‌کند‌، بسیار نگران‌کننده و ترس‌زا است. از همین رو، آقای غنی با این گفته‌ها و کرده‌هایش در آستانه‌ی این انتخابات سرنوشت‌ساز، خود را به عنوان یک چهره‌ی خطرناک و ترس‌زا برای نظام کنونی و دستاوردهای ۱۳ سال اخیر معرفی کرده است.
روزنامۀ اطلاعات روز  14 حمل 1393خورشیدی 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen