دکتر پرویز
آرزو
قیچی به
دست ماه و ...
قیچی به دست ماه و موی شب است، بسیار
شب زیر پنجۀ ماه، چون عاشقی ست بیدار
آهسته می زند مو، مهتاب- عاشقانه
یعنی نمی زند مو، کارش ز کار دلدار
از بس که مهرِ ماه و شب بر جگر زند تیر
مو از زمین بخیزد در قامت سپیدار
گاهی شب است مجنون، گَه ماه مثل لیلی
حالا مَه است مجنون، شب لیلی است این بار...
بسیار کرده ای تو کوتاه موی شب را
ای ماه قیچی ات را، پس کن بزن به دیوار
می ترسم از پسِ مو، موی سیاه این شب
بار دگر بگردد، دیو سحر پدیدار
من هر چه راه رفتم، از روز ناامیدم
کی شاخه یی شکسته، با کور می کند کار؟
خورشید چون خروسی، کابوس می سراید
یلدا کنار دیوار....یلدا، خدا نگهدار!...
پرویز آرزو، زمستان 1391
قیچی به دست ماه و موی شب است، بسیار
شب زیر پنجۀ ماه، چون عاشقی ست بیدار
آهسته می زند مو، مهتاب- عاشقانه
یعنی نمی زند مو، کارش ز کار دلدار
از بس که مهرِ ماه و شب بر جگر زند تیر
مو از زمین بخیزد در قامت سپیدار
گاهی شب است مجنون، گَه ماه مثل لیلی
حالا مَه است مجنون، شب لیلی است این بار...
بسیار کرده ای تو کوتاه موی شب را
ای ماه قیچی ات را، پس کن بزن به دیوار
می ترسم از پسِ مو، موی سیاه این شب
بار دگر بگردد، دیو سحر پدیدار
من هر چه راه رفتم، از روز ناامیدم
کی شاخه یی شکسته، با کور می کند کار؟
خورشید چون خروسی، کابوس می سراید
یلدا کنار دیوار....یلدا، خدا نگهدار!...
پرویز آرزو، زمستان 1391
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen